searchicon

کپی شد

داستان ابرهه در قرآن

خداوند متعال در قرآن کریم به ماجرای ابرهه و فیل سواران حبشه، اشاره کرد و سوره ویژه ای با نام «الفیل» نازل فرمود. قرآن در ابتدای سوره چنین می فرماید: «آيا نديدى پروردگارت با اصحاب فيل چه کرد»؟[1]

آنها با آن همه لشگر و قدرت آمده بودند تا خانه خدا را ويران سازند، و خداوند با لشگرى به ظاهر بسيار کوچک و ناچيز، آنها را درهم کوبيد، فيل ها را با پرنده هاى کوچک، و سلاح هاى پيشرفته آن روز را با سنگريزه (سجيل) از کار انداخت، تا ضعف و ناتوانى اين انسان مغرور و خيره سر را در برابر قدرت الهى ظاهر و آشکار سازد.

تعبير به (الم تر؛ آيا نديدى؟) با اين که اين حادثه زمانى رخ داد که پيامبر (ص) ديده به جهان نگشوده بود، و يا مقارن تولد آن حضرت بود، به خاطر آن است که حادثه مزبور بسيار نزديک به عصر پيغمبر اکرم (ص) بود و به علاوه به قدرى مشهور و معروف و متواتر بود که گويى پيغمبر (ص) با چشم مبارکش آن را مشاهده کرده بود، و جمعى از معاصران پيامبر مسلماً آن را با چشم خود ديده بودند.

تعبير به «اصحاب الفيل» به خاطر همان چند فيلى است که آنها با خود از يمن آورده بودند، تا مخالفان را مرعوب ساخته و شترها و اسب ها از مشاهده آن رم کنند و در ميدان جنگ نمانند.[2]

سپس قرآن مى افزايد: «آيا خداوند نقشه آنها را در ضلالت و تباهى قرار نداد»؟[3]

آنها قصد داشتند خانه کعبه را خراب کنند، به اين اميد که به کليساى يمن مرکزيت بخشند، و تمام قبائل عرب را متوجه آن جا سازند، اما آنها نه تنها به مقصد خود نرسيدند، بلکه اين ماجرا که آوازه اش در تمام جزيرة العرب پيچيد بر عظمت مکه و خانه کعبه افزود، و دل هاى مشتاقان را بيش از پيش متوجه آن ساخت و به آن ديار امنيت بيشترى بخشيد. و منظور از «ضلالت» که همان گمراه ساختن است اين است که آنها هرگز به هدف خود نرسيدند.

سپس بر شرح اين ماجرا پرداخته، مى فرمايد: «خداوند پرندگانى را گروه گروه بر سر آنها فرستاد».[4]

صاحب تفسیر نمونه معتقد است که «ابابيل» بر خلاف آنچه در زبان ها مشهور است نام آن پرنده نبود، بلکه معناى وصفى دارد، بعضى آن را به معناى (جماعات متفرقه) دانسته اند، به اين معنى که پرندگان مزبور «گروه، گروه» از هر طرف به سوى لشکر فيل آمدند. اين کلمه معناى جمعى دارد که بعضى مفرد آن را «ابابله» به معناى گروهى از پرندگان يا اسب ها و شتران دانسته اند، و بعضى مى گويند جمعى است که مفرد از جنس خود ندارد.

به هر حال «طير» در اين جا معناى جمعى دارد و اين دو واژه (طير) و (ابابيل) مجموعا به معناى پرندگان گروه گروه است، نه اين که ابابيل نام آن پرندگان باشد.

در اين که اين پرنده چه پرنده اى بوده است؟ مشهور اين است پرندگانى شبيه به پرستو و چلچله بودند که از طريق درياى احمر برخاستند و به سراغ لشگر فيل آمدند.[5]



[1]. فیل، 1، «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ».

[2]. واژۀ «فيل» گرچه در اين جا مفرد است، ولى معناى جنس و جمع دارد.

[3]. فیل، 2، «أَ لَمْ يَجْعَلْ کيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ».

[4]. فیل، 3، «وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ».

[5]. ر ک:  مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج ‏27، ص 336.