searchicon

کپی شد

ذبیح الله از دیدگاه قرآن و تورات

قرآن و توراتِ موجود در این مطلب که ابراهیم خلیل (علیه السلام) در سن پیری صاحب فرزند پسری شده و از سوی خداوند متعال مأمور گردیده که فرزند خود را برای خدا ذبح نماید، همچنین پیرامون این فرمان خدا، که فرمان آزمایشی بوده و هرگز ذبح فرزند تحقق خارجی پیدا نکرده، متفق هستند.

اما در این که فرمان ذبح در مورد کدام فرزند او بوده، با هم اختلاف دارند؛ چرا که به گزارش قرآن کریم، هنگامی که فرزند ابراهیم (علیه السلام) به سن جوانی رسید، ابراهیم در رؤیا دید که فرزند خود را سر می بُرَد. او نظر پسرش را در این زمینه جویا شد. پسر، پدر را به انجام فرمان الهی دعوت کرد و به او وعده صبر و بردباری داد.[1] قرآن کریم بدون پرداختن به نام ذبیح و جزئیات دیگر این رویداد، فقط بخش های مهم و گزیده آن را در مسیر اهداف هدایتی و تربیتی خود ‌گزارش کرده است.

چون قرآن کریم به نام ذبیح تصریح نکرده از این رو، مفسران در آن به اختلاف سخن گفته اند. شماری از مفسران نخستین؛[2] اکثر مفسران شیعه و برخی مفسران اهل سنت[3] اسماعیل (علیه السلام) را ذبیح خوانده اند و بیشتر اهل سنت هماهنگ با ‌گزارش کتاب مقدس،[4] اسحاق (علیه السلام) را ذبیح دانسته اند. البته هر یک از دو گروه برای دیدگاه خویش دلیل هایی از قرآن، روایات و گزارش های تاریخی آورده اند. برخی از دلایل ذبیح بودن حضرت اسماعیل (علیه السلام) عبارتند از:

  1. بر اساس آنچه در عهد عتیق آمده، نخستین پسر ابراهیم (علیه السلام)، اسماعیل بوده است.[5] به گزارش عهد عتیق، از آن‌جا که ساره، مادر اسحاق بچه دار نمی شد، کنیز خود؛ هاجر را به ازدواج حضرت ابراهیم (علیه السلام) درآورد. وی پس از تولد اسماعیل، او و مادرش را از خود راند.[6] همچنین به گزارش عهد عتیق، حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرمان یافت تا نخستین پسر خود را قربانی کند. پس به صورت طبیعی، فرزند ذبیح، اسماعیل (علیه السلام) بوده است. اما عهد عتیق به گونه ای تناقض آمیز، اسحاق (علیه السلام) را یگانه فرزند ابراهیم (علیه السلام) و ذبیح می خواند.[7] از طرفی همه مسلمانان نیز باور دارند که حضرت اسماعیل (علیه السلام) پیش از حضرت اسحاق (علیه السلام) زاده شد و نخستین پسر ابراهیم (علیه السلام) بود. قرآن کریم نیز بشارت درباره اسماعیل (علیه السلام) و ولادت وی را پیش از بشارت ولادت اسحاق (علیه السلام) ‌گزارش کرده است.[8] گفته قرآن را گزارش عهد عتیق مبنی بر قربانی کردن اولین فرزند ابراهیم (علیه السلام) تأیید می کند.
  2. قرآن کریم پس از ‌گزارش بشارت تولد «غلام حلیم» و ماجرای ذبح وی، درباره ولادت اسحاق نیز بشارت داده است.[9] بر این اساس، اسحاق نمی تواند همان «غلام حلیم» باشد؛ زیرا در این صورت، بشارت درباره وی تکراری است. تدبر در آیات نشان می دهد که بشارتِ مربوط به «غلام حلیم» چیزی غیر از بشارت درباره اسحاق است.[10] اصل این استدلال از امام صادق و امام رضا (علیهما السلام) روایت شده که در بخش ذبیح از دیدگاه روایات بیان شده است.[11]
  3. ویژگی های «غلام حلیم» و حضرت اسماعیل (علیه السلام) بر یکدیگر سازگار هستند. قرآن کریم «غلامِ» بشارت داده شده را با وصف «حلیم» یاد کرده و از وعده وی به پدرش ابراهیم (علیه السلام) برای صبر و بردباری وی هنگام قربانی شدنش خبر می دهد.[12] همچنین اسماعیل را با وصف «صابر» یاد می کند.[13] حضرت اسحاق نه تنها در قرآن با وصف حلیم یاد نشده، بلکه به صراحت با ویژگی «علیم» وصف شده است.[14] این نشان می دهد که اسماعیل و «غلام حلیم» یک تن هستند.[15] این نکته در روایتی منسوب به امام صادق و امام رضا (علیهما السلام) نیز آمده است.[16] همچنین بنابر این قول که اسماعیل صادق الوعد که در قرآن آمده، همان اسماعیل بن ابراهیم (علیهما السلام)باشد،[17] این را به معنای وفای وی به وعده ای دانسته اند که او به پدرش داد تا بر ذبح خویش بردباری کند.[18]

