کپی شد
خودکشی و قضا و قدر الاهی
ممکن است تصور شود، از آن جا که هر فعلی از افعال انسان و از جمله اقدام به خودکشی بر طبق قضا و قدر الاهی است، پس خداوند متعال در خودکشی دست داشته و ما نسبت به آن مجبوریم، در حالی که این مطلب صحیح نیست. برای روشن شدن این مسئله، نخست باید با معانی کلمات “قضا” و “قدر” و “تقدیر” و سپس ارتباط آن با اختیار انسان آشنا شد:
1. مفهوم قضا و قدر:
واژۀ “قدر” به معنای اندازه، و “تقدیر” به معنای اندازه گیری و چیزی را با اندازۀ معینی ساختن است. واژۀ “قضا” به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن و داوری کردن (که آن هم نوعی به انجام رساندن اعتباری است)، استعمال می شود. گاهی این دو واژه به صورت مترادف و به معنای “سرنوشت” نیز به کار می رود.
منظور از تقدیر الاهی این است که خدای متعال برای هر پدیده ای، اندازه و حدود کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصی قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی، تحقق می یابد و منظور از قضای الاهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط یک پدیده، آن را به مرحلۀ نهایی و حتمی می رساند.[1]
2. رابطۀ قضا و قدر با اختیار انسان: تقدیر الاهی یا سرنوشت، دو حوزه دارد:
1. حوزه ای که خارج از اختیار آدمی است؛ مانند وقوع حوادثی چون سیل، زلزله، طوفان و … در زندگی انسان، که وظیفۀ انسان دین باور در برخورد با حوادثی که به وقوع پیوسته، چیزی جز تسلیم و رضامندی نیست. البته بدیهی است که تسلیم بودن در برابر این گونه امور الاهی، با تلاش برای جلوگیری از حدوث بلایا یا تقلیل خسارات و یا جبران خسارات ناشی از آنها منافاتی ندارد؛ چون تسلیم بودن، مربوط به اصل تحقق اموری است که بدون اختیار انسان واقع شده و تحقق یافته است و لزوم تلاش برای جلوگیری از حدوث بلا، یا تقلیل آثار و یا برای جبران خسارت ناشی از آن است و بین این دو فرق است؛ چون ممکن است در همان موردی که انسان تمام تلاش و نهایت توان خود را به کار برده باز بلا و حادثه واقع شود؛ مثل این که نهایت قدرت انسان در استحکام بنا، مقاومت در برابر قدرت معینی از زلزله است، حال اگر زلزله ای با قدرت بالاتری واقع شود در چنین موردی انسان دین باور، وظیفه ای جز تسلیم و رضایت ندارد.
2. حوزه ای که شامل افعال اختیاری انسان می شود. در این حوزه، تقدیر الاهی هیچ گونه منافاتی با اراده و تصمیم گیری آزاد انسان ندارد؛ از این رو، مسئولیت افعال آدمی در این حوزه بر عهدۀ خود او است؛ چون معنای قضا و قدر الاهی این است که تحقق هر پدیده ای با همۀ خصوصیات و قیود آن، مستند به علم و ارادۀ الاهی است و همه تحت تدبیر حکیمانۀ الاهی است. آنچه خداوند تقدیر می کند، فعل انسان همراه با همۀ خصوصیات و قیود آن است، نه بدون آنها. برخی از این خصوصیات به ویژگی های زمانی و مکانی باز می گردد و پاره ای نیز به فاعل آن مربوط می شود. یکی از خصوصیات افعال اختیاری، آن است که از سر اختیار و بر پایۀ گزینش آزادانۀ فاعل انجام شود؛ بنابراین، معنای این که خداوند افعال اختیاری انسان را از پیش تقدیرکرده است، این است که شخص خاصی در زمان و مکان معینی با بهره گیری از اختیار خویش – و نه به صورت جبری – آن کار را انجام می دهد.
نتیجه آن که قضا و قدر نه تنها منافاتی با افعال اختیاری انسان ندارد، بلکه آن را تأیید می کند؛ زیرا بدین معنا است که وقوع جبری و غیراختیاری افعال محال است؛ چون قضا و قدر الاهی به وقوع اختیاری افعال تعلق گرفته و اگر آنها از روی جبر و غیر اختیاری واقع شود، خلاف قضا و قدر الاهی است.[2]
با توضیحات ارائه شده، روشن شد که اقدام به خودکشی نیز به عنوان یکی از افعال انسانی بر طبق قضا و قدر الاهی است و منافاتی با آن ندارد.
[1]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص 151.تکمیل شود.
[2]. معارف اسلامی، ص 106 و 107 ، با کمی تغییر و اضافات.تکمیل شود.