کپی شد
دیدگاه فرقه بابیه درباره توحید
توحید از منظر بابیه مبتنى بر کتاب «بیان» است که فقراتی از این کتاب به طور اجمال مطرح می شود:
«بسم الله الامنع الاقدس. تسبیح و تقدیس بساط قدس عز مجد سلطانی را لایق که لم یزل و لایزال به وجود کینونت ذات خود بوده و هست و لم یزل و لایزال به علو ازلیت خود متعالی از ادراک کل شئ بوده و هست. خلق نفرموده آیه عرفان خود را در هیچ شئ الا به عجز کل شئ از عرفان او، و تجلی نفرموده به شیئی الا به نفس او، اذ لم یزل متعالی بوده از اقتران به شیئی…».[1]
«…نیست از برای او عِدلی و نه کفوی و نه شبهی و نه قرینی و نه مثالی، بل متفرد بوده و هست به ملیک الوهیت خود و متعزز بوده و هست به سلطان ربوبیت خود…».[2]
«… او است اول و آخر، و او است ظاهر و باطن، و او است خالق و رازق، و او است قادر و عالم، و او است سامع و ناظر، و او است قاهر و قائم، و او است مُحیی و ممیت، و او است مقتدر و ممتنع، و او است متعالی و مرتفع…».[3]
«او است اول من یؤمن به «من یظهره اللّه»[4] و او است اول مَن آمن بِه مَن ظهر، و او است شئ واحد که خلق کل شئ به خلق او می شود و …».[5]
«…منظم فرموده خلق کل شئ را به عدد کل شئ، به اوامری که نازل فرموده از ساحت قدس خود و مُشرق ساخته از شمس جود خود تا آن که کل شئ به ذکر کل شئ در ذکر کل شئ متکمل در کمال گشته از برای ظهور قیامت اخری، تا آن که جزا دهد هر شئ را جزای کل شئ…».[6]
ادعای ربوبیت و الوهیت باب
باب با این که عباراتی در تصریح به توحید پروردگار دارد، و خداوند را خالق و غنی دانسته و او را معبود می داند، لکن پس از ادعاهای بابیگری، مهدویت و نبوت، با توجه به شماره حروف نام خود و کلمه «رب»، خود را «رب الاعلی» نامیده و ادعای ربوبیت و الوهیت نموده،[7] در بعضی موارد، این الوهیت و ربوبیت را به «من یظهره الله» نسبت می دهد. اکنون به شواهدی از ادعاهای او در باب توحید اشاره می شود:
- در «لوح هیکل الدین» آورده است: «شهدالله انه لا اله الا هو الملک ذوالملاکین و ان علیّ قبل نبیل ذات الله و کینونته».[8]
ترجمه عبارت وی چنین است: خدا گواهی داد که معبودی جز وی نیست، او پادشاه و دارای پادشاهیها است و علی پیش از نبیل،[9] ذات خدا و هستی او است.
در این عبارت شگفت، دو غلط آشکار دیده می شود: یکی واژه «الملاکین» است که ظاهراً علی محمد آن را جمع «مُلک» به معنای پادشاهی پنداشته با آن که چنین جمع غریبی در زبان عرب دیده نمی شود و جمع «مُلک» در زبان عربی به صورت املاک و ملوک می آید. دیگر آن که به جای «انّ علیّ» که غلط فاحشی است، باید «انّ علیّاً» می گفت.[10]
- وی در بخشی از کتاب بیان می گوید: «معرفت این کلمه (کلمه لا اله الا الله حقاحقا) منوط است به معرفت نقطه بیان (علی محمد باب) که خدا وی را دارای حروف هفت گانه (تعداد حروف علی محمد) قرار داده، و هر کس یقین کند که این حروف هفت گانه (یا نقطه بیان)، نقطه قرآن است در آخرش، و نقطه بیان است در اولش، و این که آن، همان مشیت اولیه پروردگار است که قائم به نفس است و هر چیزی به امر او خلق می شود و قائم به او است، به توحید ربش شهادت داده…».[11]
این عبارات باب، سراسر تناقض است؛ زیرا در عین حال که به توحید الهی تصریح می کند، ولی خود را خالق هر چیزی، و هر شیئی را قائم به خود معرفی می کند.
