کپی شد
خطبه ها، نامه ها و کلمات امام علی (علیه السلام)
امام علی (عليه السلام) نهایت سعی و تلاش خود را در راه نشر دین خدا و بيان معالم دین اسلام می نمود. آنحضرت این مهم را به وسیله خطبهها، نامهها و سائر کلمات شریفش انجام می داد. با این که امام (علیه السلام) در معرض ابتلائات شدید، فتنهها و جنگها بود، لکن از این مطلب غافل نمی شد. ایشان از هر فرصتی استفاده کرده و رسالت خویش را انجام می داد. بخشی از خطبههای حضرت، مشتمل بر معارف و احکامی است که در میدان جنگ با همه مشغولیتها و همومی که داشت، ایراد شده است. همچنین بسیاری از نامههای آن حضرت به انگیزه خیرخواهی، شفقت و تأدیب کارگزاران، دوستان و دشمنانش در چنین حالاتی نگاشته شده است.[1] نکته مهمتر آن است که خطبهها، نامهها، و کلمات آن حضرت در نهایت بلاغت و فصاحت و شیوایی ایراد شده است.
نهج البلاغه
شخصیتهای متعددی فرمایشات امیرالمؤمنین (علیه السلام) را جمعآوری کردهاند، لکن از همه مشهورتر و معروفتر؛ «نهج البلاغه» سید رضی است. وی از شخصیتهای برجسته شیعی در قرن 4 است که با توجه به تبحر ادبى خود، سخنان فصيح و بليغ امیرالمؤمنین (علیه السلام) را جمع آوری کرده است. وی در مقدمه کتاب، درباره علت تألیف نهج البلاغه می نویسد:
«در آغاز جوانى و طراوت زندگى، دست به تأليف کتابى در «خصائص ائمّه (عليهم السّلام)» زدم که مشتمل بر خبرهاى جالب و سخنان برجسته ایشان بود. انگيزه اين عمل را در آغاز آن کتاب ياد آور شدم و آن را آغاز سخن قرار دادم. پس از گرد آوردن خصائص امير مؤمنان (عليه السّلام)، مشکلات و حوادث روزگار مرا از اتمام بقيّه کتاب، باز داشت. من آن کتاب (خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام) را مبوّب نموده و به فصلهاى مختلفى تقسيم نمودم. در پايان آن، فصلى که متضمّن سخنان جالب امام (عليه السّلام) بود از فرمایشات کوتاه در مواعظ، حکم، امثال و آداب -نه خطبههاى طولانى و نه نامههاى گسترده- آورده شد.
برخى از دوستان آن را جالب و شگفتانگيز از جنبههاى گوناگون دانسته، از من خواستند کتابى تأليف کنم که سخنان برگزيده امير مؤمنان (عليه السّلام) در جميع فنون و بخشهاى مختلف، از خطبهها، نامهها، مواعظ و ادب در آن گرد آيد؛ چرا که مىدانستند اين کتاب متضمّن شگفتىهاى بلاغت و نمونههاى ارزنده فصاحت و جواهر سخنان عرب و نکات درخشان از سخنان دينى و دنيوى خواهد بود که در هيچ کتابى جمع آورى نشده و در هيچ نوشتهاى تمام جوانب آن گردآورى نگرديده است. دلیل آنهم این است که امير مؤمنان منشأ فصاحت و منبع بلاغت و پديد آورنده آن است. مکنونات بلاغت به وسيله او آشکار گرديده، قوانين و اصول آن از او گرفته شده است. تمام خطبا و سخنرانان به او اقتدا نموده و همه واعظان بليغ از سخن او استمداد جستهاند. با اين همه، او هميشه پيشرو است و آنها دنباله رو، او مقدّم است و آنها مؤخّر؛ زيرا سخن او کلامى است که آثار علم الهى و بوى عطر سخن پيامبر (صلی الله علیه و آله) را به همراه دارد.
