searchicon

کپی شد

خواجه نصیر الدین طوسی از دیدگاه اندیشمندان شیعه

‌قبل از ورود به اصل مطلب، گفتنی است: خواجه طوسی نه تنها از نظر اعتقاد، شیعی‌بسیار پاک و معتقدیبوده، بلکه‌ در عمل‌ هم‌ به‌ روح‌ تشیع‌ پای‌بند بوده و در ضمن‌ اشعاری‌ که‌ از او نقل‌ شده، عقیده خود را بیان کرده که برخی از آن اشعار‌ چنین است:

«اگر کسی‌ تمام‌ صالحات‌ را انجام‌ دهد و همه‌ پیامبران‌ مرسل‌ (علیهم السلام) و اولیأ را دوست‌ بدارد، همواره‌ بدون‌ ملامت‌ روزه‌ بگیرد و شبها را به‌ قصد عبادت‌ نخوابد و به‌ هیچکس‌ آسیبی‌ نرساند و تمام‌ یتیمان‌ را لباس‌ دیبا بپوشاند و آنان‌ را نان‌ و عسل‌ بدهد و در میان‌ مردم‌ به‌ نیکی‌ به‌ سر برد و از گناه‌ و لغزش‌ برکنار بماند، روز حشر به‌ هیچ‌ روی‌ سودی‌ نبرد، اگر دوستدار امیر المؤمنین علی‌(علیه السلام) نباشد».[1]

اما نظر برخی از علما و اندیشمندان شیعه نسبت به مرحوم خواجه‌نصیر به این شرح است:

  1. علامه حسن زاده آملی می‌گوید: «بنده حدود سی سال پیش صحبتی با یک ریاضیدان داشتم.در این میان کلام به شکل هندسی قَطّاعکشیده شد.من از او، به خاطر غرضی الهی که در نظرم داشتم، سؤال کردم: عزیز من! از این شکل؛(قَطّاع) چند حکم هندسی میتوان استفاده کرد؟

گفت: شاید هفت تا ده تا حکم.

گفتم: بیست تا چطور؟

گفت: شاید، ممکن است.

گفتم: دویست تا چطور؟ به من نگاه میکرد که آیا دویست حکم هندسی میتوان از آن استنباط کرد و توقّف کرد؟!.

گفتم: دویست هزار تا چطور؟ خیال میکرد که من سر مطایبه و شوخی دارم و به مجاز حرف میزنم.بعد به او گفتم: آقا! این خواجه نصیرالدّین طوسی کتابی دارد به نام «کشف القِناع عن اسرار شّکل القَطّاع». وی از این شکل، چهارصد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حکم هندسی استنباط کرده؛ یعنی قریب نیم میلیون شکل هندسی قَطّاع.

بعد به او گفتم: این خواجه نصیر طوسیرا که راجع به یک شکل هندسی،یک کتاب نوشته و قریب پانصد هزار حکم از آن استنباط کرده، شما آن کتاب و خود خواجه را می‌شناسی؟گفت: نخیر.

بعد راجع به شخصیت خواجه صحبت کردیم و به او گفتم: همین خواجه نصیر وقتی که در بغداد حالش دگرگون شد و دید دارد از ایندنیا به جوار الهی ارتحال می‌کند، وصیّت کرد: مرا از کنار امام هفتم، باب الحوائج الی الله (علیه السلام)، از این معقل و پناهگاه بیرون نبرید و در عتبه به خاک بسپارید و روی قبر در پیشگاه امام هفتم؛ مثلاً نوشته نشود، آیت الله، علاّمه و … . این امام است، حجت الله است، قرآن ناطق و امام ملک و ملکوت است. روی قبر من بنویسید: «وَ کَلبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیهِ بِالوَصِید»؛«و سگ آنها دستهاى خود را بر دهانه غار گشوده بود».[2]

مرحوم محقق طوسی؛ صاحب این همه کتاب در حکمت، فلسفه، عرفان، ریاضیات، فقه و اصول، علوم غریبه، معماری و مهندسی و بنا کننده رصدخانه مراغه و صاحب زیج ایلخانی و بالاخره استاد بشر و استاد کلّ فی الکل، در پیشگاه امام هفتم (علیه السلام) وصیّت می‌کند که روی قبرش این آیه را بنویسند».[3]

