Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

خط توقیعات

در روایات بسیاری، تصریح شده که مکاتبات امامان (علیهم السلام) به خط خود آنان بوده[1] و درباره توقیعات امام مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) گاهی تأکید شده است که اثر مهر امام نیز در نوشته موجود بوده[2] و گاه هم امام خود در ذیل نامه بر نگارش نامه به خط خویش، تصریح کرده است.[3]

به نقل از ابونصر هبة اللَّه بن احمدبن محمد کاتب، عبارتی را در باره خط توقیعات آورده، که بر مبنای آن توقیعات امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) که از طریق عثمان بن سعید و فرزندش محمد بن عثمان رسیده، به همان خطی بوده که در زمان حیات امام حسن عسکری (علیه السلام) صادر شده بوده است.

کشی در نقل دیگری از ابونصر مذکور آورده که توقیعات امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) برای شیعیان، از طریق محمد بن عثمان، به همان خطی بوده که در زمان زندگی پدرش عثمان بن سعید نگاشته شده بوده است.[4]

از عبارات فوق، دقیقاً و به روشنی می‌توان فهمید که عثمان بن سعید و محمد بن عثمان صرفاً واسطه رساندن توقیع بوده‌اند و توقیع از طریق آنان به مردم می‌رسیده است.

تصریح‌های بسیار بر نگارش توقیع به خط امام حسن عسکری (علیه السلام)[5] یا به خط امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)[6] دلیل روشنی بر نادرستی ادعای نگارش توقیعات توسط نواب ائمه یا وکلای آنها است .

احتمالاً تأکید پاره‌ای از روایات بر نگارش توقیع به خط امام (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، برای شناسایی توقیعات دروغینی که به امام نسبت داده می‌شده، یا شناسایی ادعای برخی منحرفان در مورد نگارش توقیع بوده است. از جمله فارِس قزوینی، پس از انحراف، اموال امام (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را از شیعیان گرفته و به دروغ اعلام وصول نوشته است.[7] شلمغانی نیز ادعا کرده بود که برخی از توقیعات را او پاسخ داده است که این امر را امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) تکذیب فرمود.[8]

احمد بن اسحاق قمی در دیدار با امام حسن عسکری (علیه السلام) از ایشان درخواست کرد دست خطی برای وی بنگارند تا با آن نامه‌های امام را شناسایی کند. امام ضمن اجابت درخواست او، تأکید کردند که به سبب نازکی و درشتی قلم، گاه تفاوت‌هایی در خط بروز می‌کند که نباید سبب تردید گردد.[9] و[10] شاید به همین انگیزه‌ها برخی تأکید می‌کرده‌اند که خط امام را می‌شناسند.[11]

مکتوبات و توقیعات را امام به دست خود می‌نوشته و در موارد اندکی، توقیعاتی به کتابت دیگران دیده شده است. در عصر غیبت در یک مورد، در پاسخ سؤالات مردم قم از حسین بن روح، ذکر شده که پاسخ‌ها به خط احمد بن ابراهیم نوبختی و به املای حسین بن روح بوده است.[12] در توقیعی هم که برای شیخ مفید صادر شده، تصریح گردیده که به املای آن حضرت و به خط فرد معتمدی بوده است.[13]

در عصر غیبت صغرا نیز معمولاً مکاتبات از طریق نایبان چهارگانه، به حسب دوره نیابت، انجام می‌گرفته است. گاه نیز توقیعاتی بدون وساطت نایبان به برخی از شیعیان می‌رسیده است.[14]

برخی از توقیعات همراه با خرق عادت بروز کرده است؛ گاه امام (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) سؤالات نانوشته راویان را که تنها در خاطر گذرانده بودند، پاسخ می‌داد. [15] یا سؤالاتی را که با قلم بی‌مركّب و احتمالاً برای امتحان درستی ادعای نایبان، نوشته می‌شد، پاسخ می‌داد. [16]

[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تحقیق: غفاری، علی اکبر، ج ۱، ص ۹۶، ۱۰۲، ۱۰۳، ۱۰۷، ۵۱۰؛ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸ ، ۴۴. کمال الدین محققی، مترجمی، چیزی ندارد؟

[2]. کافی، ج ۷، ص ۱۶۳؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، موسوی ، محقق: موسوی خرسان، حسن، ج ۹، ص ۳۱.

[3]. طوسی، محمد بن حسن، رجال الكشی (اختیار معرفة الرجال)، ص ۵۱۳، ۵۵۱.

[4]. رجال الكشی (اختیار معرفة الرجال)، ص ۳۶۲ ـ ۳۶۳.

[5]. برای نمونه رجوع کنید: کافی، ج ۱، ص ۱۰۳، ۵۱۰.

[6].کمال الدین و تمام النعمة ،ج ۲، ص ۴۸۳؛ طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبة للحجة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص ۲۸۵، ۲۹۰.

[7].  رجال الكشی (اختیار معرفة الرجال)، ص ۵۲۵.

[8]. کتاب الغیبة للحجة، ص ۳۷۳.

[9]. کافی، ج ۱، ص ۵۱۳.

[10]. در باره تردید در صدور توقیع از جانب امام، رجال الكشی (اختیار معرفة الرجال)، ص ۵۴۲.

[11]. حِمْیری، عبد الله بن جعفر، قرب الاسناد، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ص ۳۴۰؛ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۱۶۹.

[12]. کتاب الغیبة للحجة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص ۳۷۳.

[13]. طبرسی، احمدبن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج ۲، ص 499.

[14]. طبری، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الامامة، ص ۵۴۵ ـ ۵۵۱؛ کتاب الغیبة للحجة، ص ۲۷۳ ـ ۲۸۰.

[15]. کتاب الغیبة للحجة، ص 316.

[16]. کمال الدین و تمام النعمة ، ج ۲، ص ۴۸۸، ۴۹۴.