از اين رو خواسته دوستان را اجابت کردم و اين کار را شروع نموده، در حالى که يقين داشتم سود و نفع معنوى آن بسيار است و به زودى همه جا را تحت سيطره خود قرار خواهد داد و اجر آن ذخيره آخرت خواهد بود. منظورم اين بود که علاوه بر فضائل بى شمار ديگر، بزرگى قدر و شخصيّت امير مؤمنان را از اين نظر روشن سازم؛ چرا که امام على (عليه السّلام) تنها فردى است که از ميان تمام گذشتگانى که سخنى از آنها به جا مانده، به آخرين مرحله فصاحت و بلاغت رسيده و گفتار او اقيانوسى بيکران است که سخن هيچ بليغی به پايه آن نخواهد رسيد.
خواستم در افتخار کردن به امام (عليه السّلام) به قول شاعر معروف؛ «فرزدق» متمثّل شوم (که در مورد افتخار به پدران خود به شخصى به نام «جرير» خطاب مىکند):
اولئک آبائي فجئني بمثلهم * اذا جمعتنا يا جرير المجامع
اى جرير! اينها پدران و نياکان من هستند، اگر مىتوانى در آن هنگام که در مجمعى گرد آمديم، همانند آنها را براى خود بر شمار.
سخنان آن حضرت بر مدار سه اصل مىچرخد: اوّل: خطبهها و اوامر؛ دوّم: نامهها و رسائل؛ سوّم: کلمات حکمت آميز و مواعظ. تصميم گرفتم ابتدا خطبهها، پس از آن نامهها و سپس کلمات حکمت آميز جالب آن حضرت را جمع کنم. سپس به هر کدام از آنها بابى را اختصاص دادم و صفحاتى ويژه آن گردانيدم تا مقدّمهاى باشد براى به دست آوردن آن چه که به آن دسترسى ندارم و (ممکن است) در آينده به آن برسم. هرگاه سخنى از آن حضرت در مورد بحث و مناظره، يا پاسخ سؤال و يا منظور ديگرى بود که به آن دست يافتم، ولى جزء هيچ يک از اين سه بخش نبود، آن را در مناسبترين و نزديکترين بخش قرار دادم. اگر در ميان آن چه برگزيدهام، فصول غير منظّم و سخنان غير مرتّبى آمده، به دلیل آن است که من نکتهها و جملات درخشان آن حضرت را جمع مىکنم و منظورم حفظ تمام پيوندها و ارتباطات کلامى نيست… .
با اين حال ادّعا نمىکنم که من به همه جوانب سخنان امام (عليه السّلام) به طورى احاطه پيدا کردهام که هيچ کدام از سخنان او از دستم نرفته است، بلکه بعيد نمىدانم آن چه که نيافتهام، بيش از آن باشد که يافتهام و آن چه در اختيارم قرار گرفته کمتر از آن چه به دستم نيامده باشد، اما وظيفه من غير از تلاش و کوشش و سعى فراوان براى يافتن اين گم شده نيست. پس از خدا مىخواهم در اين امر مرا راهنمايى کند. بعد از تمام شدن کتاب چنين ديدم که نامش را «نهج البلاغه» بگذارم؛ زيرا اين کتاب درهاى بلاغت را به روى بيننده گشوده و خواستههايش را به او نزديک مىسازد. اين کتاب هم مورد نياز دانشمند و عالم، هم دانشجو و متعلّم است و هم خواسته شخص بليغ و زاهد در آن يافت مىشود. در بين کلمات امام (عليه السّلام) سخنان شگفتانگيزى در مورد توحيد، عدل و تنزيه خداوند از شباهت به خلق مىبينم که تشنگان را سيراب کرده و پردهها را از روى تاريکى شبهات بر مىگيرد. از خداوند بزرگ توفيق و نگهدارى از لغزش را خواستارم و نيز مىخواهم که به من در اين راه، مقاومت و يارى بخشد، از خطاى فکر، پيش از خطاى زبان و از خطاى سخن، پيش از لغزش قدم، به او پناه مىبرم. او مرا کفايت مىکند و بهترين حافظ و ياور است».[2]
نمونه
یکی از خطبههای کوتاه و جامع وعظ و حكمت نهج البلاغه، خطبه 21 آن است که در واقع بخشی از خطبه 167 این کتاب است كه امام (علیه السلام) آن را در سال 35 هجرى در آغاز خلافت ايراد فرموده است:
