کپی شد
خطبه شقشقیه امام علی (علیه السلام) در کتاب نزهة الابصار و محاسن الآثار
نام مشهور این خطبه، «شقشقیه» است که به اعتبار جملهای است که پس از پایان خطبه و درخواست ابن عباس از امام (علیهالسلام) برای ادامه دادن آن، توسط امام بیان شده است: «هیهاتَ یا ابنَ عباس تلک شِقشِقَةٌ هَدَرَت ثُم قَرَّت». شقشقه، چنانکه از مجموع سخنان لغویون و شارحان خطبه استفاده میشود، چیزی است؛ مانند شش که هنگام هیجان یا غضب از دهان شتر بیرون میآید که با چرخیدن صدا در گلوی شتر همراه است و سپس در جای خود آرام میگیرد، اما در مواقع عادی چنین چیزی پیش نمیآید. امام (علیه السلام) در اینجا حالت خود را به حالت هیجان شتر تشبیه کردهاست که گویا لحظهای از خود بیخود شده و آن خطبه چون شعلهای از دل او زبانه کشیده و اکنون دیگر در حال عادی خود است؛ لذا دیگر آن را ادامه نخواهد داد.[1] بدین طریق، امام بهدرخواست ابن عباس، که راوی این خطبه است، برای ادامه دادن خطبه، پاسخ منفی داد؛ از این رو، ابن عباس میگوید: بر ناتمام ماندن هیچ سخنی مانند این، دریغ نخوردم.[2]
این خطبه[3] همچنانکه در نهج البلاغه سید رضی نیز وارد شده،[4] از مهمترین خطبههای امام علی (علیه السلام) معرفی شدهاست. [5]
جناب مامطیری ابتدای خطبه را نقل نکرده، بلکه گفتهاست: «و قال في آخرها: فَلَمّا نَهَضتُ بِالأَمرِ نَكَثَت شرذمة و مَرَقَت طائِفَةٌ و قَسَطَ آخَرونَ، كَأَنَّهُم لَم يَسمَعوا كَلامَ اللّهَ سُبحانَهُ يَقولُ: «تِلْكَ الدَّارُ الْأَخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِى الْأَرْضِ وَ لَا فَسَادًا وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»![6] بَلى! وَ اللّهِ لَقَد سَمِعوه، و لكِن راقتهم دنياهم و أعجبهم زِبرِجُها. أما وَ الَّذي فَلَقَ الحَبَّةَ و بَرَأَ النَّسَمَةَ ، لَولا حُضورُ الحاضِرِ و لزوم الحُجَّةِ ]بِوُجودِ النّاصِرِ[، و ما أخَذَ اللّه ُ عَلَى ولاة الأمر ألاّ يُقارّوا عَلى كِظَّةِ حديث ظالِمٍ و لا سَغَبِ حديث مَظلومٍ، لاَلقَيتُ حَبلَها عَلى غارِبِها و لَسَقَيتُ آخِرَها بِكَأسِ أوَّلِها، و لاَلفوا دُنياهم هذِهِ أهون عِندي مِن عَفطَةِ عَنزٍ».[7]
حضرت در آخر این خطبه فرمود: «وقتى زمام امور را بهدست گرفتم، گروهى اندک پيمان شكستند و گروهى ديگر از جمع دينداران بيرون رفتند و گروهى ديگر ستمكارى ورزيدند، گويى كلام خداوند سبحان را نشنيدهاند كه مىفرمايد: «سراى آن جهان را براى كسانى قرار دادهايم كه تصميم به برترىجويى در زمين و فسادگرى ندارند و پايان كار از آنِ پرهيزکاران است». آرى، بهخدا سوگند، شنيدند و دانستند، امّا دنيا در چشمشان زيبا جلوه نمود و زيورهايش بر ايشان خوش نمود! هان! سوگند به آنكه دانه را شكافت و جان را آفريد، اگر حضور آن جمعيّت [بيعت كننده] نبود و اينكه با وجود ياوران، حجّت تمام مىشود و اين كه خداوند از والیان امر پيمان گرفتهاست كه در برابر شكمبارگىِ ستمگر و گرسنگى رنجآورِ ستمديده آرام نگيرند، هر آينه مهار [اشتر[ خلافت را بر گردن آن میانداختم (بهحال خود رهايش مىكردم) و آخرِ آن را با همان جام نخستينش آب مىدادم و اين دنياىشان، در نزد من، ناچيزتر از تيز دادن (باد معده) يک بز است».[8]
[1]. طالقانی، سید محمود، پرتوی از نهجالبلاغه، ص ۱۳۰.
[3]. طبری مامطیری، علی بن مهدی، نزهه الابصار و محاسن الابرار، محمودی، محمد باقر، ص 255.
[4]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، محقق / مصحح: فيض الإسلام، سید علینقی، خطبه سوم، ص 49.
[5]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۶، ص ۳۵۹ و ۳۶۰.
[6]. قصص، ۸۳ .
[7]. نزهه الابصار و محاسن الابرار، ص 255.
[8]. البته در این مقداری که از خطبه شقشقیه در این کتاب گزارش شده برخی از واژگان آن با کلمات نهج البلاغه متفاوت است و در برخی نیز جابهجا شدهاست.