کپی شد
دلایل لزوم تحقیق در اصول دین
یکی از دلائل لزوم تحقیق در اصول دین، وظیفه شكرگزاری (شكر منعم) است. همه ما از نعمتهای زندگی در جهان برخورداریم، اگر نظری به خود و اطراف خود بیفكنیم خواهیم پذیرفت كه تعداد نعمتهایی كه به ما عطا شده و از آنها استفاده میكنیم، بیشمار و خارج از حد تصور است. اعضای بدن (دست، پا، چشم، بینی، قلب، دستگاه گوارش و…) نور خورشید، گیاهان، غذاهای متنوع و… همه و همه از نعمتهای بزرگی است كه به ما ارزانی شده و از روزی كه به دنیا میآییم تا زمانی كه از دنیا میرویم از آنها استفاده میكنیم، تا جایی که خداوند قادر متعال در قرآن می فرماید: … و اگر نعمت خدا را (بخواهید) شماره كنيد، نمىتوانيد آن را به شمار درآوريد … .[1]
اینک این پرسش مطرح می شود كه، چرا كسی را كه این نعمتها را به ما بخشیده، باید بشناسیم و از او سپاسگزاری كنیم؟ در جواب باید گفت: عقل هر انسان خردمندی حكم میكند اگر كسی به او نیكی كرد باید از او سپاس گزاری كند. در عرصه هستی نیز همه آحاد انسانی موظف هستند که در باره نعمتهای خدا اندیشه کنند و آن گاه به حكم وظیفه شكر و سپاس، آفریننده خود و این نعمتها را بشناسیم. پس كوشش در راه به دست آوردن دین صحیح و اصول آن فرمان خرد است.
دومین دلیل از دلائل لزوم تحقیق در اصول دین، پیشگیری از خطر و ضرر احتمالی (دفع ضرر محتمل) است. اگر كسی (حتی كودكی)، به ما بگوید عقربی وارد لباستان شده، شتابان از جای برخاسته و جامه از تن بیرون میآوریم و با دقّت فراوان همه جای آن را جستوجو میكنیم تا مطمئن شویم آیا عقربی در لباسمان هست یا نه، این مثال و مانند آن روشن میسازد كه پیشگیری از ضرر احتمالی به حكم عقل لازم است.
با توجه به مطلب فوق در یک تقسیم بندی از انسانها، میتوان آنها را به دو دسته كلی تقسیم كرد:
الف. مادی گرایان (همه گروههای آنها) و خدا پرستان (همه افراد با هر راه و روش و مذهبی كه دارند): در میان خدا پرستان كسانی بودهاند كه، به درستكاری و راستگویی معروف بودهاند، و خود را فرستاده خدا معرفی كرده (پیامبران) و بر اثر كوششها و زحمتهای آنان در همه سوی جهان بسیاری از افراد بشر به آنها گرویدهاند و در این راه تا پای جان ایستادگی كردهاند، معتقدند این جهان و آن چه در آن است، آفریده موجودی حكیم، دانا و توانا است و او جهان را بیهدف نیافریده و در تمام كارهایش حكمی مشخص فرستاده است. انسانها دارای پروندهای دقیق هستند كه همه كردارشان در آن ثبت میشود و پس از مرگ به آن رسیدگی میشود و كسی كه به وظایف و تكالیف خود عمل كرده، دارای اجر بزرگ و كسی كه مخالفت با اوامر خداوند نموده است، مبتلا به عذابی دردناک خواهد شد و از طرفی زندگی این افراد، مهر تأییدی بر صدق و درستكاری آنان بوده است.
اكنون از خود میپرسیم: آیا گفتار این پیامبران كه مردم را به دین و پیروی از دستورات خاصی دعوت كرده و آنان را از كیفر كردار زشت ترسانده و محاكمه شدن در دادگاهی عظیم در پیشگاه داوری دانا و دادگر را حتمی دانستهاند و همیشه از سختی قیامت و شدت عذاب آخرت مینالیدند و مردم را بیم میدادند، به اندازه خبر یک كودک برای ما احتمال ضرر و خطر به وجود نمیآورد.
اگر كسی در پاسخ به این پرسش، نه بگوید، از او سؤال می كنیم، آیا اتحاد و اتفاق اكثریت افراد بشر در مورد وجود خدا، لااقل باعث نمی شود كه احتمال بدهیم عقیده آنان صحیح بوده و برای جهان، خالق و صانعی باشد؟ این احتمال را هرگز نمی توان انكار كرد و هر منصف خردمندی با مراجعه به وجدان خود، به خوبی در می یابد كه وجود چنین احتمالی را نمی تواند انكار كند و اگر كسی با وجود این احتمال دنبال تحقیق و بررسی نرود، همیشه این نگرانی و ترس را دارد كه شاید گفتار معتقدین به خدا راست باشد و در اثر سهل انگاری گرفتار عذابهای دردناكی كه برای كافران معین شده، بشود.
بنابراین احتمال می دهد كه تحقیق نكردن در مورد اصول عقاید برای او ضرر مهم اخروی داشته باشد و هر عاقل و خردمندی می داند كه اجتناب از هر نوع ضرر، گرچه آن ضرر احتمالی باشد، لازم است و گفتار پیامبران پاکدل اگر برای انسان یقین نیاورد، دست كم این فكر را بر میانگیزد كه، «ممكن است راست بگویند و اگر خبر آنان صحیح باشد چه پاسخی در دادگاه عدل الهی خواهیم داشت؟».
اینجا است كه عقل، پیشگیری از این ضرر «ضرر احتمالی» را واجب میشمارد و ما را به تحقیق در دین و مذهب صحیح و پیروی از دستورات آن ملزم میسازد.[2]
[1]. … وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها … ، ابراهیم 34.
[2]. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، تلخیص، علی ربانی، گلپایگانی، ص 15، قم، مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، ششم، 1418 هـ؛ امامی و آشتیانی، طرحی نو در عقاید اسلامی، ص 8 – 12، مركز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، اول، 1368؛ هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، درسهایی از اصول دین، ص 11 – 14، قم، مؤسسه در راه حق، 1370 ش.