کپی شد
دیدگاه شیعه و اهل سنت در مورد روزه در سفر
مسئلۀ روزه در مسافرت يكی از موضوعات فقهی است.
آیا مسافر باید روزه را افطار کند و بعداً قضا نماید، یا مخیر است كه روزه بگیرد، یا افطار کند و در صورت افطار، بعداً قضا نماید؟ به عبارت دیگر ؛ آیا افطار برای مسافر عزیمت (وجوب) است یا رخصت (جواز)؟
شیعه بر این باور است كه روزۀ شخص مسافر و مريض صحیح نيست؛ زيرا خداوند به مجرد سفر و مرض، قضاى روزه را واجب كرده است.[1] گذشته از این؛ قصر نماز و افطار روزه با هم پیوند ناگسستنی دارند؛ از این رو کسی که باید روزه اش را بخورد نمازش را نیز باید قصر بخواند و کسی که نمازش را باید تمام بخواند روزه اش را باید بگیرد.[2]
پس اگر روزه گرفتن بر هر مسلمانی واجب است، همچنین واجب است روزه در روزهای ماه مبارک رمضان واقع شود[3]؛ یعنی اگر به سبب مانع و عذری؛ مانند مریضی و سفر، حکم وجوب روزه در ماه رمضان برداشته شد، باید به همان تعداد روزهای مریضی و سفر، در وقت دیگر قضای آن را بجا آورد.[4]
امام رضا (علیه السلام) در نامه ای که در موضوع اسلام خالص و احكام آن براى مأمون فرستادند، می نویسند: “و هنگامیکه مسافرت می كنى و نماز را شكسته می خوانى باید روزهات را افطار كنى، و هر كس مسافرتش شرعى بود و (با اين حال) روزه گرفت و افطار نكرد، روزهاش باطل است و بايد آن را در وطن خود قضا كند؛ زيرا روزه در سفر باطل است”.[5]
اما اهل سنت: برخی از آنان بر این باورند: کسی که مریض یا مسافر بود و روزه اش را خورد باید در روزهای دیگر آن را قضا نماید؛ یعنی در صورتی قضای روزه در سفر بر او واجب است که روزه اش را خورده باشد، اما اگر در سفر روزه اش را گرفته باشد قضا بر او واجب نیست.[6] برخی نیز می گویند: مستحب است که مسافر روزه اش را افطار نماید اعم از این که سفر با مشقت همراه باشد یا بدون مشقت.[7]
تحلیل آیۀ مورد بحث:
قرآن می فرماید: “فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذينَ يُطيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون”.[8]
در این آیه کسی که مریض و یا مسافر باشد برای او روزهایی دیگر جهت گرفتن روزه تعیین شده است. فروض و صوری در بارۀ این آیه محتمل است:
1. بر مسافر واجب است روزه اش را قضا نماید، چه روزه اش را در سفر گرفته باشد و یا نگرفته باشد.
2. اگر مسافر روزه اش را بخورد واجب است آن را قضا نماید، اما اگر روزه اش را بگیرد واجب نیست قضا نماید و مریض و مسافر بین افطار و روزه مخیر هستند.[9]
3.بر مسافر واجب است روزه اش را در سفر بخورد و بعداً قضا نماید.
برای رسیدن به پاسخی مناسب، موارد مذکور را به ترتیبی که بیان شد، بررسی می نماییم.
اول. فرض اول خلاف اجماع مسلمانان است؛ چرا که از مسلّمات دین اسلام این است که بر هر مسلمان مکلّفی (به طور طبیعی) واجب است یک ماه رمضان را روزه بگیرد و اگر نگرفت قضا نماید.
