کپی شد
خصوصیات ظاهری امام علی النقی الهادی (علیه السلام)
امامان معصوم (ع) مظاهر جمال و جلال و قدرت و عظمت خداوند و معادن کلمات و حکمت ذات مقدس حق و منبع تجلیات و انوار خاصه او هستند؛ بر این اساس از مشخصات ظاهری ممتاز و قدرت معنوی فوق العاده و نفوذ و هیبت خاصی برخوردارند.
دربارۀ ویژگی های ظاهری امام هادی (ع) نقل شده است: آن حضرت متوسط القامة بود و روى مبارکش سرخ و سفید بود.[1] در بعضی تعابیر آمده که آن جناب گندمگون بود.[2] چشم هایش فراخ و ابروهایش گشاده و چهرهاش دلگشا، هر کس غمگین بود و به روى مبارکش می نگریست، غمش زایل می شد. محبوب قلوب و صاحب هیبت بود، به همین جهت وقتی دشمن به وى بر می خورد، تملّق می نمود. پیوسته لب مبارکش در تبسّم و ذکر خدا بود و در راه رفتن گامها را کوچک بر می داشت.[3]
عظمت و شکوه او بر همه آشکار بود … و به هنگام شب، رو به قبله بود و ساعتى آرام نمىگرفت. لبادهاى پشمین بر دوش داشت و سجاده اش حصیرى بود.[4]
از تمام مردم خوشبوتر و راستگوتر و با نمکتر و کاملتر بود. هنگام خاموشی، آثار هیبت و سنگینى در چهرهاش آشکار بود و در موقع سخن گفتن، چهرهاى گیرا و جذاب داشت.[5]
دربارۀ هیبت و عظمت خدادادی امامان (ع)، در زیارت جامعه کبیره می خوانیم: «هر بزرگ و شریفی در برابر بزرگواری و شرافت شما سر فرود آورده و هر خود بزرگ بینی به اطاعت از شما گردن نهاده و هر زورگویی در برابر فضل و برتری شما فروتنی کرده و همه چیز برای شما خوار و ذلیل گشته است».[6]
روی این جهت بارها اتفاق می افتاد که حاکمان جور در غیاب امامان (ع) تصمیم های خطرناکی نسبت به آنان می گرفتند، ولی به محض روبه رو شدن با آنان و نگاه به رخسار پرفروغشان، کابوس ترس و وحشت بر دلهایشان سایه می افکند، به گونه ای که مجبور می شدند از تصمیم خود بر گردند.
زید بن موسی[7] چندین بار به «عمر بن فرج» (عمر بن فرج رخجى، والى مكه و مدینه از جانب متوکل) گوشزد کرد و از او خواست که وی را بر فرزند برادرش (امام هادی) (ع) مقدم بدارد و می گفت: او جوان است و من عموی پدر او هستم. «عمر» سخن او را برای امام هادی (ع) نقل کرد. امام فرمود: «یک بار این کار را بکن. فردا مرا پیش از او در مجلس بنشان، سپس ببین چه خواهد شد».
روز بعد «عمر» امام هادی (ع) را دعوت کرد و آن حضرت در بالای مجلس نشست. سپس به «زید» اجازه ورود داد. «زید» در برابر امام (ع) بر زمین نشست. فردای آن روز ابتدا به زید اجازه داد تا وارد شود و در صدر مجلس بنشیند، سپس از امام (ع) خواست تا وارد شود. امام (ع) داخل شد. هنگامی که چشم زید به امام (ع) افتاد و هیبت امامت را در رخسار حضرت مشاهده کرد، از جایش برخاست و امام (ع) را بر جای خود نشاند و خود در برابر او نشست.[8]
[1]. قمى، شيخ عباس، منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل، ج3، ص1846، دليل ما، چاپ اوّل، قم، 1379ش.
[2]. زندگانى حضرت جواد و عسکريين عليهم السلام، ص 100.
[3]. منتهى الآمال، همان.
[4]. جلوههاى اعجاز معصومين عليهم السلام، ص 612.
[5]. زندگانى حضرت جواد و عسکريين عليهم السلام، ص 98.
[6]. مفاتیح الجنان، همان. «طأطأ کلّ شریف لشرفکم، و بخع کل متکبر لطاعتکم، و خضع کل جبّار لفضلکم، و ذلّ کلّ شیء لکم».
[7]. ظاهرا نامبرده زید بن موسی بن جعفر است که به «زید النار» معروف است و بر اساس نقل سید محسن امین در اعیان الشیعه، ج 7، ص 128، در حدود سال 247 در اواخر حکومت متوکل در گذشته است.
[8]. طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج2، ص 125، آل البيت، چاپ اوّل، قم، 1417ق.