کپی شد
دیدگاه فرقه بهائیت در باره امامت
نظریهپردازان فرقه بهائیت، در راستای توجیه عدم ختم نبوت بهوسیله پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آٔله) و ادعای نبوت علیمحمد باب، عقیده شیعیان به موضوع امامت (با این ویژگی که نباید صاحب شریعت باشد و تنها در راه ترویج و اجرای آیات قرآن و فرائض اسلامی بکوشد) را مانعی بزرگ بر سر راه ادعای پیامبری پیشوایان خود دیدند؛[1] ازاینرو اعتقاد شیعیان به موضوع امامت (و امامی که صاحب شریعت نیست) را زیر سؤال برده و مدعی میشوند که در قرآن کریم، به کتاب الهی[2] و پیامبر صاحب شریعت[3] نیز «امام» اطلاق شده است. برای همین بهائیان از این گفتههای خود اینگونه نتیجه میگیرند: «در حالیکه قرآن مجید پیامبر مستقل را امام خوانده، چگونه میگویند امام نمیتواند کتاب داشته باشد؟ پس معلوم میشود امام هم میتواند کتاب داشته باشد و تشریع شریعت جدید نماید؛ زیرا لفظ «امام» به پیامبران نیز اطلاق شد».[4]
در پاسخ به این ادعای مبلّغان بهائی باید گفت:
اولاً: هرچند لفظ «امام» کاربردهای گوناگونی داشته و منحصر به دوازده امام شیعیان نیست، ولی اهلبیت (علیهم السلام) جانشینان واقعی پیامبر اسلام هستند و تمام مسؤولیتهای انبیاء را بر عهده دارند، با این تفاوت که بر آنها وحی نمیشود و شریعت جدیدی نمیآورند؛[5] لذا در حقیقت معصومان (علیهم السلام)، بزرگترین پاسداران حریم اسلام و کاملترین پیشوایان و رهبران جامعه هستند و چون جنبه نبوت از ایشان نفی گردیده، لفظ امام در فرهنگ شیعه، در مورد ایشان به کار رفتهاست.
ثانیاً: این استدلال بهائیان از ریشه با خدشه مواجه است؛ چرا که بر اساس آیه 40 سوره احزاب، سلسله ارسال پیامبران و شرایع پایان پذیرفته است: «مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ …»؛ «محمّد (صلّی الله علیه و آله) پدر هیچیک از مردان شما نبوده و نیست، ولی فرستاده خدا، ختمکننده و آخرین پیامبران است …». از سویی دیگر نیز اجماع مسلمانان بر این امر و احادیث بسیاری که از طریق معصومان (علیهم السلام) مبنی بر خاتمیت پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله) به دست ما رسیده، دیگر مجالی برای آمدن شریعتی جدید باقی نمیگذارد تا عدهای بخواهند معانی مختلف امام را مطرح کرده و از آن، نتیجهای خلاف واقع بگیرند.[6]
از طرف دیگر بر اساس قرآنی که بهائیان نیز بدان استناد میکنند، پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله)، پایاندهنده شریعتها است و خداوند دین اسلام را به عنوان دین جاودانه بشر برگزیده است: «… الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا»؛ «امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را بهعنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم».[7] بر همین اساس حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) فرمود: «… أیُّها النَّاس إنَّهُ لا نَبیَّ بَعدی و لا سُنَّةَ بَعدَ سُنَّتی فَمَن إدَعی ذلِکَ فَاقتُلُوهُ وَ مَن تَبعَهُ فَإنَّهُ فِی النَّار وَ مَنِ اتَّبَعَهُ فَإِنَّهُ فِي النَّارِ …»؛ «مردم بدانید که پس از من پیامبری نخواهد آمد و بعد از سنّت، شریعت و احکام دین من، سنت و شریعت دیگری نخواهد بود. هرکس پس از من ادعای پیامبری کند، ادعا و بدعت او در آتش خواهد بود (مردم را به سوی جهنم دعوت میکند)، در این صورت او را بُکُشید و نگذارید مردم را گمراه کند و نیز بدانید که هرکس از چنین مدعیانی پیروی کند، اهل آتش و جهنم خواهد بود»؛[8]
بنابراین هرچند لفظ امام در معانی دیگر نیز به کار رفته، اما قراین بسیاری بر تعیین جایگاه امامان شیعه به عنوان حافظان دین مبین اسلام و نه ناسخ آن، وجود دارد؛ همچنان که هیچ سندی بر ادعای پیامبری امامان شیعه (علیهم السلام) وجود ندارد.[9]
[1]. روحی روشنی، خاتمیت، ص 29.
[2]. هود، 17.
[3]. بقره، 124.
[4]. خاتمیت، ص 32.
[5]. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الإلهیات، ترجمه: ربانی گلپایگانی، علی، ص 358.
[6]. جهت مطالعه بیشتر، ر. ک. مقاله: خاتمیت در قرآن و حدیث؛ سایت ویکی فقه.
[7]. مائده، 3.
[8]. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 163.
[9]. برگرفته از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب.