کپی شد
خوارج از دیدگاه ابن ابی الحدید
ابن ابی الحدید میگوید: از پیامبر اکرم (ص) روایات زیادی دربارۀ خوارج رسیده است و برای کشندگان خوارج، از کتابهای صحاح، ثواب نقل میکند.
از ابو سعید خدری نقل میکند: در نزد رسول خدا (ص) بودیم که حضرت، مشغول تقسیم غنائم بود. «ذو الخویصره»که مردی از بنی تمیم بود، به نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت:ای رسول خدا،عدالت را مراعات کن. پیامبر(ص)فرمود: وای بر تو! اگر من عدالت نداشته باشم،کیست بتواند مراعات عدالت کند؟! تو با این سخنان خود، به زیان کاری افتادهای!
عمر خلیفۀ دوّم در محضر رسول خدا (ص) بود،گفت: ای رسول خدا، فرمان بده تا به خاطر این جسارت ادبش کنم و گردن او را بزنم.
پیامبر (ص) فرمود: او را واگذار که برایش یارانی خواهد بود (آنقدر تظاهر به دین کنند) که شما عبادات و نماز و روزۀ خود را در کنار عبادات آنها، ناچیز میشمارید! این گروه، قرآن میخوانند؛ امّا قرآن از گلویشان بالاتر نرود! این جماعت از دین خدا خارج شوند، چنانکه تیر از کمان بیرون رود… .
آن جماعت را علامتی است که رهبرشان مردی سیاهچهره است،که در یکی از بازوانش، برآمدگی چون پستان زن یا مانند تکّه گوشتی است و این گروه، در زمانی که مردم دچار پراکندگی و اختلاف شدند، خروج نمایند.
ابو سعید خدری گفته است: شهادت میدهم که این حدیث را از رسول خدا (ص) شنیدم و گواهی میدهم که علی (ع) با این جماعت جنگید و در آن مصاف و جنگ، من در سپاه علی (ع) بودم و پس از پایان جنگ، علی (ع) دستور داد آن مرد را بیاورند؛ پس از تفحّص پیدایش کردند و به نزد علی (ع) آوردند. من به آن مرد نگاه کردم و همانگونه که پیامبر خدا (ص) فرموده بود،با همان اوصاف او را مشاهده کردم و چنین یافتم.
ابن ابی الحدید از«مسروق»و از«عایشه»نقل میکند؛ وقتی که عایشه دانست عمرو بن عاص به او دربارۀ «ذو الثّدیة»دروغ گفته است و برای عایشه نوشته بود که ذو الثّدیه در اسکندریّۀ مصر کشته شده است، عایشه عمرو عاص را لعنت کرد و آنگاه گفت:
امروز هیچ منعی نمیبینم که حقّ را بگویم؛ من از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود:«ذو الثّدیة»را مردمی میکشند که از بهترین امّت من بعد از من خواهند بود.[1]
[1]. ابنأبيالحديد، شرح نهجالبلاغة، ج 2، ص 268، کتابخانه عمومی آیت الله مرعشی، قم، چاپ اول، 1337؛ جهت مطالعه بیشتر به سایت نورمگز مراجعه شود.