searchicon

کپی شد

درمان وسواس در نجاست و پاکی

در بارۀ چگونگی رهایی و نجات از وسواس در نجاست و پاکی در ابتدا نکته هایی به صورت عمومی مطرح می کنیم و بعد به مسائل شرعی در این مورد به طور جداگانه می پردازیم.

1. در آیات مختلفی از قرآن عباراتی به این نحو دیده می شود که می فرماید: «وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَج‏»، خدا برای شما در دین هیچ دشواری قرار نداد.[1] پیامبر (ص) نیز در روایت معروفی فرموده است من به شریعت مستقیم، آسان، بدون زحمت و درخشانی مبعوث شده ام.[2] آنچه از این آیات و روایات به طور قطعی بر می آید و فقها نیز از آنها در استدلال های فقهی خود به همین ترتیب استفاده می کنند این است که اگر فهم ما از دین به سمتی رفت که زندگی ما را مختلّ و اعمال عادی روزانۀ ما را با مشکل روبرو کرد باید دانست که این برداشت، نادرست و با آنچه پیامبر (ص) به عنوان اسلام مطرح کرده متفاوت است. اگر کسی احساس کرد برای حفظ طهارت مجبور است خود را از تفریح ها و زیبایی های زندگی محروم کند باید یقین داشته باشد که چون این محدودیت به معنای سختی و مشقت در زندگی است حتماً با دستور طهارت اسلام متفاوت است. حتی اگر حکم طهارت تغییری نکند در هر موردی که به مشقّت و سختی زیاد مکلّف بینجامد آن حکم لغو می شود.[3]

2. دستورات اسلام به زبان مردم آن زمان عربستان بیان شده است. مردمی که تعداد بسیار کمی از آنها سواد خواندن و نوشتن داشتند و به بسیاری از دقّت های عقلی توجهی نداشتند. پس برای عمل به این دستورات باید توجه کرد که عرب آن زمان از یک دستور چه می فهمید و خود را چگونه ملزم می کرد که به آن عمل نماید. قطعاً دقّت هایی که او برای عمل به یک دستور شرعی داشت از دقّت های  یک فرد تحصیل کرده بسیار متفاوت است. یک شیمی دان می داند که ذرات یک مایع دائماً در هوا منتشر می شود و قطعاً این ذرّات بر روی اجسام اطراف خواهد نشست. آیا در این صورت اسلام حکم می کند که هر جسمی که در اطراف یک مایع نجس قرار داشته باشد نجس می شود؟ قطعاً جواب منفی است. اما می دانیم که مقدار بسیار کمی از آن مایع نجس، بر روی اجسام اطرافش نشسته است. در چنین مثالی به نظر تمام مردم عادی زمان صدر اسلام و حتی زمان حال؛ قطعاً مایع داخل ظرف به اطرافش اصابت نکرده است هر چند به دقت علمی این تراوش صورت گرفته و حکم شارع هم بر طبق نظر مردم عادی است؛ یعنی آن چیز هایی که به نظر مردم عادی از تراوش رطوبت مایع نجس مرطوب می شود نجس می شود نه آنچه به دقت عقلی متأثر می شود.[4]

3. بعضی از کارهایی که انسان های وسواسی خود را ملزم به رعایت آن می دانند به حرام می انجامد؛ معصیت های بزرگی مثل اسراف، وهن دین، قطع رحم و قطع ارتباط با دیگر مسلمانان و متهم کردن آنها به فسق. اگر فرض کنیم دلیل افراد وسواسی برای کار خود، درست و منطقی است از آن رو که منجر به این معصیت های بزرگ می شود قطعاً از باب اهم و مهم باید کنار گذاشته شود؛ یعنی اگر دو حکم طهارت ظاهری و اسراف همیشگی در وقت و آب را با هم مقایسه کنیم کنار گذاشتن حکم طهارت و جلوگیری از اسراف این دو سرمایۀ مهم مقدم خواهد بود. یا اگر رعایت یک حکم فقهی باعث طرد شخص از اجتماع مسلمانان شود چون شرع راضی به این طرد نیست قطعاً فرع فقهی کنار گذاشته می شود چون رعایت طهارت از احکام مهم و اصلی فقه نیست این مقایسه در تمام احکام جاری است و باید به آن توجه کرد.