دوم. فرض دوم که لازمه اش جواز گرفتن روزه در سفر است، بر خلاف ظاهر قرآن و بعضی از روایات از اهل سنت و روایات اهل بیت (علیهم السلام) است. اگر بخواهیم آیه را بر این فرض حمل کنیم لازم است کلمه “فأفطر” را بعد از “عَلى سَفَرٍ” و قبل از “فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ” در تقدیر بگیریم که معنای آن چنین می شود: “چند روز معدودى را (بايد روزه بداريد!) و هر كس از شما بيمار يا مسافر باشد و روزه اش را “افطار نمود” تعدادى از روزهاى ديگر را (روزه بدارد)”. گرچه در این صورت قضای روزه، مقید به افطار می شود و این جواز روزه در سفر را می رساند، ولی همان طور که بیان شد این خلاف ظاهر است و از آن جا که شارع مقدس در مقام بیان است، در این گونه موارد برای تفهیم خلاف ظاهر کلام، باید قرینه ای بیاورد تا شنونده را از معنای ظاهری به معنای دوم راهنمایی نماید؛ چون در مسئله مورد نظر قرینه ای دال بر انصراف از معنای ظاهری بیان نفرمود؛ از این رو همان معنای ظاهری مراد است.
علاوه بر این، بر فرض كه بپذیریم كلمۀ “فافطر” در آيه حذف شده، باز هم اين كلام دلالتى بر جواز ندارد؛ زیرا كدام شنوندهاى از عبارت” و هر كس مريض يا مسافر باشد، و افطار كرده باشد در ايامى ديگر روزه بگيرد”، مىفهمد روزه در سفر و مرض جايز است؟ آرى نهايت چيزى كه از عبارت” فمن كان مريضاً او على سفر فافطر”، در اين مقام استفاده مىشود، اين است كه افطارش گناه نبوده، چرا که افطار جايز بوده است، البته جواز به معناى اعم، جوازى است كه با وجوب و استحباب و اباحه مىسازد. و اما اين كه به معناى سوم؛ يعنى الزامى نبودن افطار (اباحه) باشد، به هيچ وجه لفظ آيه بر آن دلالت ندارد، بلكه باز هم بر خلاف آن دلالت مىكند؛ چرا که قانون گذار حكيم در مقام تشريع خود، هرگز در بيان آنچه بايد بيان كند كوتاهى نمىكند.[10]
عده ای در این مسئله به ذیل آیه شریفه: “و روزه داشتن براى شما بهتر است اگر بدانيد”.[11] استدلال کرده اند.
برای فهم بهتر و برداشت دقیق تر این بخش از آیه، لازم است آیه را از ابتدای آیه 183 سوره بقره که از روزه سخن می گوید مورد مطالعه قرار دهیم: “اى افرادى كه ايمان آوردهايد! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد تا پرهيزكار شويد”. “چند روز معدودى را (بايد روزه بداريد!) و هر كس از شما بيمار يا مسافر باشد تعدادى از روزهاى ديگر را (روزه بدارد) و بر كسانى كه روزه براى آنها طاقتفرسا است (همچون بيماران مزمن، و پيرمردان و پيرزنان،) لازم است كفّاره بدهند: مسكينى را اطعام كنند و كسى كه كارِ خيرى انجام دهد، براى او بهتر است و روزه داشتن براى شما بهتر است اگر بدانيد!”
با توجه به صدر و ذیل آیه شریفه معلوم می شود که این آیه مربوط به اصل روزه است، نه روزه در سفر؛ زیرا اگر بخواهیم این بخش را مقید به سفر کنیم چاره ای نداریم که آن را به مرض هم مقید کنیم که در این صورت معنایش چنین می شود: “روزه داشتن براى مریض و مسافر بهتر است اگر بدانيد” و حال آن که می دانیم مریضی که روزه برای او ضرر جدی داشته باشد و یا منجر به مرگ او شود، نه تنها روزه برای او بهتر نخواهد بود، بلکه حرام است.
شبیه به همین مسئله در سوره توبه در مورد جهاد نیز بیان شده است: (همگى به سوى ميدان جهاد) حركت كنيد سبك بار باشيد يا سنگين بار! و با اموال و جان هاى خود، در راه خدا جهاد نماييد اين براى شما بهتر است اگر بدانيد”.[12]
معلوم است که این بهتری که در آیه شریفه وجود دارد مربوط به اصل جهاد است.
سوم: در آیه شریفه می فرماید: چند روز معدودى را (بايد روزه بداريد!) و هر كس از شما بيمار يا مسافر باشد تعدادى از روزهاى ديگر را (روزه بدارد).
