searchicon

کپی شد

دلالت برخی از احادیث بر عدالت صحابه

از پیامبر (ص) روایت شده که در حجة الوداع فرمود: “خداوند يارى كند هر بنده اي را که سخن مرا شنید و آن را حفظ کرد و سپس به کسي که آن را نشنیده رساند … .”حال این سؤال به ذهن متبادر می شود که اگر اصحاب عادل نبودند چگونه پیامبر به آنها اعتماد نمود؟

این حدیث در کتب معتبر تاریخی و حدیثی  شیعه و سنی؛ مانند سیره ابن هشام ، کافی، خصال صدوق ، بحارالانوار ، تحف العقول ، طبقات ابن سعد و … ذکر شده است.[1]

اما سخن در مورد عبارت مذکور در سؤال، از این خطبه است که آیا این قسمت کلام حضرت دلالت بر عدالت صحابه مي کند یا خیر؟

در ابتدا دانستن مطالبی ضروري به نظر مي رسد:

بدیهي است که تا پیغمبر اکرم (ص)، خود در میان مردم بود و دسترسي به منبع فیض نبوي به سهولت میسر مي شد، اهمیت حدیث چنان که باید، مشهود نبود، ولي هنگامي که حضرتش رخت از این جهان بربست، مردم احساس کردند نیاز بیشتری به احادیث پیغمبر (ص) دارند ، در این میان اهل سنت، عمل اصحاب را هم به سنت ضمیمه نمود؛ با این استدلال که اصحاب با پیغمبر بوده و از وی آن چه را شنیده بودند عمل مي کردند و پیغمبر خود بر اعمال آنان نظارت داشت. علاوه که اصحاب در نظر اکثریت مسلمین عدول امت به شمار مي رفتند. بنابراین، عمل آنان برای دیگران حجت بود؛ از این رو آن چه را طبقه تابعین از اصحاب مي شنیدند، برای دیگران نقل و روایت مي کردند و بدین ترتیب حدیث، ایجاد و متداول شد و از این به آن نقل گردید و همدوش قرآن، ملاک عمل مردم و رهنمای امت، قرار گرفت.[2]

« صحابه » ( به کسر و فتح صاد ) جمع « صاحب » به معنای « یار » است و در اصطلاح فن علم الحدیث، کسي را گویند که پیغمبر اکرم را در حال اسلام دیدار کرده باشد و « صحابي » منسوب به آن است ، ولي عرفاً « صحابي » به کسي می گویند که مدت مصاحبتش زیاد باشد.[3]

البته تعاریف زیادي در مورد صحابي کرده اند، ولی ابن حجر عسقلاني مي نویسد: صحیح ترین تعریفي که بدان دست یافته ام، این است که: « صحابي، کسی است که پیامبر (ص) را ملاقات کند در حالي که به آن حضرت ایمان داشته باشد، و با اعتقاد به اسلام، چشم از جهان فرو بندد. » [4]

در میان عالمان اهل سنت، عدالت اصحاب، به عنوان یک اصل مسلم ، پذیرفته شده است؛ به این معنا که هر کس مصاحب پیامبر بوده، عادل است و هر نقدي به اصحاب را تحریم کرده ، آن را مساوي با کفر مي دانند.[5]

اما شیعه در عین حال که معتقد است بر مسلمانان است که حرمت اصحاب را نگاه دارند و خدماتشان را ارج بنهند. و به آنان به عنوان حاملان شریعت و گسترش دهندگان آن نگاه کنند[6] اما اعتقاد دارد که دیدن و همراهي پیامبر (ص)، برای هیچ کس، مصونیت از گناه را نمي آورد، بعضي از اصحاب پیامبر، جزء منافقان یا خوارج بوده و بعضي دیگر هم مرتکب گناهان کبیره مي شدند؛  مانند عبدالله بن وهب راسبی و خالدبن ولید و ابوهریره و افراد دیگر؛ [7] لذا شیعه برای همۀ صحابه عدالت را اثبات نمی نماید و صحابي های بزرگواري مثل عماریاسر ، ابوذر ، سلمان فارسي و مالک بن نویره را قابل مقایسه با افرادي مانند ولید بن عقبه که شارب الخمر بود نمی داند و  می گوید نمي توان به دلیل صحابي بودن ولید از او جانبداري کرد. [8] و حال صحابه نیز مانند حال بقیۀ افراد است و معنا ندارد که یکی از صحابه هر گونه ظلم و ستمی را روا بدارد، شرب خمر بکند و… باز هم بگوئیم عادل و درستکار است.

