Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

دلایل عقلی امامت

علاوه بر ادلۀ نقلی، ادلۀ عقلی نیز بر ضرورت وجود امامت عامه در تمام زمان ها دلالت می کنند که عبارت اند از:

الف. برهان لطف: نبوت و امامت يك فيض معنوی از جانب خداوند است که بر اساس قاعدۀ لطف باید همیشه وجود داشته باشد. قاعدۀ لطف اقتضا می کند که در میان جامعۀ اسلامی امامی باشد که محور حق بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد.

الطاف وجود امام غایب را می توان در موارد زیر برشمرد:

1. حراست از دین خداوند در سطح کلی[1]

2. تربیت نفوس مستعد

3. بقای مذهب

4. وجود الگویی زنده که بتواند مقتدای مردم قرار بگیرد[2]

ب. برهان علت غایی: در علم کلام ثابت شده که خداوند از افعال خود هدف و غرضی دارد و چون خداوند کمال مطلق است و نقص در او راه ندارد، غایت افعال الاهی به مخلوقات برمی گردد و غایت وجود انسان، انسان کامل است؛ یعنی انسان مانند درختی است که میوۀ آن وجود انسان کامل است.[3]

ج. برهان امکان اشرف: در فلسفه قاعده ای مطرح می شود، به نام قاعدۀ امکان اشرف و معنای آن این است که ممکن اشرف باید در مراتب وجود اقدم از ممکن اخس باشد… .[4]

در عالم وجود، انسان اشرف مخلوقات است و محال است که وجود، حیات، علم، قدرت و جمال و… به افراد انسان برسد قبل از آن که این کمالات به انسان کاملی که حجت روی زمین است، رسیده باشد.

د. برهان مظهر جامع: هویت مطلقۀ خداوند در مقام ظهور، احکام وحدت بر او غلبه دارد و در وحدت ذاتی مجالی برای اسمای تفصیلی نیست. از طرف دیگر در مظاهر تفصیلی که در عالم خارج ظاهر می شوند، احکام کثرت، غالب بر وحدت است. این جا است که فرمان الاهی مقتضی صورتی اعتدالی است که در آن وحدت ذاتی و یا کثرت امکانی بر یک دیگر غلبه نداشته باشد، تا بتواند مظهری برای حق از جهت اسمای تفصیلیه و وحدت حقیقیه باشد و آن صورت اعتدال همان انسان کامل است.[5]



[1]. شریف العلماء، کشف القناع، ص 148.

[2]. نک: نمایۀ مباني کلامي مهدويت، سؤال220.

[3]. نک: نمایۀ مباني فلسفي مهدويت، سؤال 221.

[4].طبا طبائی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، ص 319- 320.

[5]. نک: تمهید القواعد، ص 172؛ جوادی آملی، عبد الله، تحریر تمهید القواعد، ص 548- 555.