Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

دیدگاه های خداباورانه

از دیدگاه خداباوران، دو منشأ برای گرایش انسان به دین مطرح شده که عبارتند از: فطرت و عقل.

الف. فطرت:

خداباوران معتقدند: منشأ گرایش انسان به دین، فطرت است. گرایش ‌های فطری انسان آن دسته از تمایل‌ های بشری‌اند که او را به سوی یک سلسله حقایق متعالی و ارزشی برمی‌انگیزانند. انسان بر اساس این تمایل فطری، حقایق متعالی را دوست داشته و به آنها گرایش دارد، هر چند به دلیل فراهم نبودن شرایط یا وجود موانع، نتواند آنها را تحقق بخشد. روان شناسان این گونه تمایلات را تمایلات عالی انسانی نامیده‌اند. احساس یا میل حقیقت‌جویی، احساس یا میل زیبایی دوستی، احساس یا میل اخلاقی یا خیر خواهی، و احساس یا میل قدسی، برجسته‌ترین تمایلات عالی انسانی به شمار آمده‌اند. می‌توان گفت بازگشت همه تمایلات عالی روح انسان به یک تمایل فطری است که عبارت است از تمایل کمال خواهی، اگر انسان جویای حقیقت است و فضیلت و نیکی را می‌ستاید و می‌پسندد، و به امر مقدس و متعالی عشق می‌ورزد و زیبایی را دوست دارد، بدین جهت است که همه اینها مظاهر و مصادیق کمال وجودی به شمار می‌روند و چون انسان فطرتاً کمال‌جو و کمال خواه است، آنها را می‌پسندد و می‌خواهد.

از طرفی، به هر مرتبه از کمال که می‌رسد در جستجوی کمال بالاتر از آن است و کمال خواهی او نقطه پایانی ندارد. آری، ممکن است در عمل نتواند به کمالاتی که در نظر دارد برسد، ولی دست نیافتن به کمال ایده‌‌آل، غیر از تمایل فطری به سوی کمال است.

از سوی دیگر، انسان چه در قلمرو واقعیت‌های اجتماعی و چه در عرصه پدیده‌های طبیعی، هر چه یافته است، محدود و زوال پذیر است؛ بدین جهت کمال مطلوب و ایده‌آل فطرت خود را در این جهان محدود و زوال پذیر نیافته و نخواهد یافت؛ از این رو، به جهان ماورای طبیعت گرایش یافته است و به وجود حقیقتی متعالی معتقد شده است. البته، انسان همواره در تصویر آن حقیقت متعالی راه صواب را نپیموده است و به دلیل این که دستگاه ادراکی او با موجودات مکانی و زمانی انس گرفته است، چه بسا آن حقیقت متعالی را در قالب تمثال‌ ها و نمادهای طبیعی جستجو کند. «ویلیام جیمز» درباره منشأ فطری گرایش انسان به سوی حقیقتی متعالی چنین گفته است: «ما حس می‌کنیم که در وجودمان یک عیب و نقصی هست که مایه ناآرامی ما است. نیز حس می‌کنیم که هر گاه با قدرتی مافوق خود ارتباط برقرار کنیم، می‌توانیم خود را از این ناآرامی و ناراحتی نجات دهیم؛ از آن جا که بشر از این عیب و نقصی که در او هست رنج می‌برد و آن را محکوم می‌کند، از لحاظ فکری کامل‌تر از این نقصان است، و همین امر برای او کافی است که به یک حقیقت عالی‌تر متوسل شود».[1]

ب. عقل

گرایش به دین، ثمره اندیشه عقلانی نیز هست. هنگامی که آدمی درباره راز هستی به تفکر می پردازد، نشانه های آفریدگار یکتا را در درون و برون خود می یابد و آفرینش ابر، باد، مه، خورشید و فلک را بازیچه نمی پندارد. نظم و هماهنگی میان پدیده ها و تدبیر به کار رفته در آفرینش آنها چنان است که گویا همه پدیده های به ظاهر خاموش، زبان گشاده اند و از خدای حکیم و توانا سخن می گویند.[2]

[1]. ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر کلام جدید، ص 82 – 84.

[2]. همان، ص 51.