کپی شد
دین و اخلاق
مسئله ارتباط دین و اخلاق، از مسائلی است که اندیشه فیلسوفان، متکلمان و اندیشمندان علم اخلاق را از دیرباز به خود مشغول ساخته است و امروزه به عنوان یکی از مسائل علم کلام جدید مطرح شده است.
پیشینه
با نگاهی گذرا به سنت های تاریخی حیات بشری، همسانی و اتحاد معیارها، الزامات و هنجارهای اخلاقی با دستورات دینی در بسیاری از ممالک مشهود است. تعابیر اخلاق اسلامی، یهودی، مسیحی، هندویی و مانند اینها هم شاهدی بر مطلب ما است. گاهی پیوستگی عمیق میان این دو پدیده، محققان را از تفکیک تفکر اخلاقی از دیگر ابعاد حیات دینی غافل ساخته است.
سابقه دیرینه این مباحث را می توان در اندیشه های متفکران یونان و روم باستان؛ همچون سقراط و افلاطون، مبنی بر استقلالیت آن دو پدیده و همچنین تکامل آن نظریه در دوران معاصر، با تلاش ماکس و فروید و اعتقاد به عدم تناسب آنها و نیز گفتمان عدلیه و غیر عدلیه در زمینه حسن و قبح عقلی و شرعی افعال و … یافت. شاید این سابقه بدان جهت است که دین و اخلاق، از آغاز تکون انسان، او را همراهی کرده اند و دینداری و اخلاق مداری از فطرت و سرشت انسان آغاز شده است.
پرسش های مطرح در این مسئله
در مسئله ارتباط اخلاق با دین، پرسش های زیر مطرح است:
- آیا اخلاق باید دینی باشد یا اخلاق سکولار نیز تحقق پذیر است؟
- آیا دین و اخلاق قابل ارجاع و تحول به یکدیگر هستند یا خیر؟
- آیا دستورات اخلاقی را باید از متون دینی به دست آورد یا این که عقل و وجدان، به تنهایی توان والایی در تشخیص حقایق اخلاقی دارند؟
- آیا دین در قلمرو اخلاق، حداقلی است یا حداکثری؟
- در صورت پذیرش اسقلالیت دین و اخلاق، آیا آن دو واقعیت با هم کاملاً سازگارند یا در مواردی با هم متعارض هستند و در فرض دوم، حق تقدم با دین است یا اخلاق؟
تعریف دین و اخلاق:
در این مسئله، منظور از دین، عبارت است از حقایقی که از طریق وحی به بشریت القا می شود، که مصداق خارجی کامل و تمام آن دین اسلام است. و مراد از اخلاق، دانشی است که به حوزه منش و رفتار آدمی محدود می باشد و از احکامی همچون باید، نباید، خوب و بد سخن می گوید.[1]
[1]. برگرفته از: خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید با رویکرد اسلامی، ص 471 و 472 و 476.