searchicon

کپی شد

درمان وسواس در اعتقادات

اولین گام در مبارزه با وسوسه ها، ریشه یابی و شناخت منشأ آنها است. منشأ بعضی از وسوسه ها در ضعف یا خطاء و اشتباه در دریافت و تجزیه و تحلیل اطلاعات و آگاهی های دینی است که در این صورت باید با مطالعات بیشتر، پرسش از افراد آگاه و بحث و گفت و گو با آنان این ضعف ها و اشتباهات را بر طرف نمود.

در برخی از مواقع؛ شک و تردید هایی که برای انسان حاصل می شود نه تنها مضر نیستند بلکه بسیار سودمند و عین ایمان هستند.

شک و تردید در اعتقادات دو گونه است. یکی ابتدایی و موقّت که زمینۀ یقین است؛ دوم شک دائمی و همیشگی. شک های دائمی از مرض های روحی است و سلامت روحی و جسمی، فرد و جامعه را در معرض خطر می اندازد. بنابراین، باید با دقت معالجه گردد. توضیح این که همان گونه یقین و علم باعث آرامش روح و موجب تکامل انسان است؛ در مقابل شک و تردید، موجب اضطراب و سلب آرامش و مانع حرکت و تکامل است. به همین جهت در اسلام شک با شرک برابری می کند.[1]

چنان که فلیسوفان اسلامی نیز رد شکاکیت را در رأس کارهای فلسفی و علمی خود قرار می دهند و با ابزار فکر و اندیشه به مبارزه با این بیماری می پردازند تا جامعه را از این خطر نجات دهند.[2]

اما شک و تردید ابتدایی که زمینۀ یقین است مذموم نیست، بلکه نشانۀ آغاز بلوغ عقلی و فکری است. توضیح این که انسان همان گونه که از نظر جسمی دارای بلوغ است ، از نطر فکری و عقلی نیز دارای بلوغ است. ملاصدرا معتقد است در انسان ابتدا ویژگی های مادی و جسمی پدید می آیند و تقویت می شوند، اما ویژگی های روحی و عقلی پس از تقویت و تکمیل ویژگی های جسمی پدید آمده و تقویت می گردند.[3]

به نظر می رسد یکی از دلایلی که بسیاری از جوانان در سن بلوغ جسمی دچار شک و تردید در مسائل اعتقادی می شوند، همین نکته است؛ یعنی در سن بلوغ، عقل آغاز به فعالیت می کند، اما آنچه تا به حال بیشتر به آن انس داشته مسائل مادی بوده است و نسبت به مسائل ماورای مادی یا انس نداشته یا نمی توانسته به عمق آن پی ببرد. زمان بلوغ که آغاز حرکت تکاملی عقل است، می خواهد به عمق اعتقادات و باورهای خود برسد و حقیقت آن را درک کند، قهراً با سؤالات متعددی روبرو خواهد شد. البته این بدان معنا نیست که این نوع شک؛ مریضی نیست و نباید درمان شود، بلکه به این معنا است که نباید از آن هراس و واهمه داشت و باید با دقت و بدون نگرانی به درمان آن پرداخت.

در هر صورت به نظر می رسد این نوع شک مذموم نیست، بلکه اگر درست مدیریت شود زمینۀ خوبی برای رسیدن به یقین است. بهترین مدیریت؛ ارتباط داشتن با مربیان آگاه و دلسوز و دانشمندان دینی است.

نکتۀ مهم و قابل تذکر این است که احساس نگرانی از پدید آمدن حالت شک و تردید، نشانۀ خوبی از سلامت روح است، بلکه براساس روایات این احساس نگرانی علامت ایمان خالص شخص است. شخصی خدمت پیامبر اکرم (ص) رسید و گفت: ای رسول خدا (ص) هلاک شدم. “رسول خدا فرمود شیطان به سراغت آمد و به تو گفت چه کسی تو را خلق کرد و تو گفتی خدا، پس او گفت خدا را چه کسی خلق نمود. مرد گفت: درست است یا رسول الله! سپس پیامبر(ص) فرمود: این ایمان محض است”.[4]

در برخی از احادیث روش هایی برای درمان وسواس وارد شده است، از جمله:

حضرت علی (ع ): روزه گرفتن در سه روز از هر ماه – پنجشنبه اول و آخر ماه و چهارشنبه وسط آن- و روزه ماه شعبان، وسواس سینه و پریشانی های دل را از بین می برد.

باز از آن حضرت است که: یاد ما اهل بیت شفابخش هر ناخوشی و بیماری و وسوسه تردیدآور است.

حضرت امام صادق (ع ): در پاسخ به سؤال از وسوسه گر چه زیاد باشد فرمودند: اشکال ندارد؛ بگو لااله الا الله[5].



[1] کلینی، كافي، ج 2، ص 129، “عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ يَقُولُ كُلُّ قَلْبٍ فِيهِ شَكٌّ أَوْ شِرْكٌ فَهُوَ سَاقِطٌ”.

[2] حسن زاده آملی، حسن، معرفت نفس، ج 1، ص 5  –  12، مرکز انتشارات  علمی و فرهنگی، 1362هـ ش، بی جا.

[3] ملا صدرا، اسفار، ج 9، ص 93، اول صفت كه در نفس آدمی حادث می شود و سر بر می آورد صفت چهارپایگی است كه در كودك، شهوت و شكمبارگی غلبه دارد. آن گاه صفت درندگی كه باعث غلبه، دشمنی و مناقشه است به وجود می آید و بعد از آن صفت شیطانی پیدا می شود كه ابتداء مكر و نیرنگ در او غلبه می یابد. و بعد از اینها صفت عقل كه ظاهر كنندۀ نور ایمان و از حزب الله تبارك و تعالی و لشكر فرشتگان است در او خلق می شود. نیروی عقل از ابتدای بلوغ شروع به رشد می كند و در چهل سالگی به حد كمال می رسد، اما لشکر شیاطین قبل از بلوغ در قلب جای می گیرند و بر او مسلط می شوند و نفس با آنها الفت می گیرد و به تبعیت آنها در شهوت، آزاد و رها است. اما از زمان بلوغ كه لشکر عقل در قلب شروع به رشد می كند، جنگ و مبارزه در میدان قلب شروع می شود، پس اگر عقل ضعیف باشد، شیطان بر او مسلط می شود؛ و این شخص در نهایت از لشکر شیطان خواهد بود و در قیامت با آنها محشور خواهد شد و اگر عقل به واسطۀ نور علم و ایمان قوی گردد همۀ قوا را در تحت تسلط خود در می آورد و شخص در ردیف ملائكه و با آنها محشور خواهد شد.

[4]  کلینی، كافي، ج 2، ص 425، چاپ چهارم دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏1365 هـ ش، “ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلَكْتُ فَقَالَ لَهُ ع أَتَاكَ الْخَبِيثُ فَقَالَ لَكَ مَنْ خَلَقَكَ فَقُلْتَ اللَّهُ فَقَالَ لَكَ اللَّهُ مَنْ خَلَقَهُ فَقَالَ إِي وَ الَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ لَكَانَ كَذَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَاكَ وَ اللَّهِ مَحْضُ الْإِيمَانِ”.

20 . سید حمید حسینی ، منتخب میزان الحکمه ، باب وسوسه ، دارالحدیث ، 1385 .