searchicon

کپی شد

درد و رنج در زندگی اولیای الاهی

فلسفه وجود بلا در زندگی ائمه و اولیاء الاهی مطلبی است که در زیر در ضمن نکاتی به بیان آن می پردازیم:

1. خدا برای تربیت و پرورش جان انسان ها دو برنامه تشریعی و تکوینی دارد و در هر برنامه شدائد و سختی هایی را گنجانیده است در برنامه تشریعی عبادات را واجب کرده و در برنامه تکوینی، مصائب را در سر راه بشر قرار داده است. روزه، حج، جهاد، انفاق، و نماز شدایدی است که با تکلیف ایجاد گردیده و صبر و استقامت در انجام آنها موجب تکمیل نفوس و پرورش استعدادهای عالی انسانی است، گرسنگی، ترس، تلفات مالی و جانی شدایدی است که در تکوین پدید آمده است و به طور قهری انسان را در بر می گیرد. در نتیجه انبیا و اولیا نیز مانند انسان های دیگر چون در این جهان مادی زندگی می کنند نمی توانند بیرون از قوانین این نظام مادی باشند و زندگی بدون درد و رنج داشته باشند علاوه بر این اگر فلسفۀ درد و رنج تکامل و پرورش روح است انبیا و اولیا باید دارای بالاترین درجات کمال روحی باشند از این رو است که وقتی خدا نسبت به بنده ای از بندگانش لطف مخصوصی دارد او را گرفتار سختی ها می کند و جملۀ معروف “البلاء للولاء” مبیّن همین اصل است[1] در حدیثی از امام باقر (ع) آمده است: خدا از بندۀ مؤمنش تفقد می کند و برای او بلاها را اهدا می نماید همان طوری که مرد در سفر برای خانوادۀ خویش هدیه ای می فرستد”.[2] امام صادق (ع) می فرماید: خدا زمانی که بنده ای را دوست بدارد او را در دریای شدائد غوطه ور می سازد”.[3]

سعد بن طریف می گوید: خدمت ابى جعفر امام باقر(ع) بودیم که جمیل ازرق وارد شد و از مشکلات و گرفتاری های شیعیان فراوان شکایت کرد و علت آن را پرسید که چرا دوستان خاندان پیامبر (ص) باید در بلاها و مشکلات گوناگون زندگی کنند؟ امام صادق (ع) به نقل از امام سجاد (ع) فرمود: گروهی با همین پرسش ها و انگیزه ها خدمت امام حسین (ع) و عبد اللَّه بن عباس رسیدند و لب به شکوه گشودند و راه حل خواستند که امام حسین (ع) فرمود: سوگند به خدا بلا و فقر و تهی دستی و کشتارها شتابان ترند به دوستان ما از دويدن اشتران و از آب سيل به درياچه خود … و اگر چنين نبوديد دانستيم كه از ما نباشيد.[4]

امام صادق (ع) می فرماید: بیشترین بلاها در میان انسان ها ابتدا متوجه انبیا سپس متوجه جانشینان و پیروان آنها است.[5]

بلا مثل موج های دریا است همان طوری که انسان، شنا را بر اثر برخورد زیاد با امواج دریا می آموزد، بهترین روش برای پروش و تربیت جان آدمی نیز برخورد و مواجهۀ زیاد با بلاها است؛ از این رو خداوند چون دوست دارد که بندۀ مؤمنش به رشد و تربیت کامل دست پیدا کند، بلاهای زیادی را نصیب او می کند تا بر اثر مواجه با بلاها، رشد نماید و به کمال نهایی خود برسد.

2. بین شدت بلا و کثرت ثواب رابطۀ تنگاتنگی وجود دارد به طوری که أمیر المؤمنین (ع) می فرماید: پاداش بزرگ همراه با بلای بزرگ است پس هر گاه خدای سبحان قومی را دوست بدارد آنها را مورد ابتلاء قرار می دهد.[6]

حضرت علی (ع)می فرماید: بلاء برای انسان ظالم وسیله ادب کردن، و برای مؤمن وسیله امتحان، و برای پیامبران موجب بالا رفتن  درجات و برای  اولیاء موجب کرامت است. [7]

در روایتی سلیمان بن خالد از امام صادق (ع) روایت می کند که برای بندۀ مؤمن پیش خدا مقام و منزلتی است که جز از دو راه با از بین رفتن مال یا بلاء بدنی نمی توان به آن دست پیدا کرد.[8]

در روایتی دیگر امام رضا (ع) می فرماید: بیماری مؤمن باعث رحمت و پاک شدن اوست و برای کافر عذاب و لعنت است و بیماری برای مؤمن همیشه هست تا برایش گناهی نماند.[9]

حضرت علی (ع) در مورد فلسفۀ ابتلاء اولیاء الاهی در نهج البلاغه می فرماید: اگر خداوند خانه محترمش و مکان های انجام مراسم حج را در میان باغ ها  و نهرها و سرزمین های سبز و هموار و در وسط باغستانی شادی آفرین و جاده های آباد قرار می داد به همان اندازه که آزمایش ساده بود پاداش نیز سبک تر می شد در صورتی که خداوند متعال بندگان خود را با انواع سختی ها می آزماید و با مشکلات زیاد به عبادت فرا می خواند و به اقسام گرفتاری ها مبتلا می سازد تا کبر و خود پسندی را از دل هایشان خارج کند و به جای آن فروتنی آورد و درهای فضل و رحمتش را بر رویشان بگشاید و وسایل عفو و بخشش را به آسانی در اختیارشان بگذارد.[10]

پس فلسفه ابتلاء اولیاء الاهی، تربیت و پرورش روح و جان و رسیدن به مراحل تکامل انسانی است.[11]

4. نکته دیگری که در مورد فلسفۀ وجود درد و رنج در زندگی اولیای الاهی باید در نظر داشت این است که آنان الگو و سرمشق زندگی برای دیگران هستند و در صورتی الگو و سرمشق بودن آنان کامل خواهد بود که در همۀ جهات سرمشق باشند آنان چگونه می توانند در صورتی که درد و رنج نداشته باشند  الگو و سرمشق کاملی برای افرادی گردند که با درد و رنج دست و پنجه نرم می کنند.


.[1] مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص 178 -181.

.[2] کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 255.

.[3] دشتی، محمد، فرهنگ سخنان امام حسین (ع)، ص 145، حدیث 91.

.[4] همان؛ اخلاق اسلامى-ترجمه جلد پانزدهم بحار الانوار، ص 194.

.[5] ان اشد الناس بلاءً الانبیاء ثم الذین یلونهم ثم الامثل فالامثل کلینی، اصول کافی، ج 2، باب شدة ابتلاء المؤمن، ج 1.

.[6] عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، غرر الحکم و در الکلم، ج 2.

.[7] مستدرک الوسائل،ج 2 ،ص 438.

.[8] کلینی، اصول کافی، ج 2، باب شده ابتلاء المؤمن، ح 23.

.[9] مجلسی، بحار الانوار، ج 81، ص 183.

.[10] نهج البلاغه، ص 389 – 391، خطبه 192َ.

.[11] برای اطلاع بیشتر به سؤالات 288 (434) و 936 (1166) و 169 (1244) و 107 (2231) از سایت اسلام کوئست مراجعه نمایید.