کپی شد
دیدگاههای معرفتی آیت الله کوهستانی
آیت الله کوهستانی، در موضوعات مختلف معرفتی دیدگاههایی دارند که برخی از آنها عبارتند از:
استفاده از قرآن و عترت در معارف الهی و توحیدی
مرحوم آیت الله کوهستانی، افزون بر مقام فقاهت، در معارف توحیدی نیز صاحبنظر و دارای خلاقیت و در القای مطالب و تأثیرگذاری بر شاگرد بسیار قوی بود. شیوه ایشان در تبیین مسائل اعتقادی و مباحث عمیق خداشناسی، استفاده از معارف بلند قرآن و عترت بود. وی شاگردان خود را به استفاده از این منابع عظیم و پربار دعوت میکرد و برای دریافت آن حقایق معنوی و عرفانی، آمادگی روحی و دعا و توسل را بسیار مهم میدانستند؛ یعنی ایشان راز و رمز رسیدن به توحید ناب و دستیابی به عرفان حقیقی را طهارت باطن و تزکیه نفس، همراه با دعا و تضرع و دستگیری اهلبیت عصمت (علیهم السلام) میدانست. فرزند ایشان میگوید: گاه از محضر ایشان، در باره راه ترقی و پیشرفت در امور معنوی و معرفتی سؤال میکردم و از ایشان دستوری میخواستم، ایشان فرمود: «پسر، آنجا که سلطه نیست، شما این قدر اصرار میورزی، آنها باید بخواهند، اگر خواستند خودشان مقدمات و زمینه را آماده میکنند».[1]
خواصّ تعقیبات نماز
یکی از شاگردان آیت الله کوهستانی نقل میکند: زمانی که در کوهستان، محضر آقاجان کوهستانی به تحصیل اشتغال داشتم، برخی از طلاب اوراقی از دعاهای مربوط به ابطال سحر را به مدرسه آوردهبودند و بعضی از آنان از این اوراق میگرفتند. من به آقاجان عرض کردم نظر شما درباره این دعاها چیست؟ آقا در جواب فرمود: اگر انسان تعقیبات نمازهای یومیه را مرتب بخواند، همه چیز در آنها هست و نیاز به دعاهای ابطال سحر ندارد. سپس افزود: عدهای میخواستند ما را اذیت کنند، ولی نتوانستند کارهایشان اثری نداشت؛ زیرا بر انجام این تعقیبات مواظبت داشتم.[2]
عادت به ذکر
آیت الله کوهستانی میفرمود: انسان باید عادت به ذکری داشته باشد که در مواقع حساس مرگ و انتقال از این عالم بتواند طبق عادت همیشگی آن ذکر را بگوید.[3]
اثر غذای حرام
زهر، کشنده و مهلک انسان است، ولی غذای حرام دودمان را به هلاکت میرساند.[4]
اثر سخنان بیهوده
آقازاده گرامی ایشان میگوید: روزی… آقا به مناسبتی در فرمایشات خود فرمود: حرفهای بیهوده و لغو، تأثیر زیادی در روح دارد و روح را میمیراند، سپس در باره تأثیر منفی سخنان بیهوده در روان آدمی فرمود: من حرفهای بیهوده را کمتر از غذای حرام نمیدانم.[5]
[1]. کوهستانی، عبدالکریم، بر قله پارسایی، ص 30.
[2]. همان، ص 236 و 237؛ یوسفی، محمد، روح مهربان 2، ص 78 – 80.
[3]. بر قله پارسایی، ص 289.
[4]. همان، ص 291.
[5]. همان، ص 116.