ضمن اینکه بشارت تولد اسحاق (علیه السلام) به ابراهیم (علیه السلام)، همراه بشارت تولد فرزندی از او به نام یعقوب (علیه السلام) بود.[19] در صورت صدور فرمان الهی به ذبح اسحاق، زمینه ای برای ولادت یعقوب و تحقق بشارت الهی درباره او باقی نمی ماند. ایشان باید زنده می ماند تا یعقوب زاده شود.[20]

[1]. «قالَ یا بُنَی إِنِّی أَری‏ فِى الْمَنامِ أَنِّى أَذْبَحُكَ فَانْظُر ما ذا تَری قالَ یا أَبَتِ افْعَل ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنى‏ إِن شاءَ اللهُ مِنَ الصَّابِرینَ»؛ «گفت: پسرم! من در خواب ديدم كه تو را ذبح مى كنم، نظر تو چيست؟ گفت: پدرم! هر چه دستور دارى اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت»؛  صافّات، 102.

[2]. فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتيح الغيب (تفسیر رازی)، ج 26، ص 346؛ طوسى، محمد بن حسن، التبيان فى تفسير القرآن، ج 8، ص 518؛ طبرى، محمد بن جرير، جامع البيان فى تفسير القرآن، ج 23، ص 53.

[3]. بيضاوى، عبدالله بن عمر، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، تحقيق: المرعشلى، محمد عبد الرحمن، ج 5، ص 15؛ ابن كثير، اسماعيل بن عمرو، تفسیر ابن كثیر، شمس الدين، محمد حسين ، ج 7، ص 23.

[4]. کتاب مقدس، سفر پیدایش، 22: 2 – 13.

[5]. کتاب مقدس، سفر پیدایش، 16: 1 – 16؛ 17: 15 – 19.

[6]. همان، 21: 1 – 21.

[7]. همان، 22: 1 – 19.

[8]. ابراهیم، 39؛ صافّات، 100 ـ 112.

[9]. صافّات، 101 ـ 107 و 112.

[10]. التبیان، ج 8، ص 518؛ زمخشرى، محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج 4، ص 56؛ طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسير القرآن، ج 7، ص 234.

[11]. صدوق، محمد بن على‏، معاني الأخبار، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ص 391؛ حميرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت (عليهم السلام)، ص 389.

[12]. صافّات، 101 و 102.

[13]. انبیاء، 85.

[14]. حجر، 53.

[15]. الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج 4، ص 57؛ مفاتيح الغيب (تفسیر کبیر)، ج 26، ص 347.

[16]. معاني الأخبار، ص 391؛ قرب الإسناد، ص 389.

[17]. مریم، 54.

[18]. الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج 4، ص 57؛ مفاتيح الغيب (تفسیر رازی)، ج 26، ص 347.

[19]. فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوب، هود، 71.

[20]. الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج 4، ص 57؛ مفاتيح الغيب (تفسیر رازی)، ج 26، ص 347.