معنای جمله پیامبر اکرم :

این روایت هیچ دلالتي بر عدالت صحابه ندارد، بلکه معنایش این است که: شما این ها را حفظ کنید و به دیگران برسانید. شما فقط ناقلي هستید و نقل مي کنید. پس مقصود این است که سخنان مرا به نسل های آینده برسانید و تشویقی برای نقل این احادیث از جانب صحابه است نه تأیید صددرصد همۀ صحابه.

اما گفته می شود اگر اصحاب عادل و درستکار نبودند چگونه پیامبر به آنها اعتماد مي کند تا هر یک از آنها سخن او را به کساني که آنرا نشنیده اند برساند ؟! باید گفت:

1. این اعتماد به تک تک افراد از کجای فرمایش پیامبر (ص) به دست آمد؟ اگر کسی به جمع زیادی که ممکن است در بین آنان انسان های گناهکار و غیر عادلی نیز باشند بگوید که: خداوند يارى كند بنده اي را که سخن مرا شنید و آن را حفظ کرد و سپس به کسي که آن را نشنیده رساند … آیا معنایش این است که به همۀ این جمع اعتماد دارد؟ آیا همین که در بین آنان تعدادی قابل اعتماد باشند کافی در این امر نیست؟ و ما هم که همۀ اصحاب را تخطئه نمی کنیم .

2. اصلا روایت دلالتي بر عدالت صحابه ندارد، بلکه معنایش این است که : شما این ها را حفظ کنید و به دیگران برسانید. بسا هست که شما اصلاً عمق حرف مرا درک نمي کنید، ولي آن دیگری که مي شنود، مي فهمد، شما فقط ناقلي هستید و نقل مي کنید . پس مقصود این است که سخنان مرا به نسل های آینده برسانید که ممکن است معنای سخن مرا از شما بهتر بفهمند. و این صرفاً تشویقی است برای نقل این احادیث از جانب صحابه نه تأیید صددرصد همۀ صحابه.

بنابراین، این یک قانون عمومي برای همه مسلمانان جهان است که سخن حقي را که شنیدند باید به دیگران منتقل کنند، و در حقیقت، دعوت به این است که سراغ علم و دانش بروند، آن هم دانش های دیني و احادیث نبوي و آن را به دیگران تا روز قیامت برسانند.[9] شاهد این گفتار جمله ای است که در ذیل روایت نقل شده است “فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ لَيْسَ بِفَقِيهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْه”.


[1] . در بعضی از نقل ها به جای “نصر” ” نضر” دارد که به معنای “تر و تازه نماید” است. نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِي فَوَعَاهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ تَبْلُغْهُ يَا أَيُّهَا النَّاسُ لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ لَيْسَ بِفَقِيهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْه‏؛ الكافي، ج1 ، ص 403.

[2] . مدیر شانه چی، کاظم،علم الحدیث ،  ص 30 ، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، چاپ شانزدهم ، 1381 شمسی .

[3] . همان، ص 233 .

[4] . نمایه شماره 1589 (سایت اسلام کوئست: 1970)، جواب تفصیلی.

[5] . الهادی، جعفر، الحقیقه ماهیة ، ص 22 ، چاپ دارالهادی .

[6] . برای اطلاع بیشتر به نمایه شماره 1015 (سایت اسلام کوئست: 1167)، جواب اجمالي.

[7] . گروه مؤلفان، پیامبر اعظم ، سیره و تاریخ ، امینی، محمدباقر، ص 223 – 225 ، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها ، نشر معارف ، چاپ اول ، 1385.

[8] . نمایه شماره 1015 (سایت اسلام کوئست: 1167)، با تلخیص و اضافات، جواب تفصیلی.

[9] . نک: مطهري، مرتضی، مجموعه آثار، ج 17، ص 6، چاپ پنجم ، 1380 شمسي.