این آیه شریفه تصریح دارد که بر شخص روزه دار مسافر، واجب است روزه را قضا نماید.[13] و فاء تفریع در عبارت “فعدة من أیام أخر” نیز مؤید این نظریه است؛ چون قضای روزه را بدون هیچ قید و شرطی متفرع بر مسافرت نموده است. پس شخص مسافر باید در سفر روزه هایش را افطار نماید و روزه روزهایی که در مسافرت بوده و افطار کرده (که باید افطار می کرد) را باید قضا نماید. و به تعبیر علامه طباطبایی “حرف فاء در ابتدای آيه بیانگر آن است كه این آيه نتيجه و فرع آيه قبل است”.[14]
امتنانی بودن افطار در سفر
از لحن و سیاق آیه استفاده می شود که افطار در سفر یک نوع بخشش و امتنان از جانب خداوند کریم بر بندگان نیازمند است و طبیعی است که رد احسان شخص کریم خلاف ادب و از جانب او ناپسند شمرده شود و چیزی که ناپسند مولی باشد مأموربه نیست و چیزی هم که مأموربه نباشد آوردن آن به قصد عبادت ناممکن و به قصد ورود، بدعت و حرام است.
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: مردى محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مشرّف شد و عرض كرد: اى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آيا در سفر روزه ماه رمضان را بگيرم؟ حضرت فرمودند: خير، عرضه داشت: يا رسول اللَّه، گرفتن روزه در سفر بر من آسان و سهل است؟ حضرت فرمودند: خداوند عزّ و جل بر مريضها و مسافران در ماه رمضان صدقه داده و آن اين است كه به ايشان اجازه افطار داده است. آيا يكى از شما دوست دارد وقتى به كسى صدقهاى مىدهد آن شخص صدقه را ردّ كرده و قبول ننمايد؟[15]
يوسف بن حكم مي گويد: از عمر دربارۀ حكم روزۀ مسافر سؤال كردم؟ او جواب داد: اگر تو به كسى صدقهاى بدهى و او آن را به تو برگرداند آيا تو خشمگين نمىشوى! افطار روزه در سفر هم صدقهاى است كه خداوند به شما داده است.[16]
بنابر این با توجه به روایات مذکور، افطار برای مسافر عزیمت (وجوب) است نه رخصت (جواز)
نقل شده است مردى كه در سفر روزه گرفته بود، عمر به او دستور داد كه روزهاش را دوباره بگيرد. از این حکم عمر، معلوم می شود که روزه در سفر جایز نیست؛ زیرا در صورت جواز معنا ندارد که قضا نماید.
عبد الرحمن بن عوف از پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) نقل كرده است كه حضرت فرمود: “كسى كه در سفر روزه بگيرد از نظر گناه مانند آن است كه در وطن آن را خورده باشد”. از ابن عباس نيز نقل شده است كه خوردن روزه، در سفر لازم است.
عيص بن قاسم از امام صادق (علیه السلام) روايت كرده است كه فرمود: چون مرد در ماه رمضان به سفر می رود بايد روزه اش را افطار كند، و فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در ماه رمضان از مدينه به سوى مكه روان شد، و مردم با او بودند، تا وقتى در “كراع الغميم” (كه محلّى بين مكه و مدينه بود) نازل شد و موقع ظهر بود حضرت در آن جا آبى طلبيد و آشاميد و دستور داد ديگران هم روزه خود را افطار كنند. جمعى از آن حضرت پيروى كردند، ولى عدهاى گفتند اكنون ظهر است ما روزه خود را به پايان مي رسانيم. رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) دسته دوم را گناهكار ناميد و تا رسول اكرم زنده بود آنان به همين نام خوانده مي شدند.[17]
روزه مستحب در سفر
امام صادق (علیه السلام) در باره روزه مستحب در سفر فرموده است: روزه در سفر از جمله اعمال برّ و مشروع نيست.[18]
حلبى از امام صادق (علیه السلام) روايت كرده است، از آن امام در باره مردى كه در حال روزه داشتن از خانهاش به قصد سفر خارج مىشود، سؤال كردند، امام فرمود: اگر پيش از آن كه روز به نيمه رسد خارج شده است، بايد افطار كند، و قضاى آن روز را به جا آورد، و اگر بعد از زوال خارج شده، بايد روزهاش را تمام كند.[19]
نتیجه:
به عقیدۀ شیعه، آنچه که از آیات قرآن، روایات و سیره پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) استفاده می شود؛ آن است که روزۀ شخص مسافر نه تنها صحیح نیست؛ بلکه افطار آن واجب است، و قضای آن بر ذمۀ او است. این مسئله امتنانی است از جانب خدای متعال بر بندگان و اگر در سفر روزه بگیرد مانند کسی است که در وطن در ماه رمضان روزه خود را خورده باشد.