4. با وجود این نکات بعضی به هر دلیل در مسائل شرعی دقّت زیادتر از حدّ می کنند و به وسواس مبتلا می شوند. فقها برای این افراد احکام خاصی را بر شمرده اند در بعضی موارد با احکامی که دیگران ملزم به رعایت آن هستند متفاوت است. از آن جا که معمولاً مشکل وسواسی در مسائل شرعی برای کسانی به وجود می آید که مقید به انجام دستورات شرعی هستند در این موارد هم باید به دستورات شرع بدون اظهار نظر شخصی و توجه به میل درونی عمل کنند و اطاعت خالص خود را نشان دهند. مهم تر از همه این حکم است که امام خمینی (ره) می فرماید: وسواسی نباید به شک‏های خود اعتنا کند و اگر اعتنا کند، کار حرامی کرده است و هر عملی را بیش از یک بار نباید انجام دهد و اگر انجام دهد، حرام است.[5] این حکم نشان می دهد عمل برطبق وسواس؛ نه تنها رعایت دستورات خدا نیست بلکه معصیت الاهی را نیز در پی دارد که انسان را مستوجب عذاب می کند. در حکم دیگری مرحوم سید محمد کاظم یزدی صاحب کتاب شریف “عروة الوثقی” که از معروف ترین کتاب های فقهی در حوزه های علمیه است در کتاب خود می فرماید: علم شخص وسواس هیچ ارزشی ندارد.[6] این عبارت به این معنا است که شخص وسواس بر اساس علم خود نباید عمل کند. اگر یقین کرد چیزی نجس است این یقین او باعث نجس بودن آن شیء نمی شود؛ یعنی نماز او با آن شیء و حتی خوردن آن بی اشکال است. این حکم در تمام مسائل فقهی جاری است (توضیح بیشتر این حکم فقهی مهم در بخش دوم پاسخ خواهد آمد)

کسانی که به دلیل دغدغۀ زیادی که نسبت به انجام تکالیف شرعی دارند به مشکل وسواسی گرفتار می شوند با توجه به مطالب بالا که کاملاً استدلالی و یقینی است می فهمند که روشی که برای عمل به دستورات الاهی اختیار کرده اند اشتباه است و مورد رضایت الاهی نمی باشد.

اکنون دربارۀ مشکلاتی که مربوط به احکام طهارت است جداگانه نکاتی را ذکر می کنیم.

1. نجس شدن اشیاء:

الف. منظور از یقین به نجس شدن چیزی در اثر برخوررد با نجاست، این است که انسان به هیچ وجه نتواند احتمالی در ذهن خود بسازد که طبق آن تماس صورت نگرفته باشد. [7]

ب. آنچه که ما به خیال خودمان یقین به نجاستش داریم باید به گونه ای باشد که وقتی با نجسی برخورد کرده یا رطوبت نجس به آن منتقل شده یا از آن رطوبتی به نجس رسیده است؛ یعنی باید یقین کامل و صددرصد داشت که رطوبت به حدّی است که آب از یک جسم به جسم دیگر منتقل شده نه خنکی آن.[8]

ج. نجاست در جسمی که مرطوب است منتقل نمی شود و فقط اگر آب در محل نجاست وجود داشته باشد نجاست را منتقل می کند[9] البته در این صورت هم به شرطی نجاست منتقل می شود که یقین داشته باشیم محل نجس پایین تر از جاهای دیگر نبوده است؛ یعنی اگر آب از جاهای پاک به سمت محل نجس حرکت کند قسمت های پاک، نجس نمی شوند و حتی اگر احتمال ضعیفی هم بدهیم که شاید چنین حالتی وجود داشته است نجاست سرایت نکرده است.[10]

د. چیزهایی که می دانیم گاهی پاک و گاهی نجس هستند مثل کف دستشویی های عمومی که می دانیم گاهی با آب کر شسته می شوند و گاهی هم نجس می شوند تا وقتی یقین نداشته باشیم همین الآن قطعاً و صددرصد نجس شده است پاک اند و هیچ وظیفه ای برای اجتناب نداریم.

با این دو توضیح روشن شد اگر با کسی که به طهارت بی توجه است زندگی می کنیم یا در محل های عمومی حاضر می شویم یقین پیدا نمی کنیم که تمام قسمت هایی که دیگران با آنها تماس پیدا کرده اند نجس است. چون یقین به نجس شدن یک محل مشخص، بسیار مشکل حاصل می شود. تکرار می کنیم که اگر از واقع خبر داشتیم می فهمیدیم تقریباً تمام چیزهای اطراف ما نجس هستند، اما خدا همه را برای ما پاک قرار داده و مسئولیتی در قبال آنها به ما نداده است. فقط در مورد آنهایی که به طور مشخص و عینی دانسته ایم نجس هستند، وظیفه داریم.

