کپی شد
دعای “امّن یجیب المضطرّ”
جملۀ “أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء” در قرآن سورۀ نمل آیۀ 62 آمده است که می فرماید: “يا كسى كه دعاى مضطرّ را اجابت مىكند و گرفتارى را برطرف مىسازد”.
توضیح این که از امام صادق و امام باقر (ع) نقل شده در تفسیر این آیۀ شریفه فرمودند: آن خدائى كه مضطرّ را اجابت مي نمايد؛ يعنى آن كس كه از شدت گرفتارى و مشكلات به خدا پناهنده شده و آن چه كه انسان را ناراحت می كند برطرف می فرمايد.[1]
گرچه خداوند دعاى همه را -هر گاه شرایطش مهیا باشد- اجابت مىكند، ولى در آيۀ بالا مخصوصاً روى عنوان “مضطرّ” تكيه شده است، به اين دليل كه يكى از شرائط اجابت دعا آن است كه انسان چشم از عالم اسباب به كلى بردارد و تمام قلب و روحش را در اختيار خدا قرار دهد، همه چيز را از آن او بداند و حل هر مشكلى را به دست او ببيند، و اين درك و ديد در حال اضطرار دست مىدهد. اگرچه چنین حالتی برای افرادی در غیر حالت اضطرار نیز وجود دارد، اما عموم افراد این گونه نیستند.
درست است كه عالم، عالم اسباب است، و مؤمن نهايت تلاش و كوشش خود را در اين زمينه به كار مىگيرد ولى هرگز در جهان اسباب گم نمىشود، همه را از بركت ذات پاك او مىبيند و در پشت حجاب اسباب ذات” مسبب الاسباب” را مىبيند و همه چيز را از او مىخواهد.
آرى اگر انسان به اين مرحله برسد مهم ترين شرط اجابت دعا را فراهم ساخته است.
جالب اين كه در بعضى از روايات اين آيه تفسير به قيام حضرت مهدى (ع) شده است.
در روايتى از امام باقر (ع) مىخوانيم كه فرمود: “به خدا سوگند گويا من مهدى (ع) را مىبينم كه پشت به حجرالاسود زده و خدا را به حق خود مىخواند سپس فرمود: به خدا سوگند مضطرّ در كتاب اللَّه در آيۀ “أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ …” او است”.
در حديث ديگرى از امام صادق (ع) چنين آمده: “اين آيه در مورد مهدى از آل محمد (ع) نازل شده، به خدا سوگند مضطرّ او است، هنگامى كه در مقام ابراهيم دو ركعت نماز به جا مىآورد و دست به درگاه خداوند متعال بر مىدارد دعاى او را اجابت مىكند، ناراحتىها را بر طرف مىسازد، و او را خليفه روى زمين قرار مىدهد”.[2]
البته بدیهی است که منظور از اين تفسير، منحصر ساختن مفهوم آيه به وجود مبارك مهدى (ع) نيست، بلكه آيه مفهوم گستردهاى دارد كه يكى از مصداق هاى روشن آن وجود مهدى (ع) است، در آن زمان كه همه جا را فساد گرفته باشد، درها بسته شده، كارد به استخوان رسيده و بشريت در بن بست سختى قرار گرفته، حالت اضطرار در كل عالم نمايان است در آن هنگام در مقدسترين نقطه روى زمين دست به دعا برمىدارد و تقاضاى كشف سوء مىكند و خداوند اين دعا را سرآغاز انقلاب مقدس جهانى او قرار مىدهد و به مصداق وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ[3] او و يارانش را خلفاى روى زمين قرار می دهد.[4]
در پایان تذکر نکته ای ضروری به نظر می رسد.
اگرچه تعدادی از بزرگان فرموده اند: خوب است انسان هنگامی که با سختی ها و مشکلات روبرو شد این آیۀ شریفه را بخواند[5] و در زبان عموم مردم از این آیۀ شریفه به عنوان دعا تعبیر می شود، اما دقّت بیشتر و دقیق تر ما را به این نکته رهنمون می کند که این آیۀ شریفه سبک و سیاق دعایی ندارد و از این جهت امامان ما وقتی که از این آیه ارادۀ دعا می کردند این گونه قرائت می کردند: يَا مَنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء َ ارْحَمْنِي وَ اكْشِفْ مَا بِي مِنْ غَمٍّ وَ كَرْبٍ وَ وَجَعٍ وَ دَاء.[6] (ای كسى كه دعاى مضطرّ را اجابت مىكند و گرفتارى را برطرف مىسازد به من رحم فرما و هرگونه ناراحتی، اندوه، درد و رنج را از من برطرف ساز).
[1] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 68، ص 118، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 هـ ق.
[2] بحار الأنوار، ج 51، ص 48.
[3] نمل، 62.
[4] مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 15، ص 520 – 522، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
[5] حاج ميرزا جواد آقا، ملكى تبريزى، المراقبات، ص 261.
[6] بحارالأنوار، ج 92، ص 103.