کپی شد
دیدگاه ماتریدیه درباره توحید
ماتریدیه به تبع ابومنصور ماتریدی، در باب توحید باورهایی دارند که آنان را از سایر فرق اهلسنت متمایز میسازد و در این بخش به برخی از آنها اشاره میشود:
- ماتریدی وجوب معرفت خداوند متعال را کاملاً عقلی دانسته و میگوید: به حکم عقل، باید وجود خدا، یگانگی، علم، قدرت، کلام و اراده او و … را شناخت.[1]
- متکلمان اسلامی اتفاق دارند که خدا دارای اوصافی؛ مانند علم و قدرت و حیات است، ولی معتزله و امامیه عقیده دارند که صفات ذاتی او عین ذات اوست و خدا از نظر کمال و جمال به گونهای است که ذات او سراسر علم و قدرت است، در حالی که اشاعره این صفات را زاید بر ذات دانسته و کسانی را که صفات ذاتی او را عین ذات او میدانند، به نفی صفات متهم کرده است، در حالی که «ماتریدی»بر خلاف شیخ اشعری، مسأله عینیت را پذیرفته است و با عدلیه در اینجا همگام است.[2]
- ماتریدی در باره صفات خبری خداوند متعال معتقد است که تفسیر حرفی (ظاهری) آن، مستلزم تجسیم است، وی میگوید: باید معانی این نوع صفات به خدا تفویض شود.
او میگوید: اصل در نزد ما آیه «لیس کمثله شیء[3]» است، که خدا هر نوع شباهت به خلق را نفی کرده است و ما ثابت کردیم که خدا در ذات و صفت از هر نوع شباهت، پیراسته است؛ از این جهت باید به آیه «الرحمن علی العرش استوی»[4] همینطوری که در قرآن آمده و عقل نیز دلالت دارد، ایمان آورد، ولی ما بر تفسیر آن قاطعانه آگاه نیستیم. احتمال دارد واقع آن غیر آن باشد که ما میاندیشیم و ما به آنچه که خدا از آن اراده کرده است، ایمان آوردهایم.[5] بر این اساس ماتریدی در صفات خدا، جزء مفوّضه است و معانی این آیات را به خدا واگذار میکند، اما وی در تأويل «يدين» در سخن خداوند متعال: «بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ»،[6] مىگويد: «دو دست، كنايه از نعمت است».[7]
- در باب کلام الهی، ماتریدی معتقد است که کلام الهی دو مرتبه دارد: یکی مرتبه کلام لفظی که حادث است، و دیگری مرتبه کلام نفسانی که قدیم و ازلی میباشد.[8]
[2]. همان.
[3]. شوری، 11.
[4]. همان بخشندهاى كه بر عرش مسلّط است، طه، 5.
[6]. بلكه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است، مائده، 64.
[7]. رضوانی، علی اصغر، شيعه شناسى و پاسخ به شبهات، ج 1، ص 206.