کپی شد
خسف بیداء
یکی از نشانههای آخرالزمان و ظهور امام زمان (علیه السلام) که به حرکت و خروج سفیانی مربوط میشود، «خسف بیداء» است. خسف؛ به معنای فرورفتن و نهان شدن است[1] و بیداء نام سرزمین صافی میان مکه و مدینه است که به مكه نزديکتر است و رو به روى «ذى الحليفه» واقع شده است.[2] مراد از خسف بیداء، فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین منطقه بیداء است که جزو یکی از پنج علامت حتمی ظهور است و به جهت اهمیت آن، جداگانه ذکر شده است. عمر بن حنظله میگوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که میفرمود: برای ظهور امام قائم (علیه السلام) پنج علامت است: ظهور سفيانى، ظهور يمانى، صیحه آسمانی (كسى كه از آسمان به نام مهدى (علیه السلام) ندا مىدهد)، كشته شدن نفس زكيه و فرو رفتن در سرزمین بيداء.[3]
سفيانى پس از آن كه از حركت امام مهدى (عليه السّلام) از مدینه به سوى مكه اطلاع مىيابد، خود در مقرّ فرماندهى باقى مىماند و سپاهى را براى دستگيرى آن حضرت به سمت مكه گسيل مىدارد. از آن جا كه دستيابى سپاه سفيانى به امام مهدى (عليه السّلام)، نتيجهاى جز كشته شدن حضرت و ناتمام ماندن حركت اصلاحى بزرگ او ندارد و اراده خداوند بر تحقق اين آرمان تعلق گرفته است، هنگامى كه سپاه وى به سرزمين بيداء مىرسد، زمين شكافته مىشود و تمامى سپاه را در خود فرو مىبرد. اين حادثه معجزهآسا براى محافظت از جان حضرت مهدى (عليه السّلام) و تحقق وعده الهى است.
امام باقر (عليه السّلام) در حديث معتبرى فرمودهاند: «…سفیانی گروهی را به مدینه (برای دستگیری امام مهدی علیه السلام) میفرستد، پس آن حضرت به سمت مکه کوچ میکند. به فرمانده لشكر سفيانى گزارش مىرسد كه مهدى (عليه السّلام) به سمت مكه حركت كرده است. او سپاهى را به دنبال آن حضرت روانه مىكند. آنها به وى دست نمىيابند تا آن که امام مهدى (عليه السّلام) داخل مكه مىشود در حالی که همانند حضرت موسی بن عمران (علیه السلام) خائف و نگران است. فرمانده سپاه سفيانى با سپاهش در بيداء فرود مىآيد. در اين هنگام، ندا دهندهاى از آسمان ندا مىدهد: اى زمين بيداء، اينان را نابود كن. سپس زمين آنها را در خود فرو مىبرد. كسى از خسف و فرورفتن در زمين نجات نيابد، جز سه تن که صورت های آنها به پشت برگردانده شده در حالی که تبدیل به سگ شده اند…».[4]
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق: فارس (صاحب الجوائب)، احمد، ج 9، ص 67.
[2]. حموی بغدادی، یاقوت، معجم البلدان، ترجمه: منزوی، علی نقی، ج 1،ص672.
[3]. نعمانى، محمد بن ابراهيم، الغيبة للنعماني، محقق: غفارى، علىاكبر، ص 252؛ کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، علىاكبر و آخوندى، محمد، ج 8، ص 310.
[4]. يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ بَعْثاً إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَنْفَرُ الْمَهْدِيُّ مِنْهَا إِلَى مَكَّةَ فَيَبْلُغُ أَمِيرَ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ أَنَّ الْمَهْدِيَّ قَدْ خَرَجَ إِلَى مَكَّةَ فَيَبْعَثُ جَيْشاً عَلَى أَثَرِهِ فَلَا يُدْرِكُهُ حَتَّى يَدْخُلَ مَكَّةَ خائِفاً يَتَرَقَّبُ عَلَى سُنَّةِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ (علیه السلام) قَالَ فَيَنْزِلُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ الْبَيْدَاءَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَا بَيْدَاءُ أَبِيدِي الْقَوْمَ فَيَخْسِفُ بِهِمْ فَلَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ إِلَّا ثَلَاثَةُ نَفَرٍ يُحَوِّلُ اللَّهُ وُجُوهَهُمْ إِلَى أَقْفِيَتِهِمْ وَ هُمْ مِنْ كَلْب… الغيبة للنعماني، ص 280 و 281.