هـ. در مواردی که سرایت نجاست از یک جسم به جسم دیگر و از آن به دیگری و این چنین به طور متوالی زنجیره ای از اجسام با هم مرتبط می شوند آیت الله خامنه ای می فرمایند از واسطۀ چهارم به بعد نجاست منتقل نمی شود یعنی بعد از این که واسطۀ چهارم با سوم تماس گرفت نجس نمی شود.[11] همچنین امام خمینی فرموده اند اگر وسائط زیاد باشند نجاست منتقل نمی شود.[12] عدۀ دیگری از علما بر این نظرند که در صورتی که باعث سختی و مشقت شود نجاست از وسایط متعدد منتقل نمی شود.[13]

2. پاک کردن اشیاء نجس:

فقها می فرمایند کسانی که در شستشو وسواسی دارند باید به حدی که دیگران به پاک شدن یقین پیدا می کنند اکتفا کنند، حتی اگر خود به پاک شدن یقین حاصل نکنند.[14] معنای این حکم آن است که اگر فرد وسواسی با نیم دقیقه شستن لباس نجس، زیر شیر آب، یقین به پاک شدن نمی کند چون افراد عادی به این مقدار اکتفا می کنند و آن را پاک شده می دانند؛ جسم نجسی که فرد وسواسی قصد پاک کردن آن را دارد با همین مقدار شستن پاک می شود و با توجه به آنچه از امام خمینی(ره) نقل شد، تکرار شستن و دقت زیادی نه تنها لازم نیست بلکه حرام است.

دربارۀ شستشو با ماشین لباسشویی این ماشینها را به دو دسته تقسیم می کنیم: آن هایی که هنگامی که به آب کر متصل هستند لباس ها را می گردانند و آنهایی که بعد از قطع آب، گردش لباس ها را انجام می دهند. مراجع درباره دستۀ اول می فرمایند چون آب کر به همه جای لباس ها و خود ماشین می رسد به طور کامل پاک می کند. دستۀ دوم؛ بعضی از مراجع مثل آیت الله بهجت احتیاط را واجب می دانند[15] و بعضی مثل آیت الله مکارم به طور قاطع می فرمایند لباسی که در ماشین لباسشویی شسته می شود خواه در حال شستن لباس ها اتصال به آب لوله کشی داشته باشد یا بعد از قطع شدن شروع به شستشو کند، پاک است.[16] به همین دلیل مقلدین علمایی که نظر آیت الله بهجت را دارند می توانند با رعایت احکام تقلید به آیت الله مکارم رجوع کنند.[17]

در بارۀ پاک کردن اشیاء به این نکته توجه می دهیم که طبق فتوای علما، اگر کسی از پاکی شیئی که در اختیار دارد خبر دهد آن چیز پاک است[18] این نشان می دهد که حتی اگر انسان بی مبالاتی این خبر را دهد پاکی جسم ثابت می شود. باز علما می فرمایند: با وجود این حکم آسان؛ به چه دلیل جستجو کنیم که آیا روشی که دیگران برای شستشوی لوازم خود به کار می برند درست است یا نه؟

توجه به مطالب بالا نشان می دهد کسی که دستورات اسلام را که از طریق فقها به ما رسیده است اجرا کند عملش به وسواسی منتهی نخواهد شد.

آنچه در ابتدای امر باعث ایجاد وسواس می شود ناآگاهی از احکام است. حال که تا حدی احکام مربوط، واضح شد دو پیشنهاد ارائه می کنیم:

اول این که: اصلی ترین و مؤثرترین راه نجات از وسواس این است که شخص وسواس در اعمالی که نسبت به آنها حساسیت دارد نباید آن قدر دقّت و تکرار کند و آن قدر خود را به زحمت بیندازد که در نهایت مطمئن شود و با خیال راحت از عمل فارغ شود. چون ذات وسواسی پیشرونده و تشدید شونده است؛ لذا هر بار که احساس کنیم مثلا لباس ها و وسایل ما کامل و تمام پاک است دفعۀ بعد به دست آوردن این احساس یک پله سخت تر از قبل می شود. پس باید آرام آرام در جهت عکس پیشروی کرد. اگر اکنون مثلا دوست داریم دست مرطوب خواهر شوهر کوچکمان با ما تماس پیدا نکند اما اگر ناچار باشیم با آن کنار می آییم و با رطوبتی که از او به ما رسیده نماز می خوانیم همین جا مرز مبارزۀ ما با وسواسی است. باید در همین عمل خود را نگه داریم و حتی اگر فرصت آبکشی هم داشتیم با ترک آن؛ کمی وسواس را به عقب برانیم. البته این حرکت باید خیلی آرام انجام شود و مثلا همین نمونه حدود بیست بار باید تکرار شود تا احساس کنیم دیگر به این حالت حساسیت نداریم. به این ترتیب محل حساسیت ما کمی به عقب رانده شده و کمتر می شود؛ مثلا اگر تا به حال قطع به نجس بودن کف دستشویی داشتیم بعد از طی مرحلۀ اول که شاید یک یا دو ماه به طول انجامد، نسبت به آن کمی احساس شک می کنیم. اکنون عملیات قبل را با حساسیت جدید خود انجام دهیم. توجه داشته باشیم مرز مبارزه را جایی قرار دهیم که فقط در صورتی که وقت و موقعیت داریم آن را نجس می دانیم و وقتی که موقعیت فراهم نیست از توجه به آن چشم پوشی می کنیم.

دوم اینکه: چون مصاحبت فرد وسواسی با وسواسی دیگر، سبب می شود عملش را عادی بداند و حتی در مقایسه با عمل او بر آید، لازم است افراد وسواسی به طور جدی خود را از وسواسی ها دور نگه دارند و هیچ گونه تماس و ارتباطی با آنان نداشته باشند و در صورت ناچاری به مقدار ضرورت اکتفا کنند.



[1] . حج، 78.

[2] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 30 ص 548، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 هـ ق .

[3] . نمونۀ استدلال های فقهی مبنی بر حرجی بودن یک حکم را در این آدرس ها ببینید: امام خمینی، کتاب الطهاره، ج 3 ص 417، مؤسسه اسماعیلیان، 1410 هـ ق؛ حکیم، سید محسن، مستمسک العروه، ج 4 ص  421 و 422، مکتبة السید المرعشی، 1404 هـ ق.

[4] . تحقیق این مطلب در مباحث حجیت الفاظ علم اصول فقه می باشد.

[5] . استفتائات امام خمینی، گرفته شده از سایت درگاه پاسخ گویی به مسائل دینیwww.porsojoo.com/fa/node/71741

[6]. یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی، ج 1 ص 74، موسسه الاعلمی، بیروت، چاپ دوم، 1409 ه.ق .

[7] . رجوع کنید به رساله های توضیح المسائل مراجع بخش “راه ثابت شدن نجاست” و “نجاست اشیاء”.

[8] . همان.

[9] . همان.

.[10]  رساله های توضیح المسائل بخش آب قلیل.

[11] . خامنه ای، سید علی، اجوبة الاستفتائات، ج 1 ص 85، سؤال 259، دار النباء للنشر و التوزیع، چاپ اول 1415 هـ ق.

[12] . امام خمینی، تحریرالوسیله، ج 1 ص 123، دار الکتب العلمیه، اسماعیلیان، قم، 1409 هـ ق.

[13] . بهجت، محمد تقی، وسیلة النجاة، ج 1 ص 155، انتشارات شفق، قم، چاپ دوم، 1381 هـ ق .

[14]. توضيح المسائل (المحشى) [همراه با رساله های دیگر مراجع]، ج‏1، ص 134، مؤسسة النشر الاسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم، چاپ هشتم، 1424 هـ ق .

[15] . استفتائات حضرت آیت الله بهجت در سایت ایشان سؤال  222، به این آدرس مراجعه کنید:

ww.bahjat.org/index.php?option=com_content&task=view&id=1105&Itemid=45

[16] . توضيح المسائل (المحشى)[همراه با رساله های دیگر مراجع]، ج‏2، ص 926.

[17] . برای اطلاع از نظر مراجع رجوع کنید به : محمودی، سید محسن، مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج 4 ص 145، انتشارات صاحب الزمان، چاپ دوم 1384 ه.ش .

[18] . همان، ج‏1، ص133و 134.