ایشان در جای دیگری می گوید: «خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسی‌ انسانی‌ قرآنی‌ است كه‌ قلم‌ و قدم‌ و سیاست‌ عملی‌ او تماما برای‌رضای‌ خدا بوده‌ است».[4]

  1. امام خمینیدر مورد خواجه می گوید: «شما مى‏دانید خواجه‏ نصیرکه در آن دستگاهها؛(دستگاه حکومتی هلاگو خان)وارد ‏شد، نرفت وزارت کند؛ بلکه ‌رفت آنها؛(سلاطین) را آدم کند. او نرفت که تحت نفوذ آنها باشد،بلکه مى‌خواست تا هر اندازه‏‌اى که بتواندآنها را مهار کند».[5]
  2. قاضی‌ نورالله شوشتری‌: «سلطان الحکما و المتکلمین الحکیم النحریر نصیر الملة و الدین محمد بن محمد الطوسی؛ فیلسوفی‌ كه‌ روان‌ افلاطون‌ و ارسطو، به‌ وجود او مفاخرت‌ و مباهات‌ جوید و زبان‌ حالبوعلی‌ سینا، شُكر مساعی‌ جمیله‌ او گوید. عقل‌ فعال‌ در اشراق‌، طفل‌ راه‌ او است‌ و مشكلات‌ اربابكمال‌ موقوف‌ به‌ یک‌ نگاه‌ او».[6]

۴. علامه‌ طباطبائی‌ معتقد است‌ كه‌ قرن‌ هفتم‌ اوج‌ شكوفایی‌ و گسترش‌ و اقتدار عرفان‌ و تصوفاست؛ لذا در این‌ باره‌ می‌گوید: «رابطه‌ بین‌ عقل‌ وشرع‌ از بیانات‌ دو فیلسوف‌ بزرگ‌؛ ابونصرفارابی‌ و ابن‌ سینا است‌ كه‌ جامع‌ فلسفه‌یونان‌ بودهاند. پس‌ از آنهاشیخ‌ شهاب‌ الدین‌ سهروردی‌ میان‌ ذوق‌ و برهان‌ را جمع‌ كرد و فلسفه‌ اشراق‌ را تجدید نمود. پس‌ از آن‌ در قرن‌ هفتم‌ خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسی‌ به‌ توفیق‌ میان‌ عقل‌ و شرع‌ پرداخت‌ و درحقیقت‌ وارث‌ آن‌ سه بزرگوار گردید».

۵. مجتبی‌ مینوی‌ در مقدمه‌ كتاب‌ اخلاق‌ ناصری‌ چنین‌ می‌گوید: «شهرت‌ خواجه‌ نصیر در اقطار عالم‌ پیچیده‌ است‌. بهخصوص‌ به‌ واسطه‌ تألیفاتی‌ در ریاضیات‌و هیأت‌ داشته‌ مورد احترام‌ علمای‌ مغرب‌ زمین‌ است.‌ «اگوست‌ كنت» در تقویمی‌ كه‌ از پیشروانفلسفه‌ تحقیقی‌ ترتیب‌ داده،‌ اسم‌ خواجه‌ را بر یكی‌ از روزها و ابن‌ سینا را بر یكی‌ دیگر از روزها گذاشته‌ و ازاهل‌ قلم‌ ایران‌ همین‌ دو نفر در آن‌ تقویم‌ مذكور هستند».

۶. علامه‌ محمد تقی‌ جعفری: «دانشگاهی‌ ذاتا حوزوی‌ و حوزوی‌ ذاتا دانشگاهی‌است.همانطوركه‌ در طول‌ تاریخ‌ سراغداریم‌، خواجه‌ نصیرالدین‌ تجسمی‌ از این‌ دو نهاد بزرگ‌ جامعه‌ بشری‌ است»‌.

