searchicon

کپی شد

دلایل امامت امام باقر(علیه السلام)

در کتاب‌های روایی دلائلی برای امامت امام باقر(علیه السلام) ذکر شده که در این جا به پاره ای از دلائل اشاره می شود:

صدوق در كتاب نصوص از حسن بن حسن از پدر بزرگوارش حضرت امام حسن (علیه السلام) نقل می کند كه  فرمود: روزى پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) خطبه خواند، و بعد از حمد و ثناى پروردگار متعال فرمود: اى گروه مردم، من به سوى خدا خوانده شده‏ام و دعوت حق را اجابت می‌كنم، و من در ميان شما دو چيز گران بها مى‏‌گذارم: كتاب خدا، و عترتم أهل بيتم، هر آينه اگر به اين دو چنگ بزنيد هرگز گمراه نشويد، از ايشان علوم را فرا گيريد، و به ايشان تعليم نكنيد؛ زيرا آنها از شما داناتر هستند، زمين از ايشان خالى نماند؛ و اگر خالى بماند اهلش را فرو برد، سپس فرمود: بار خدايا من مى‏‌دانم كه علم نابود نشود، و منقطع نگردد، و تو زمين را از حجتى بر خلق خالى نگذارى، خواه آشكار باشد و فرمانش نبرند، يا بيمناک و پنهان، تا حجت هايت باطل نشود، و اؤلياء خود را پس از آن كه هدايتشان فرموده‌‏اى گمراه نكنى اين ها هستند مردمان كم عدد، و بلند قدر و منزلت نزد خداوند (اين كلمات را فرمود و از منبر به زير آمد) چون فرود آمد به او عرض كردم: اى رسول خدا آيا شما بر همه خلق حجت نيستيد؟ فرمود: اى حسن خدا می‌فرمايد: «تو بيم دهنده‌‏اى و براى هر گروهى راهنمايى است[1] و من بيم دهنده‏‌ام و على راهنما است؛ عرض كردم: فرمايشت (كه فرمودى) زمين خالى از حجت نخواهد ماند (پس از شما حجّت كيست)؟ فرمود: بلى على امام و حجت بعد از من است؛ و تو پس از او امام و حجت هستى؛ و حسين امام و حجت و خليفه‏‌ات پس از تو است، و خداى مهربان و خبير به من خبر داد كه از صلب حسين فرزندى بيرون آيد كه به او على گويند، و هم نام جدش على است، پس چون‏ حسين درگذشت على بعد از او (به امر امامت) قيام كند، و او است امام و حجت، و خداوند از صلب على فرزندى بيرون آورد كه هم‌نام و شبيه‌‏ترين مردمان به من مى‌‏باشد؛ دانش او دانش من، و حكم او حكم من است. و حجت و امام بعد از پدرش اوست،…..[2]

حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: عمر بن عبد العزيز براى ابن حزم پيغام داد كه دفتر موقوفات حضرت على و عمر و عثمان را بياورد. ابن حزم پيش زيد بن حسن كه از همه بزرگ‌تر بود فرستاد و تقاضاى دفتر موقوفات را نمود زيد گفت متولى بعد از حضرت على امام حسن و پس از او حضرت حسين و پس از ايشان على بن الحسين بعد از على بن الحسين محمد بن على است. بفرست پيش ايشان: ابن حزم پيغام براى پدرم فرستاد. پدرم دفتر موقوفات را توسط من براى او فرستاد يكى از ما به پدرم گفت آيا بازماندگان امام حسن جريان امامت را مي‌دانند فرمود بلى چنانچه مي‌دانند الان شب است اين مطلب را هم مي‌دانند، ولى حسد آنها را نمی‌گذارد اگر جوياى حق باشند از راه درست براى آن‌ها بهتر است، ولى افسوس كه طالب دنيا هستند.[3]

عثمان بن عثمان بن خالد از پدر خود نقل‏ كرد كه على بن الحسين در آن بيمارى كه از دنيا رفت تمام فرزندان خود محمد و حسن و عبد الله و عمر و زيد و حسين را جمع نموده وصيت به فرزندش محمد بن على نمود … و رسيدگى به كارهاى خانواده خود را به او سپرد… .[4]

زهرى می‌گوید: در آن بيمارى كه حضرت زين العابدين(علیه السلام) به شهادت رسیدند خدمت آن حضرت رسيدم:  ….، در اين موقع پسرش محمد داخل شد مدتى با او آرام آرام صحبت مي‌كرد. در بين سخنانش شنيدم فرمود: حسن خلق را از دست مده من متوجه شدم كه نزديك فوت آقا است.

عرض كردم اگر پيش آمدى كرد كه هيچ‌كس را از آن گريزى نيست بايد بعد از شما به چه کسی پناه ببريم. فرمود اين پسرم اشاره به محمد كرد او وصى و وارث و حافظ علم من است و معدن دانش است و باقر العلم است.

عرض كردم: معناى باقر العلم چيست؟ فرمود به زودى ارادتمندان پاک من نزد او مي‌روند و او براى ايشان به واقع دانش را مي‌شكافد. بعد امام (علیه السلام) فرزندش محمد را پى كارى به بازار فرستاد پس از بازگشت عرض كردم يا ابن رسول الله چرا وصيت به فرزند بزرگ ترت نكردى؟

فرمود: امامت به كوچكى و بزرگى نيست پيغمبر (صلی الله علیه و آله) به ما چنين دستور داده و در لوح و صحيفه، نام او نوشته است. عرض كردم، پیغمبر نام چند نفر وصى و امام را بعد از ايشان ذكر كرده است. فرمود در صحيفه و لوح نام دوازده نفر با اسم پدر و مادرشان ذكر شده سپس فرمود از نژاد اين پسرم محمد هفت نفر امام خواهند بود كه مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) جزء همين هفت نفر است.[5]

 


[1]. رعد، 8.

[2]. بحرانى، سيد هاشم، الإنصاف فى النص على الأئمة (ع)، ترجمه: رسولى محلاتى، سيد هاشم، ‏ص 191، دفتر نشر فرهنگ اسلامى،‏  تهران، دوم، 1378 ش.‏

[3]. طبرسى‏، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص ‏260، اسلاميه، چاپ سوم‏، تهران‏، 1390 ق‏.

[4]. نورى، حسین، مستدرك الوسائل، ج 9، ص 38، مؤسسه آل البيت (ع)، قم، 1408 هـ ق.

[5]. مجلسى، محمد باقر، زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر(ع)، ترجمه‏، خسروى‏، موسى، ص 159- 157، اسلاميه، تهران، بی‌تا.