وی بعد از چند سطر می گوید: «كل شئ راجع به این شئ واحد میگردد و كل شئ به این شئ واحد خلق میشود، و این شئ واحد در قیامت بعد[12] نیست، الا نفس «من یظهره الله» الذی ینطق فی كُلّ شأن: اننی انا الله الا انا رب كل شییء و ان مادونی خلقی، ان یا خلقی ایای فاعبدون».[13]
باب، در این عبارات آشفته و مهمل و مبهم، خدایی و ربوبیت و معبود بودن را به «من یظهره الله» نسبت می دهد که من یظهره الله گفتارش این است: من خدا هستم و جز من خدایی نیست و من پروردگار همه پدیدهها هستم، و غیر من هر چه هست آفریده من است، ای مخلوقات من مرا پرستش كنید.
- در متن وصیتنامه علیمحمد باب در مورد یحیی صبح ازل آمده:
«الله اكبر تكبیرا كبیرا، هذا كتاب من عندالله المهیمن القیوم الی الله المهیمن القیوم. قل كل من الله مبدئون، قل كل الی الله یعودون، هذا كتاب من علی قبل نبیل ذكر الله للعالمین الی من یعدل اسمه اسم الوحید ذكر الله للعالمین، قل كل من نقطة البیان لیبدئون ان یا اسم الوحید فاحفظ ما نزل فی البیان و أمر به فانك لصراط حق عظیم؛[14] یعنی: «خدا از همه چیز بزرگتر است، این نامهای است از طرف خدای مهیمن و قیوم به سوی خدای مهیمن و قیوم، بگو همه از خدا آغاز شدهاند و همه به سوی خدا بازگشت میكنند، این نامهای است از علی قبل از نبیل (یعنی از طرف علیمحمد) كه ذكر خدا برای جهانیان است به سوی كسی كه نامش مطابق با نام وحید[15] است (یعنی به سوی یحیی صبح ازل)، بگو همه از نقطه بیان آغاز میشوند ای نام وحید! حفظ كن آنچه را كه در بیان نازل شد، و به آن امر كن، پس تو در راه حق بزرگ هستی».[16]
از این وصیتنامه استفاده میشود كه دو خدا در عالم موجود است: خدای اول خود میرزا علیمحمد و خدای دوم میرزا یحیی صبح ازل!.[17]
- میرزا حسینعلی بهاء در پاسخ مخالفان مقام خدایی باب می گوید: «همه اهل آسمان ها و زمین بدانند که ما با تمام وجود فریاد می زنیم که باب همان «رب الاعلی» و «رب الامم» می باشد».[18]
- ابوالفضل گلپایگانی؛ بزرگترین مبلغ و نویسنده مهمترین کتاب استدلالی در تاریخ بهائیت؛ یعنی «الفرائد»، در کتاب خود در مورد علی محمد شیرازی مینویسد:
مثلاً همین شبهه ای که جناب شیخ[19] در اوّل رسالۀ خود بر سبیل سؤال مرقوم داشته اند که «مقام جناب باب، مقام نبوّت است یا امامت؟»، البتّه نگارنده آن را از هزار نفس مسموع داشته؛ زیرا نظر به عقیدۀ جماعت شیعۀ اثنی عشریّه که رتبۀ نبوّت و امامت را قسیم یکدیگر می دانند، سؤال از این مسئله را به گمان واهی خود، اعظم وسیلۀ افحام (ساکت کردن) اهل ایمان می پندارند و در اوّل مناظرت از اهل بهاء به این عبارت استفسار می نمایند که «مقام باب چه مقامی است، مقام نبوّت است و یا مقام امامت؟» به گمان این که اگر اهل ایمان گویند: «نبوّت»، اعتراض کنند که به صریح کلمه «خاتم النّبیین» و حدیث «لا نبیَّ بعدی» این ادّعا واضح البطلان است، و اگر گویند: «امامت»، ایراد نمایند که به حکم نصوص صریحه، رتبۀ امامت در دوازده امام (علیهم السلام) محصور است. علاوه بر این که امام قادر بر تشریع شریعت جدیده نباشد و شریعت اسلامیّه هرگز منسوخ نگردد.
