Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

دلایل ازدواج نکردن حضرت عیسی (علیه السلام)

قرآن کریم در موارد متعدّد به اهمیت ازدواج اشاره نموده و اهداف و ثمرات آن را گوشزد نموده است و این اندیشه افراطى را که ازدواج مانع ترقى و تکامل معنوى و اخلاقى انسان است، مردود و مغایر با روش معمول انبیاى الاهى دانسته است. قرآن کریم در این باره خطاب به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «البته ما پیش از تو (نیز) رسولانى فرستادیم و براى آنها همسران و فرزندانى قرار دادیم».[1]

با این وصف، توجه به این نکته نیز ضروری است، که احکامی که خداوند برای بندگان تشریع کرده، بر دو گونه است: قسمتی از این احکام؛ مانند انجام واجبات و دوری از محرمات، در شرایط معمولی، تغییر ناپذیر و همه انسان‌ها موظف به انجام آن بوده و استثنا پذیر نیستند، ولی قسم دیگری از اعمالی که خداوند به آنها سفارش کرده؛ مثل مستحبات، بسته به موقعیت فردی و اجتماعی افراد، قابل تغییر است. در این قسم از احکام هر فرد می تواند بر اساس مصلحت شخصی یا اجتماعی خود، با آن برخورد کند؛ به عنوان مثال: گر چه ازدواج امری پسندیده و در روایات به آن تأکید شده است، اما همین امر برای افراد مختلف با روحیه‌های متفاوت، از نظر اهمیت در یک درجه نیست. اگر کسی با ازدواج نکردن به حرام می افتد یا دچار تشویش خاطر می شود و از مزاج گرمی برخوردار است، به گونه ای که اگر ازدواج نکند، از وظایف دیگر زندگی باز می ماند، به یقین این امر برای چنین شخصی سزاوار، بلکه واجب است. [2] این احتمال نیز بعید نیست که روایاتی که تأکید بر ازدواج دارند، ناظر به این گونه افراد باشند، اما کسی که با ازدواج نکردن به حرام نمی افتد، و آرامش خود را حفظ می کند، بلکه ممکن است با ازدواج، از وظایف مهم دیگر زندگی؛ از قبیل تحصیل، تبلیغ دین و … باز بماند، می‌تواند از آن چشم پوشی کند.[3]

پس از بررسی های به عمل آمده می توان به چند دلیل درباره ازدواج نکردن حضرت عیسی (علیه السّلام) اشاره کرد:

الف. دوری از دنیا طلبی حاکم بر جامعه

درباره این عاملِ ازدواج نکردن حضرت عیسی (علیه السّلام)، ابتدا به چند روایت اشاره شده، سپس نتیجه گیری می شود:

  1. امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: از حضرت عیسی (علیه السّلام) سؤال شد که شما چرا ازدواج نمی کنید؟ فرمود: ازدواج به چه کار من می آید؟ گفتند: دارای فرزندانی خواهی شد. گفت: فرزند به چه دردم می‌خورد؟ اگر زنده بماند، باعث گرفتاری می شود و اگر بمیرد باعث حزن و اندوه است!.[4]
  2. مسیح (علیه السّلام) به یاران خود گفت: خوراک من گیاهانی است که زمین برای چهارپایان می رویاند، و آب خوراکی من از رودخانه‌ها و چشمه ‌ها است که با دست‌های خود آن را می‌نوشم، روشنایی من نور ماه، فرش من خاک، بالش من سنگ‌ها، و لباس من از موهای حیوانات است. فرزندی ندارم تا بمیرد، زنی ندارم تا محزون شود، خانه‌ای ندارم تا خراب شود و مالی ندارم تا تلف شود. پس بنابراین من بی‌نیازترین فرزندان آدم هستم.[5]

بنابر آن‌چه گذشت، این روایات نمی تواند ناظر به اصل ازدواج باشد؛ زیرا بر اساس آن‌چه در آیه 38 سوره رعد آمده، خداوند سنتش بر ازدواج پیامبران بوده است، بنابر این سخن حضرت را باید با توجه به مخاطبان و شرایطی که در آن زمان موجود بوده تبیین نمود.

مخاطبان حضرت کسانی بودند که بیش از اندازه گرفتار لذایذ دنیا شده بودند و دست برداشتن از آن برایشان مشکل بود؛ لذا سخنان عیسی (علیه السّلام) نیز ناظر به آن است که چنین توانایی برای بشر وجود دارد، نه آن که حضرت بخواهد اصل ازدواج و فرزنددار شدن را ناپسند بداند.

جالب است قرآن کریم نیز با تمام تأکیدی که بر ازدواج دارد، زن، فرزند و مال را از جهاتی مایه امتحان می‌داند، چنان که می‌فرماید: «ای مؤمنان! در میان زنان و فرزندانتان، دشمنانی برای شما یافت می شوند، پس کاملا به هوش باشید و … همانا اموال و فرزندانتان  تنها آزمونی برای شما است و پاداش بزرگ را باید نزد خدا یافت».[6] مطمئنا این آیات به معنای مخالفت با ازدواج و داشتن فرزند و نیز به دست آوردن مال و ثروت نیست، بلکه دلبسته شدن به آنها را مورد نکوهش قرار می دهد.