  1. علامه حلی در باره استاد خود می گوید: «اين‌ شيخ (خواجه‌ نصير)، با فضيلت ترين‌ مردمان‌ زمان‌ خود در اخلاق‌ است‌ كه‌ ما تا كنونديدهايم»‌.[7]
  2. شیخ عباس قمی؛ (محدث قمى)، صاحب مفاتیح الجنان، در مـورد خواجه نصیر مى نویسد: «محمد بن محمد بن الحسن الطوسی؛ نصیر الملة و الدین، سلطان الحکماء و المتکلمین، فخر الشیعه و حجة الفرقه الناجیه، استاذ البشر و العقل الحادى عشر».[8]
  3. دکتر دینانی- فیلسوف معاصر- درباره شخصیت خواجه نصیر چنین می­ گوید: «خواجه نصیرالدین طوسی از جمله شخصیتهای بسیار برجسته و بزرگی است که در تاریخ علوم و فرهنگ اسلامی به اندازه لازم مورد توجه قرار نگرفته است. بسیاری از محققان از نقش عمده و اساسی این اندیشمند بزرگ در گسترش علوم و معارف اسلامی یا غافل مانده یا تغافل کردهاند. خواجه طوسی از جمله اندیشمندانی است که در انواع مختلف علوم زمان خود مهارت داشته و دربارۀ مسائل بسیاری از این علوم کتاب نوشته است. او علاوه بر احاطه و تسلطی که به فلسفه و منطق و کلام داشت، در علوم ریاضی، نجوم و هیأت نیز صاحبنظر بود. ساختن رصدخانۀ مراغه که از مشهورترین رصدخانه ­های جهان در آن زمان شناخته می شود، از جمله کارهای خواجه در زمینۀ این گونه از علوم محسوب می­ شود. خواجه طوسی در وادی اخلاق و عرفان سالک بود و از علم اجتماع و سیاست به خوبی آگاهی داشت».[9]

او در یک مصاحبه تلویزیونی اظهار داشت: «من که خود مرید ملاصدرا هستم، بدون تعارف باید بگویم: ملاصدرا با همه عظمتش حسنه ای از حسنات خواجه نصیرالدین طوسی است. اگر خواجه نصیر نبود ملاصدرا و میردامادی پیدا نمی شد. نام خواجه نصیر امروز در فضا است. کدام غربی و منجمی می تواند نام او را نادیده بگیرد که اولین کسی بوده که در ۸۰۰ سال پیشرصدخانه ساخته است؟.[10]

  1. علماى شیعه همگى او را از زعماى شیعه اثنى عشریه دانسته و به تعبیرات مختلف؛مانند حجة الفرقة الناجیة، من انتهت الیه ریاسة الإمامیة، شیخ الثقات والأجلاّء، مؤسس اساس دین،ستوده اند.[11]

[1]. لو أن عبدا أتى بالصالحات غدا ** و ودّ كلّ نبيّ مرسل و وليّ ** و صام ما صام صواما بلا ملل ** و قام ما قام قوّاما بلا كسل ** و طار في الجو لا يأوي الى جبل ** و غاص في البحر مأمونا من البلل ** يكسو اليتامى من الديباج كلّهم ** و يطعم الجائعين البرّ بالعسل ** و عاش في الناس آلافا مؤلّفة ** عار من الذنب معصوما من الزلل‏ ** ما كان في الحشر، يوم البعث، منتفعا ** إلّا بحبّ اميرالمؤمنين علي‎(علیه السلام)؛طوسی، خواجه نصیرالدین،تجرید الاعتقاد، به اهتمام: حسینی جلالی، محمد جواد، ص 32.

[2]. كهف، 18.

[3]. اقتباس از کتاب سيره امامان (علیهم السلام) در آثار علاّمه حسن زاده آملی نوشته: عباس عزیزی از طریق سایت غدیر.

[4].سایت دانشگاه صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی.

[5]. موسوی خمينى، سید روح الله، صحيفه امام، ج 8، ص 436.

[6]. شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، ج  ٢، ص 201.

[7]. بحرانی، يوسف بن احمد، لولو البحرين في الاجازه‌ لقرتي العين، ص 245.

[8].قمی،شیخعباس،‌محقق: حسینی،جعفر،تحفة الأحباب في نوادر آثار الأصحاب، ص 485.

[9]. ابراهیمی دینانی، غلامحسین، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، ج 2، ص 21.

[10]. وب سایت متعلق به «آثار و اندیشه های حکیم دینانی».

[11]. حسینى تفرشى، مصطفى، نقد الرجال، ص 91 ـ 93.