غافل ]از آن[ که مقام قائم موعود به حکم آیۀ مبارکۀ «… أَو یَأتِیَ رَبُّکَ أَو یَأتِیَ بَعضُ آیاتِ رَبُّکَ یَومَ یَأتِی بَعضُ آیاتِ رَبُّکَ…»[20] و آیۀ مبارکۀ «وَ جَاءَ ربُّکَ وَ المَلَکُ صَفّاً…»[21] و کثیر من امثالها، «مقام ربوبیّت» منصوصه در قرآن است و یوم ظهور مبارکش، یوم الربّ موعود در کلّ ادیان و مقام ربوبیّت، مقام اصالت است نه نیابت و رتبۀ شارعیّت است نه تابعیّت.[22]
- ابوالفضل گلپایگانی در كشف الغطاء، مینویسد: «باب در ماكو پرده برداشت و ندای قائمیت و «ربوبیت» و شارعیت سرداد».[23]
- در تاریخ حضرت صدرالصدور آمده:
«ای مقبل إلی الله و منقطع إلی الله، مقام مظاهر قبل، نبوت کبری بوده و مقام حضرت اعلی (سیّد باب)، الوهیت شهودی و مقام جمال اقدس اقدم (میرزاحسینعلی نوری)، احدیّت ذات هویت وجودی و رتبه این عبد، عبودیّت محضه صرفه بحته حقیقی، و هیچ تفسیر و تأویلی ندارد».[24]
[1]. بیان فارسی، ص 1.
[2]. همان.
[3]. همان، ص 1و 2.
[4]. «من یظهره الله» لقب موعود دیانت بابی است.
[5]. همان، ص 2.
[6]. همان، ص 3.
[7]. گلپایگانی، ابوالفضل محمد بن محمد رضا، الفرائد، ص ۴۰۲.
[8]. لوح هیکل الدین (که به همراه بیان عربی به چاپ رسیده)، ص 5. این مطلب در جلد اول کتاب رحیق مختوم صفحه 391 نیز نقل شده است.
[9]. نبیل به حساب ابجد مساوی با 92 است، چنانكه كلمه محمد نیز به حساب ابجد مساوی با 92 است، علی قبل از نبیل یعنی علی قبل از محمد؛ یعنی علی محمد باب.
[10]. ر.ک: حسینی طباطبایی، مصطفی، ماجرای باب و بهاء پژوهشی نو و مستند درباره بهایی گری، ص 48.
[11]. بیان فارسی، ص 4.
[12]. قیامت هر دینی به قول بابیها و بهائیها آمدن دین بعد است.
[13]. بیان فارسی، باب اول از واحد اول، ص 5.
[14]. این صورت وصیت را ادوارد بروان از متن خط علیمحمد باب استنساخ كرده و در كتاب نقطة الكاف منتشر نموده است. ر.ک: مقدمه نقطة الكاف، ط بریل در لیدن، سنه 1328 هجری، صفحه له.
[15]. وحید به حساب ابجد با 28 است، چنانكه كلمه یحیی (به استثنای الف آخرش) مساوی با 28 است، و منظور باب از وحید، همان یحیی صبح ازل است.
[16]. میرزا جانی کاشانی، نقطة الکاف، به کوشش: ادوارد برون، مقدمه فارسی، ص 19 (له – لد).
[17]. محمدی اشتهاردی، محمد، بابی گری و بهایی گری، ص 55 و 56
[18]. بهاء، میرزا حسینعلی، کتاب بدیع، ص 43 و 44؛ دکتر ح.م.ت، محاکمه و بررسی باب و بهاء، ص 82.
[19]. شیخ عبدالسلام؛ شیخ الاسلام تفلیس (قفقازیه)، در حدود سالهای ۱۳۱۳- ۱۳۱۴ ق، رساله ای در رد کتاب ایقان بهائیت می نویسد که ابوالفضل گلپایگانی کتاب فرائد را در پاسخ به آن می نگارد.
[20]. انعام، 158.
[21]. فجر، 22.
[22]. الفرائد، ص 19 و 20.
[23]. گلپایگانی، ابوالفضل محمد بن محمد رضا، کشف الغطاء، ص 341، سطر 20.
[24]. رستگار، نصرالله، تاریخ حضرت صدر الصّدور، ص 207.