searchicon

کپی شد

دین و دموکراسی

دیدگاه های موجود نسبت به موضع اسلام در قبال دموکراسی (مردم سالاری)عبارت است از:

1. یک نظر این است که اساساً دین و دموکراسی دو مفهوم متباین هستند و هیچ ارتباطی با هم ندارند؛ زیرا که دموکراسی یا مردم سالاری شیوه ای است که در حوزه مسائل سیاسی و حکومتی کاربرد دارد و دین هیچ ربطی به مسائل سیاسی ندارد.

این دیدگاه کسانی است که معتقدند دین از سیاست جداست؛ زیرا گستره و قلمرو دین در نظر اینان امور شخصی و رابطه انسان با خدا و اعتقاد به آخرت را شامل می شود و ربطی به مسائل اجتماعی و سیاسی ندارد.

2. نظریه دیگر آن است که میان این دو مفهوم، تناقض وجود دارد و با هم سازگار نیستند؛ زیرا دموکراسی برای آرا و افکار مردم ارزش مطلق قائل است و این از مفهوم دموکراسی جدایی ناپذیر است، در حالی که اسلام چنین ارزش مطلقی را برای رأی مردم قائل نیست. به عنوان نمونه اگر اکثریت مردم یک جامعه رأیشان بر این باشد که دین در آن جامعه حاکم نباشد، این از نظر دموکراسی پذیرفته است، اما مورد پذیرش اسلام نیست.

دو گروه در این قسمت جای دارند، در یک طرف آن متشرعانی قرار دارند که برای آرا و نظریات مردم هیچ ارزشی قایل نیستند، و در طرف دیگر آن دین ستیزانی که از سر عناد نمی خواهند دین را در رأس حکومت ببینند. گروه اوّل از موضع حمایت از دین و حکومت دینی و با رویکردی ضد دموکراتیک آن دو را قابل جمع نمی دانند و گروه دوم به حکومت دموکراتیک باور دارند و دین را ضد دموکراسی می دانند.

3. تلقی دیگر این است که رابطه اسلام با دموکراسی نه تباین تام است و نه تطابق تام؛ یعنی رابطه دین و دموکراسی رابطه عام و خاص است. طبق این نظر دموکراسی انواعی دارد که بعضی از آنها غیر دینی، بعضی ضد دینی و بعضی دینی است و دموکراسی دینی مورد پذیرش اسلام است. ماهیت این نوع از دموکراسی، تفاوتی با سایر دموکراسی ها ندارد. تنها ویژگی این نوع از دموکراسی دینی بودن آن است.