Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

دوره چهارم: دوران شکوفایی و اوج حکومت صفویه (996 – 1038 قمری)

اوضاعی که شاه عباس اول، هنگام به قدرت رسیدن در سال 996 قمری با آن روبه‌رو شد، بسیار بحرانی بود. درگیری‌های داخلی در طی دوازده سالی که از مرگ شاه تهماسب گذشته بود، قدرت پادشاه را به طرز آشکاری کاهش داده ‌بود. تمام ولایات غرب و شرق، در پی هجوم عثمانیان و ازبکان به اشغال آنان در آمده بود. دسته‌بندی‌های قزلباش‌ها که از زمان شاه تهماسب شروع شده بود، در دوره فترت به اوج رسیده بود و هنوز هم ادامه داشت. اختلاف میان عناصر ترک و تاجیک و دوگانگی بنیانی میان آنها، همان‌قدر شدید شده بود که به هنگام تأسیس دولت در هشتاد سال قبل بود. عدم وجود یک نیروی مهارکننده و قدرتمند موجب شده بود که هریک از مقامات عمده دولتی، تنها در فکر منافع خود بوده و خزانه نیز در نتیجه اسراف و تبزیرهای شاه قبلی (محمد شاه)، خالی و نتیجه، وضعی نزدیک به هرج و مرج کامل بود.

در چنین اوضاعی، شاه عباس اول به سامان دادن اوضاع آشفته حکومت پرداخت. پرداختن به مشکلات متعدد داخلی، ناامنی‌های ایجاد شده خارجی، توانایی و زیرکی و دلیری شخص شاه را می‌خواست. شاه عباس، حل معضلات را به ترتیب از امور نظامی شروع و تا تعدیل قدرت مذهبی[1] پیش راند. مجموعه اعمال و سیاست‌ها و اقدامات انجام شده وی باعث شد تا حکومت صفویه به اوج شکوفایی خود برسد و خود او از بزرگ‌ترین و ارزنده‌ترین شاهان صفوی و قهرمانان تاریخ ایران باشد.[2]

اقدامات شاه عباس اول را می‌توان این گونه خلاصه نمود:

تشکیل سپاه دائمی

متمرکز کردن حکومت

تغییر در مناصب مهم حکومتی

گسترش و حمایت از مذهب تشیع

اقدامات عمرانی

سپردن شاه‌زادگان به حرم‌سرا

تبدیل املاک ممالیک به املاک خالصه (شاه)[3].[4]

[1]. شاه عباس برخلاف شاه اسماعیل و شاه طهماسب که نسبت به مذهب تعصب شدید داشتند، با پیروان مذاهب با محبت رفتار می‌کرد؛ زیرا معتقد بود باعث کناره‌گیری از ملت‌های متمدن اروپایی که مسیحی هستند خواهد شد؛ به همین دلیل در حالی‌ که نسبت به ترویج مذهب شیعه و تقویت آن اهتمام داشت، نسبت به مسیحیان اظهار لطف می‌کرد و در موقعی که عثمانی‌ها، مسیحیان را مورد شکنجه قرار می‌دادند، او برای آنها در جلفای اصفهان کلیسا ساخت و اجازه داد آداب مذهبی خود را به جای بیاورند. یکی دیگر از اقدامات شاه عباس در تعدیل قدرت مذهبی، کاستن از اهمیت و نفوذ صوفیه در ساختار قدرت بود. ویکی پدیا، «شاه عباس یکم».

[2]. برگرفته از: دانشنامه رشد، «صفویه».

[3]. پادشاهان ایران زمین از دیر باز برای دادن پاداش و یا حقوق به فرماندهان سپاهیانشان به جای پول و طلا، املاک وسیعی را در اختیارشان قرار می‌دادند و در برخی موارد، حتی این املاک به فرزندانشان به ارث می‌رسید. بدین ترتیب، املاک وسیع و حاصل‌خیزی به دست امرا و یا کسانی می‌افتاد که بعد از انجام دادن خدمت، به وجود آنان نیازی نبود و یا دیگر حتی از دنیا رفته بودند، ولی ورثه آنان از این املاک حاصل‌خیز استفاده می‌کردند؛ مثلا خود شاه عباس در اوایل حکومتش، لاریجان را به تیول حکام قزلباش قرار داده بود. شاه عباس پس از چند سال، متوجه این موضوع شد و به همین منظور برای در اختیار گرفتن این املاک، طرح تبدیل املاک ممالیک (که به تیول به امرا داده می‌شد) را به املاکی که در اختیار شخص شاه باشد، آغاز کرد. این طرح هوشمندانه باعث شد که شاه، عواید بسیار زیادی را حاصل کند و بتواند حتی مخارج سپاه دائمی‌اش را از همین اراضی بپردازد و به نوعی خود شخصا وارد قضیه شد و دیگر سپاهیان به جای اتکا به فرماندهانشان که از آنان حقوق می‌گرفتند و به نوعی جیره‌خوار فرمانده‌شان می‌شدند، مستقیما حقوق‌بگیر حکومت شدند. این اقدام، باعث از بین رفتن بسیاری از شورش‌هایی شد که در سراسر ایران رخ می‌داد. ویکی شیعه، «شاه عباس اول».

[4]. برگرفته از: ویکی شیعه، «شاه عباس اول».