[1]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، ستوده، رضا، ج 2، ص 203، چاپ اول، انتشارات فراهانى، تهران، 1360 هـ ش.
[2]. مغنيه، محمد جواد، الفقه على المذاهب الخمسة، ج 1، ص 142، چاپ دهم، دار التيار الجديد، دار الجواد، بيروت، لبنان، 1421 هـ ق (مگر در موارد استثناء مثل سفر گناه و شکار).
[3]. (كُتِبَ عَلَيْكُمُ…)، و نيز (أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ).
[4] .جزیری، عبد الرحمن، غروی، سید محمد، مازح، یاسر، الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب أهل البيت، ج 1، ص 745، چاپ اول، دار الثقلين، بیروت، 1419 هـ ق؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، موسوی، محمد باقر، ج 2، ص 12، چاپ پنجم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، سال 1374 ش.
[5]. صدوق، عيون أخبار الرضا (ع) غفارى و مستفيد، ج 2، باب 35، ص 267، انتشارات جهان، سال 1378 ق.
[6]. رشید رضا، محمد، تفسیر القران الحکیم (تفسیر المنار)، ج 2، ص 150، چاپ دوم، دار المعرفة، بیروت، لبنان؛ رازى، ابوعبدالله فخرالدين محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، ج 5، ص 243، چاپ سوم، احياء التراث العربى، بيروت، سال 1420 ق؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور في تفسير المأثور، ج 1، ص 178، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1404 هـ ق.
[7]. سيد بن قطب بن ابراهيم شاذلي، في ظلال القرآن، ج 1، ص 169، چاپ هفدهم، دارالشروق، بيروت، قاهره، سال 1412 ق.
[8] .بقره، 184، چند روز معدودى را (بايد روزه بداريد!) و هر كس از شما بيمار يا مسافر باشد تعدادى از روزهاى ديگر(روزه بدارد) و بر كسانى كه روزه براى آنها طاقتفرسا است (همچون بيماران مزمن، و پير مردان و پير زنان،) لازم است كفّاره بدهند: مسكينى را اطعام كنند و كسى كه كارِ خيرى انجام دهد، براى او بهتر است و روزه داشتن براى شما بهتر است اگر بدانيد!.
[9].طنطاوی، سید محمد، التفسير الوسيط للقرآن الكريم، ج 1، ص 383 (غیر معلوم)؛ شوکانی، محمد بن علی (شیعه زیدی)، فتح القدیر، ص 28، دار ابن کثیر و دار الکلم الطیب، دمشق و بیروت، سال 1414.
[10]. سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، موسوی، محمد باقر، ج 2، ص 13.
[11]. سوره بقره، آیه 184، وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون.
[12]. توبه، 41.
[13]. یا” فعلیه عدة من أیام أخر” اگر عدة را به رفع بخوانیم و یا اگر بنابر قرائت دیگر که به نصب است “فلیصم عدة من أیام أخر”، می باشد.
[14]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، موسوی، محمد باقر، ج 2، ص 12.
[15]. صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ذهنى تهرانى، ج 2، ص 241، مؤمنين، چاپ اول، قم، 1380 ش.
[16]. طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 2، ص 203.
[17]. صدوق، محمد بن علی، من لا يحضره الفقيه، غفارى، ج 2، ص 482، ش 1977.
[18]. همان، ج 2، ص 485، ش 1981.
[19]. همان، ج 2، ص 485، 1982.