searchicon

کپی شد

دورۀ نهم فقه شیعه

دوره نهم فقه شیعه، از نيمۀ قرن سيزدهم؛ یعنی زمان مرجعیت شیخ انصاری (1266ق) آغاز و تا تدوین قانون اساسی ایران اسلامی (1399ق) ادامه می یابد. این دوره را می توان عصر نوآورى‌ هاى فقهى‌ یا عصر تعمیق و توسعه اجتهاد نامید. در این دوره بر اثر بالندگى و رشد خطّ فکرى محقّق‌ بهبهانى، زمينه ظهور حرکت جديد علمى به همراه ابداع اسلوب و روش­هاى جديد در فقه و اصول، پديد آمد.[1]

جلودار اين حرکت بديع در فقه و اصول، شيخ مرتضى انصارى (م 1281ق) بود.[2] وى شاگرد فقيهان گرانقدرى؛ چون سيّد محمّد بن سيّد على (معروف به سيّد مجاهد) (م 1243ق) نويسندۀ کتاب «المناهل فى الفقه»،[3] شريف العلماى مازندرانى (م 1245ق)،[4] ملّا احمد نراقى (م 1245ق)، شيخ على کاشف الغطاء (م 1254ق)[5] و شيخ محمّد حسن نجفى (صاحب جواهر) (م 1266ق) بود.

پس از ارتحال صاحب جواهر، مرجعيّت عامۀ شيعه به شيخ مرتضى انصارى منتقل شد که به مدّت 15 سال زعامت حوزه‌هاى علميّه و مرجعيت شيعه را عهده‌دار بود.

شيخ انصارى در کتاب اصولى معروف خويش به نام «فرائد الاصول» که به «الرسائل» مشهور است و بيش از يک قرن است که از کتاب­هاى درسى حوزه‌هاى علميّه شيعى است، ابداعات اصولى فراوانى را عرضه نمود. در فقه نيز کتاب ارزشمند «المکاسب» را نوشت که همچنان از کتاب­هاى درسى حوزه‌هاى علميّه است. اين کتاب از احکام کسب‌هاى حرام، احکام مختلف خريد و فروش، احکام خيارات، شرط شرعى و غير شرعى و احکام قبض و نقد و نسيه بحث مى‌کند و در آن شيوه­‌هاى تازه و بديعى در استنباط احکام فقهى به کار گرفته شده است.[6]

در آثار شیخ، آن چنان دقّت، عمق، پختگی، انسجام و همه­جانبه­نگری به چشم می خورد که با مطالعه آثار او در هر بابی که وارد شده است، به مطالعه آثار پیشینیان و بررسی ادله آنها چندان نیازی دیده نمی شود. شاید بتوان شخصیت شیخ انصاری را به لحاظ محوریت علمی در این دوره، نظیر شخصیت علمی شیخ طوسی در دوره چهارم دانست، با این تفاوت که شاگردان شیخ انصاری راه او را در تکامل بخشیدن به مباحث ادامه دادند و آن چنان به اقوال و آرای او تعبد پیدا نکردند که مانع از اظهار نظرهای مخالف گردد.[7]

شیخ انصاری به لحاظ جامعیت مدرسه فقهی و اصولی­اش، ملقب به «خاتم الفقهاء و المجتهدین» شد و در میان فقهای متأخر، عنوان «شیخ»، به طور مطلق منصرف به ایشان است، چنان که در میان فقیهان متقدم، این عنوان منصرف به شیخ طوسی است.[8]



[1]. مکارم شيرازى، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن، ص 124و 125.

[2]. امين عاملى، سيد محسن، اعيان الشيعة، ج 10، ص 117- 119.

[3]. همان، ج 9، ص 443.

[4]. همان، ج 7، ص 338 و339.

[5]. شیخ علی کاشف الغطاء، فرزند شیخ جعفر، صاحب حاشیه ای بر حاشیه بغیة الطالب (از تألیفات شیخ جعفر کاشف الغطاء).

[6]. دائرة المعارف فقه مقارن، ص 125.

[7]. اسلامی، رضا، مدخل علم فقه، ص 361.

[8]. همان، ص 361 و 362