کپی شد
دلایل لزوم بعثت از ديدگاه اسماعيليان
درباره ضرورت بعثت، دو دیدگاه مطرح است: [1]
1ـ لزوم بعثت: این دیدگاه نزد اسماعیلیه و بسیاری از فرق دیگر اسلام مشهور است.
2ـ عدم لزوم بعثت: این دیدگاه از سوی محمد بن زکریای رازی ابراز شده است.
در این بخش به دیدگاه اسماعیلیه درباره اصل بعثت و نبوت پرداخته میشود:
دیدگاه خاص اسماعیلیه درباره نبوت
اسماعیلیه هدف از آفرینش انسان را رسیدن او به کمال و درجات والای انسانی میدانند که برای رسیدن به این امر، عقل به تنهایی توانایی رسیدن به این مهم را ندارد؛ از اینرو بر خداوند است که پیامبرانی را برای این منظور به سوی بشریت گسیل دارد تا تعالیم طریق تکامل را به انسان یاد دهند. این اندیشه، مبنای لزوم بعثت در تفکر اسماعیلیه است.
در نظر ایشان، انسان در هفت دور به این تکامل دینی میرسد و هر دور با پیامبری اولوا العزم آغاز میشود. این پیامبران دارای جانشینانی به نام وصی یا صامت بودند که وظیفهشان آشکارسازی حقایقِ درونی و باطنیِ مستور در کتاب و شریعت برای کسانی که قابلیت دریافت آن را دارند، میباشد. این حقایق باطنی در همه ادوار، ابدی و تغییر ناپذیر بودند. برای رسیدن به این امور باطنی، عقل به تنهایی کفاف نمیدهد و به پیامبران و امامان نیاز میباشد.
دلایل لزوم نبوت
1ـ حکمت:
در دیدگاه ایشان، انسان دارای دو جزء جسم (جزء کثیف) و روح (جزء لطیف) است. تأمین کننده جسم را چهار طبع مادی که عبارتند از: خاک، آب، آتش و هوا بر عهده دارند. با دمیده شدن روح در کالبد، دو جزء لطیف و دو جزء کثیف دیگر پدید می آید. مقتضای حکمت این است که غذای نفس لطیف نیز همانند غذای جسم، متشکل از دو حد باشد. دو حد روحانی و دو حد جسمانی (عقل و نفس جزئی)، ثمره دو حدّ روحانی (عقل و نفس کلی) میباشد. دو حدّ لازم دیگر عبارتند از: ناطق (پیامبر) و اساس (جانشینان پیامبر). انسان با بهرهبرداری صحیح از این چهار حدّ میتواند از دیو صفتی به فرشته خویی تکامل یابد. به بیان دیگر: اختلاف اصلی مردم در جنبه جسمانی آنان است و جسم، حقیقت وجودی مردم را تشکیل میدهد که با تکیه بر آن نمیتوان علوم لازم را برای تعالی دریافت نمود، پس باید کسی علوم لازم را به آنها تعلیم دهد تا در پرتو آن عمل کنند. این فردِ رساننده علم، همان پیامبرانند که توانایی دریافت علم از خدا را دارا هستند.[2]
2ـ ضرورت ارتباط با عالم روحانی:
نفوس بشری به فطرت خود توان و ظرفیت درک آثار نفس کلی را دارا بودهاند، اما از آن بازماندهاند. این نفوس برای درک آن نیازمند انبیاء هستند.[3]
3ـ ضرورت شکوفایی سرشت سعادت طلبان:
هدف آفرینش، رسیدن انسان به سعادت است و انسان در آغاز آفرینش توان تشخیص سعادت و شقاوت را نداشته است. لازمه دستیابی به این شناخت جز با هدایت هادیان (که همان انبیاء باشند) امکانپذیر نیست.[4]
4ـ ضرورت مهار کردن قوای نفسانی:
انسان به دلیل وجود خصلت قدرت طلبی که در وی وجود دارد، در پی تجاوز به حقوق دیگران است. لازمه حکمت خداوندی است که با وضع قوانین، مانع این تجاوزات و تعدی به حقوق دیگران شود و اجرای این قوانین نیازمند مجری که همان پیامبرانند، میباشد.[5]
5ـ خروج عقل بالقوه به فعلیّت:
انسان در آغاز آفرینش خود دارای عقل بالقوه است و برای خروج از این حالت به فعلیت، نیازمند تعلیم است. این مهم را خداوند بر دوش انبیاء گذارده است. [6]
6ـ ضرورت شکوفایی فطرت خداجویی:
خداوند عقل بالفعل (پیامبر) را به سوی مردم فرستاد تا آنها به حس خداجویی پنهان در فطرتشان اقرار کنند و در همه حال متوجه خدا باشند.[7]
7ـ ضرورت تعالی بشر:
گوهر وجود مردمان، ناطقِ زنده (پیامبر) است و با ظهور او منافع (حقیقت) مردم آشکار میشود. مردم با استفاده از عقل خود، آن پیشوا را پیدا میکنند و با استفاده از راهنمایی او به منفعت کامل میرسند.[8]
8ـ افاضه وجود هر شیء برای رسیدن به هدفی که آفریده شده است:
خداوند انسان را موجودی مرکب از طبیعت و نفس آفرید تا توان کسب کمالات را داشته باشد. موجودی که بتواند عهدهدار نهایت درجه تعالی و کمال شود، پیامبراناند که نفس انسانی و طبیعت، از برکت وجود ایشان بهره میبرد. پس باید پیامبران مبعوث شوند تا راهنمای خرد در طریق تعالی و دستیابی به هدف خلقتش بوده، عامل افاضه وجود به عالم خاکی شوند.[9]
[1]. برگرفته از: مقاله «نبوت از دیدگاه اسماعیلیان» به قلم دکتر مصطفی سلطانی؛ از مقالات کتاب اسماعیلیه (مجموعه مقالات)، ص 84 – 91.
[2]. کرمانی، حمیدالدین، اقوال الذهبیة، تحقیق و تصحیح و مقدمه: الصاوی، صلاح، مقدمه فارسی: اعوانی، غلامرضا، ص 15.
[3]. ر.ک: ناصر خسرو (قبادیانی)، خوان الاخوان، ص 269.
[4]. اقوال الذهبیة، همان.
[5]. خوان الاخوان، همان.
[6]. اقوال الذهبیه، همان.
[7]. خوان الاخوان، ص 48.
[8]. طوسی، نصیر الدین، تصورات یا روضة التسلیم، تصحیح: ولادیمیر ایوانف، ص 102.
[9]. سجستانی، کشف المحجوب، تصحیح: هانری کربن، ص 69؛ برای کسب اطلاعات بیشتر در این مورد، به مقاله «نبوت از دیدگاه اسماعیلیان» از مقالات کتاب اسماعیلیه (مجموعه مقالات)، ص 91 و 92 رجوع شود.