کپی شد
ذاتى و انحصارى نبودن عصمت
ملكه ی “عصمت” گرچه تفضل و توفيقى است كه از ناحيهى خداوند حاصل مىشود، لكن ملكه ی عصمت نه ذاتى است و نه انحصارى، بلكه اختيارى است و غير از پيامبران، ديگران نيز مىتوانند به اين ملكه دست يازند؛ زيرا راه رياضت و تلاش و مجاهدتهاى نفسانى براى همگان باز است و دست آوردهاى آن عام و براى عموم است. چنان كه قرآن مىفرمايد: “ان تتقوا اللَّه يجعل لكم فرقاناً” اگر تقواى الاهى پيشه كنيد خدا بر شما فرقان قرار مىدهد”.[1] با تهذيب نفس و رعايت تقوا و مواظبت بر اعضا و جوارح و خاطرههاى نفسانى و شيطانى، و با خوردن غذاى حلال، و مراقبه و محاسبه و…، مىتوان در علم و عمل به اين ملكه ی شكوه مند رسيد و ارادهاى پولادين كسب كرد.
ليكن بايد توجه داشت كه مقام نبوت و امامت انحصارى است؛ يعنى هر معصومى به آن مقامات دست نمىيابد و خداوند پستهاى كليدى و حساس نمايندگى از طرف خود را به هر كس و حتى به هر معصومى نمىدهد.[2]
بنابراین، كليد جواب به تنافى تفضلى بودن عصمت و ثواب، توجه به اين نكته است كه عصمت در پيامبران و پيشوايان دين و هر معصوم ديگرى ذاتى نيست، بلكه اكتسابى است و منشأ آن ايمان و باور كاملى است كه در انسانهاى كامل وجود دارد و همواره خود را در محضر خداوند كه همه چيز را مىداند و به همهى امور احاطه دارد، مشاهده مىكنند، و لذا صدور گناه از معصومين (ع) ممتتع ذاتى نيست؛ زيرا اگر ممتتع ذاتى و محال بالذات بود، مقدور نمىبود و اگر مقدور نمىبود، مورد تكليف قرار نمىگرفت.
وانگهى، اگر گناه و معصيت ذاتا محال باشد، اطاعت و فرمانبردارى ذاتاً ضرورى خواهد شد! و در اين صورت، اطاعت نيز مورد تكليف قرار نمىگيرد و ديگر مجال براى انذار و تبشير ، وعد و وعيد باقى نخواهد ماند، و از اين روست كه فرشتگان مكلف نيستند، چون عصمت ذاتى دارند، نه اختيارى.
اما در ملكه ی عصمت اكتسابى و غير ذاتى، “اختيار” وجود دارد و مىتوان فعل و ترك را قبل از انجام آن به صورت “قضيه ی ممكنه” بر معصوم نسبت داد و هرچند كه صدور گناه از معصوم محال عادى است، ولى اين يك امتناع بالاختيار است كه با داشتن اختيار منافات ندارد. اين هم به دليل اين است كه معصوم زشتى و قيامت گناه را مىبيند و خواطرش همه رحمانى است، و نه شيطانى.[3]
پس چنين نيست كه يك معصوم در قبال گناه نكردنش اجر نداشته باشد، بلكه او نيز يك انسان عادى است: “قل انما انا بشر مثلكم يوحى الى” اى پيامبر، بگو كه من نيز بشرى مانند شما هستم ولى به من وحى مىشود”.[4]، ولى با عنايات و تفضلات خداوند و در پرتو ايمان كامل و عشق به خدا و تقواى در سطحعالى به مقام عصمت نايل شده است، ولى به هر حال اختيار گناه از او سلب نشده است و هر زمان كه بخواهد مىتواند مرتكب معصيت شود، ولى با اختيار خود و كسب مدد از قدرت الاهى با ارادهى قوىاى كه دارد در مقابل تسويلات نفس اماره و شيطان مقاومت مىكند و خويشتن را به گناه آلوده نمىكند، و در قبال اين مبارزهى با هواى نفس اجر خود را مىبرد.
[1] انفال، 29.
[2] جوادى آملى، عبداللَّه، تفسير موضوعى قرآن مجيد، ج 3، ص 208.
[3] همان، ص 208 و 209 با تلخيص و اندكى تغيير.
[4] كهف، 110.