کپی شد
دلایل امامت امام جواد (علیه السلام)
در کتاب های روایی دلائلی برای امامت امام جواد (عليه السّلام) ذکر شده که در این جا به پاره ای از آن دلائل اشاره میشود:
1- احادیثی که از پیامبر آمده و در آن اسامی امامان آورده شده است، مانند حدیث لوح.[1]
2- افراد بسیاری نص صريح از حضرت رضا (عليه السّلام) دربارۀ امامت فرزندش امام جواد (عليه السّلام)،را روایت کردند، مانند، على بن جعفر بن محمد الصادق (عليهما السّلام)، صفوان بن يحيى، معمر بن خلاد، حسين بن بشار، ابن ابى نصر بزنطى، ابن قياما واسطى، و … .[2]در ذیل بعضی از روایات ذکر میشوند:
الف) از حسن بن جهم روايت شده كه گفت: من در حضور حضرت رضا (عليه السّلام) بودم، حضرت جواد هم كه كودكى در محضر آن بزرگوار بود. پس از گفت و گوى طولانى حضرت رضا (عليه السّلام) به من فرمود: “اى حسن! اگر من به تو بگويم اين بچه، امام تو خواهد بود چه خواهى گفت؟” گفتم: فدايت شوم، شما هر چه بفرماييد من نيز همان را مىگويم. امام (عليه السّلام) فرمود: “درست مىگويى”. آن گاه حضرت رضا (عليه السّلام) كتف حضرت جواد (عليه السّلام) را باز كرد و رمزى را كه نظير دو انگشت بود، به من نشان داد و فرمود: “نظير همين رمز، در همين موضع از بدن حضرت موسى بن جعفر (عليهما السّلام) بود.[3]
ب) ابن قولويه (به سند خود) از زكريا بن يحيى صيرفى حديث كند كه گفت: شنيدم على بن جعفر براى حسن بن حسين بن على بن حسين حديث مي گفت و در ضمن سخنانش چنين گفت: خداوند حضرت رضا (عليه السّلام) را يارى كرد آن گاه كه برادران و عموهايش به او ستم كردند! و حديثى طولانى نقل كند: تا مي رسد بدينجا كه على بن جعفر می گويد: پس من برخاستم و دست حضرت ابى جعفر محمد بن على (جواد) را گرفته گفتم: گواهى میدهم در نزد خداى عز و جل كه تو امام من هستى، پس حضرت رضا (عليه السّلام) گريست آن گاه فرمود: عموجان مگر نشنيدى كه پدرم مي فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: پدرم به فداى پسر بهترين كنيزان پسر كنيز نوبية (اهل نوبة) پاكيزه، از فرزندان او است آن غايب آواره و خونخواه پدر و جدش، آن كس كه از ديدهها پنهان شود، پس مردم بگويند: مرد، يا اين كه هلاك شد، يا به كدام دره افتاده و رفته است؟ من عرض كردم: راست گفتى قربانت شوم.[4]
[1]. کلینی، محمد یعقوب، کافی، ج 1، ص 527-528. در این حدیث آمده که اسامی دوازده امام در لوحی نوشته شده، و در دست حضرت زهرا (علیها السلام) بود.
[2]. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد، ج 2، ص 5-274.
[3].نجفى، محمد جواد، ستارگان درخشان، ج 11، ص 25 – 24.
[4]. الإرشاد، ج 2، ص 275.