ب. عمر کوتاه و اشتغال مداوم به سفرهای تبلیغی

در علت نام گذاری حضرت عیسی (علیه السلام) به مسیح، گفته شده است که ایشان «سیّاح» بود. سیّاح از سیاحت؛ به معنای سیر در زمین برای عبادت و منقطع شدن از خلق معنا شده است؛[7] به همین جهت گفته شده، ایشان در روی زمین به گردش می پرداخت، پس در هنگام شب بر می خاست و تا صبح نماز می خواند.[8] در روایتی که طبرسی از حضرت علی (علیه السّلام) در پاسخ به فردی یهودی نقل می کند، سیاح بودن حضرت عیسی (علیه السّلام) مورد تأیید قرار گرفته است.[9]  بنابراین دلیل دیگری که می توان در علت ازدواج نکردن حضرت بیان کرد این است که ایشان به جهت عمر کوتاه و اشتغال مداوم به سفرهای تبلیغی به نقاط مختلف، امکان ازدواج برایشان فراهم نشده است.[10] پس باید دانست مسئولیت و کار حضرت عیسی (علیه السّلام)، اهمیتش از پرداختن به ازدواج بیشتر بوده و از طرفی تشخیص این مطلب نیز با خود ایشان که پیامبر خداوند است، بوده؛ لذا علی‌رغم این که ازدواج کار پسندیده‌ای است، اما به خودی خود واجب نیست، و وقتی که کار مهم تری انسان را از اقدام به آن بازدارد، ترک آن مانعی ندارد.

ج. عقیده مسیحیان در این موضوع

در این باره استاد مطهری چنین می گوید: یک عقیده خلاف را مسیحیان وارد مذاهب جهان کردند، که علت زن نداشتن حضرت عیسی (علیه السّلام) این بود که زن عنصر گناه و شیطان کوچک است و ازدواج و مسائل جنسی، مانع رشد و تعالی انسان می‌شود. به اعتقاد آنان مرد به خودی خود گناه نمی کند و زن که شیطان کوچک است مرد را وسوسه می ‌ کند و او را به گناه وا می دارد. به اعتقاد مسیحیان، اساساً قصه آدم، شیطان و حوّا این طور شروع شد که شیطان نمی توانست در آدم نفوذ کند؛ لذا با فریب دادن حوا، واسطه فریب آدم مهیا شد. در تمام تاریخ همیشه  این گونه بوده  که شیطان بزرگ، زن را و زن، مرد را وسوسه می کند. اصلًا داستان آدم، حوّا و شیطان در میان مسیحیان به این شکل درآمد، ولی قرآن، درست خلاف این را می فرماید: قرآن وقتی داستان آدم و شیطان را ذکر می‌کند، برای آدم اصالت و برای حوّا تبعیت قایل نمی شود. ]قرآن[ این دروغی را که به مذهب‌ها بسته بودند، زدود و بیان داشت که جریان عصیان انسان چنین نیست که شیطان اول زن را وسوسه و به واسطه او مرد گمراه شود. شیطان هر دو نفر را مورد خطاب خود قرار داد و قسم دروغ خورد؛ از این رو مقدار لغزش آدم و حوا یکسان بوده و برتری یکی از آنان بر دیگری مطرح نبوده است. شاید برای همین است که قرآن، گویی عنایت دارد که در کنار مردان پاک از زنان پاکیزه یاد کند و در مواردی جایگاه زن را برتر دانسته است.[11]

یاد آوری این نکته ضروری است، که این مسئله در میان مسیحیان، مورد اختلاف و عده ای از آنان (هر چند در ادعا) نقطه مقابل سخن استاد مطهری را گفته اند تا آن جا که حتی قایل به حرمت طلاق زن شده اند و مسئله ازدواج نکردن حضرت عیسی (علیه السّلام) و پیروی کشیشان و راهبان از ایشان را ناشی از علل دیگری می دانند.

د. وظیفه شخصی حضرت

ممکن است اولیای الاهی به جهت موقعیت ویژه‌ای که نزد خداوند متعال دارند، علاوه بر انجام تکالیف عمومی و مشترک با دیگران، اموری از ناحیه خداوند یا خود ایشان مورد توجه آنها قرار گیرد، که از دیگران خواسته نشده است؛ مانند وجوب نماز شب برای رسول خدا (صلّی الله علیه و آله).[12] شاید ازدواج نکردن حضرت عیسی مسیح (علیه السّلام) نیز از این سنخ امور، و به عنوان یک وظیفه شخصی ایشان باشد.

[1]. رعد، 38.

[2]. ازدواج در حکم اولیه مستحب است و در صورتی واجب می شود که انسان به حرام افتد.

[3]. سایت اسلام کوئست، سؤال شماره 13960؛ نمایه علت ازدواج نکردن حضرت عیسی (علیه السلام).

[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 14، ص 238، ح 15.

[5]. همان، ج 67، ص 314، ادامه ح 19.

[6]. تغابن، 14 – 15.

[7]. ابن منظور، لسان العرب، ج 2، ص 492.

[8]. واسطی زبیدی، سید مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج 4، ص 98.

[9]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج 1، ص 225.

[10]. سایت اسلام کوئست، سؤال شماره 13960؛ نمایه علت ازدواج نکردن حضرت عیسی (علیه السلام).

[11]. ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 17، ص 402.

[12]. طوسی، محمد بن حسن، َتهذیب ‏الأحکام، ج 2، ص 242، ح 28.