«فَإِنَّ الْغَايَةَ أَمَامَكُمْ وَ إِنَّ وَرَاءَكُمُ السَّاعَةَ تَحْدُوكُمْ تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا فَإِنَّمَا يُنْتَظَرُ بِأَوَّلِكُمْ آخِرُكُمْ؛ قيامت پيش روى شما و مرگ در پشت سر، شما را مىراند. سبكبار شويد تا برسيد. همانا آنان كه رفتند در انتظار رسيدن شمايند».[3]
سید رضی در ذیل این خطبه می گوید: اين سخن امام (عليه السّلام)، پس از سخن خدا و پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) با هر سخنى سنجيده شود بر آن برترى دارد و از آن پيشى مىگيرد، اما جمله «سبكبار شويد تا برسيد» كلامى كوتاهتر و پر معناتر از آن شنيده نشده! چه كلمه ژرف و بلندى! چه جمله پر معنا و حكمت آميزى است كه تشنگى را با آب حكمت مىزدايد و ما عظمت و شرافت اين جمله را در كتاب خود به نام «الخصائص» بيان كردهايم.[4]
یادآوری
همان طور که سید رضى خود تصریح نموده، وی در جمعآورى سخنان امام علی (علیه السلام)، بناى نوشتن و جمعآورى مجموع سخنان آن حضرت را نداشته؛ به همین جهت، از بین منابع فراوانى که داشته، قسمتهایى را گلچین نموده است. برخى چنین پنداشتهاند که سخنان امیر مؤمنان على (علیه السلام) تنها حجمى معادل نهج البلاغة دارد، یا خطبهها و نامههاى آنحضرت را منحصر در همان تعداد نمودهاند، در حالىکه چنین نیست. مسعودى که حدود صد سال قبل از سید رضى میزیسته، در «مروج الذهب» میگوید: «هم اکنون چهار صد و هشتاد و اندى خطبه از على (علیه السلام) در دست مردم است».[5] و یا آمُدى در «غرر الحکم»، پانزده هزار کلمه قصار از امیر المؤمنین (علیه السلام) نقل کرده است، در حالىکه کلمات قصار نهج البلاغة، 480 کلمه است.[6]
در زمان معاصر نیز کتاب «نَهْجُ السّعادَة فی مُسْتَدْرَکِ نَهجُالبلاغة»، نوشته محمدباقر محمودی، دایرةالمعارف سخنان امیرمؤمنان است که حاوی بیش از ۵۰۰ حدیث، ۳۰۰ نامه، ۱۱۹ دعا، ۸۱ وصیت، کلمات قصار و همچنین مجموعه اشعار منسوب به امام علی (علیه السلام) است. در تدوین این اثر، از منابع تمام فرق اسلامی استفاده شده و در مقایسه با سایر کتابهای مشابه، گستردهترین کتابی دانسته شده است که با ذکر سند و منابع، تدوین شده و محصول نیم قرن جستجوی نویسنده در میان هزاران کتاب خطی و چاپی است.[7] استاد مطهری با اشاره به کتاب نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، آن را مشروحترین و جامعترین کتاب در میان کتابهایی دانسته که در پی گردآوری اسناد و مدارک نهج البلاغه بودهاند. مطهری همچنین کتاب مذکور را کاملتر از نهج البلاغهای دانسته که سید رضی جمعآوری نموده است.[8]
[1]. احمدى ميانجى، میرزا علی، مكاتيب الرسول (صلّى الله عليه و آله)، ج 1، ص 426.
[2]. سید رضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة، ترجمه: دشتى، محمد، ص 26 – 30.
[3]. سید رضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق/ مصحح: صالح، صبحی، خطبه 21، ص 62 و 63؛ خطبه 167، ص 242؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 2، ص 48.
[4]. نهج البلاغة، محقق/ مصحح: صالح، صبحی، ص 63.
[5]. مسعودی، على بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: داغر، اسعد، ج 2، ص 419.
[6]. ر.ک: سایت اسلام کوئست، نمایه «خطبه بدون نقطه امام علی (علیه السلام)».
[8]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج 16، ص 357.