کپی شد
حکومت مرعشیان
فهرست
چکیده مقاله حکومت مرعشیان
سادات مرعشی سلسلهای از سادات حسینی و فرزندان سید علی مرعشی فرزند عبدالله بن محمد اکبر از نسل امام سجاد (علیهالسلام) است. بنابر گفته اهل تحقیق مذهب دودمان مرعشی شیعه دوازده امامی بودهاست.
بنیانگذار و مؤسس این سلسله، سید قوام الدین (میربزرگ) است. هسته مرکزی مرعشیهای ایران، طبرستان (مازندران) بود، ولی گروهی از آنها بهشوشتر، عدهای بهاصفهان و گروهی هم بهقزوین مهاجرت نمودند.
سید قوام پس از قتل کیا افراسیاب، آمل را فتح کرده و حکومت مرعشیان را در سال 760 ق تأسیس کرد.
سید قوامالدین مؤسس حکومت مرعشیان شاگرد سید عزالدین سوغندی بود و از طریق آموزههای وی ادامهدهنده راه سربداران بود. او در عملکرد خود چنان رفتار نمود که با اخلاق خوب و رفتار مناسب توانست دوست و دشمن را بهسوی خود جذب کرده و قدرت بسیاری در منطقه بهدست آورد.
از اقدامات برجسته این خاندان میتوان به تأسيس ساختمانهاى عالى و بناهاى عمومى و عام المنفعه؛ همچون مسجد، حمام، بازار و حفر چاههاى آب و تأمين رفاه و امنيت عمومى اشاره کرد.
با قتل کیاافراسیاب و فتح آمل، حکومت مرعشیان در سال 760 ق توسط سید قوام الدین (میربزرگ) تأسیس شد و سرانجام در دوم شوال 795 ق حکومتشان بهدست تيمور لنگ گورکانی منقرض گردید.
شناسنامه حکومت مرعشیان
سادات مرعشی سلسلهای از سادات حسینی و فرزندان سید علی مرعشی فرزند عبدالله بن محمد اکبر از نسل امام سجاد (علیهالسلام) است. مورخان اسلامی ذیل حوادث سال ۲۵۱ ق از شخصی بهنام علی بن عبدالله طالبی یاد کردهاند که «مرعش» یا «مرعشی» لقب داشته و از یاران داعیکبیر حسن بن زید بوده و حدود سال ۳۰۰ ق حاکمان وقت، ناحیه مرعش را که بین سوریه و ترکیه بود، بهوی دادند، و همانجا درگذشت و در آنجا مدفون شد.[1]
نژاد (نسب)، ملیت و زبانِ حکومت مرعشیان
سادات مرعشی از نسل امام سجاد (علیهالسلام)[2] و امام سجاد (علیهالسلام) از خاندان بنی هاشم[3] و بنی هاشم هم از قبیله قریش میباشند، پس نژاد دودمان مرعسی قریشی است.[4] ملیت قریش در منطقه حجاز یا همان عربستان سعودی امروز بودهاست. زبان ایشان نیز زبان عربی است، البته بهنظر میرسد بعدها که فرزندان مرعش بهمنطقه طبرستان وارد شدند، زبان ایشان از عربی بهزبان آن منطقه؛ یعنی گویش مازندرانی تغییر یافت.
مذهب حکومت مرعشیان
بنابر گفته اهل تحقیق مذهب دودمان مرعشی شیعه دوازده امامی بودهاست. برای همین فعالیتهای تبلیغی بنیانگذار حکومت مرعشیان (سید قوام الدین) باعث شد که مردم دستهدسته بهمذهب تشیع گرایش پیدا کنند.[5]
تاریخ پیدایش و پیشینه حکومت مرعشیان
در سال 760 ق جلالیان[6] با افراسیاب چلاوی[7] متحد شدند و تصمیم به از بین بردن میر بزرگ سید قوام الدین (مؤسس حکومت مرعشیان) گرفتند. این اتحاد چلاویان و جلالیان منجر بهبروز جنگی میان ایشان و یاران سید قوام الدین شد که در پایان بهعلت انگیزه بالای یاران میر بزرگ بهنفع یاران او بهاتمام رسید.
در این جنگ کیاافراسیاب چلاوی همراه با سه پسر وی کشته شدند.[8] این پیروزی باعث قدرت یافتن میربزرگ در منطقه گردید. سید قوام پس از قتل کیا افراسیاب، آمل را فتح کرده و حکومت مرعشیان را در سال 760 ق تأسیس کرد.[9]
بنیانگذار حکومت مرعشیان
سید قوام الدین (میربزرگ) پس از قتل کیا افراسیاب و فتح آمل، حکومت مرعشیان را در سال 760 ق تأسیس کرد.[10]
فرازهای زندگی حکومت مرعشیان
فرازهای زندگی خاندانها و حکومتها از جهات متعددی میتواند مورد بحث قرار بگیرد؛ مواردی مانند:
- زمان و دوره تأسیس دودمان یا حکومت مورد نظر، تا زمان انقراض آن.
2. موقعیت جغرافیایی آن حکومت و دودمان.
- اقدامات و فعالیتهای آنها.
در این مقاله زندگانی دودمان مرعشی بر اساس مکانهای حکومت و دوره پیدایش آنها تا زمان انقراض مورد بحث قرار میگیرد.
مرعشیان مازندران (طبرستان)
تیرهای از سادات مرعشی در اواخر قرن هشتم هجری، دولتی شیعی در مازندران و طبرستان تأسیس کردند.[11] این دولت از سال ۷۶۰ تا ۷۹۴ قمری ادامه داشت. در ابتدا حکومت آنان در خطه آمل، بابل و ساری بود، سپس تا استرآباد (گرگان امروزی)، قزوین، طالقان و مرزهای عراق عجم[12] گسترش یافت.[13] مؤسس این حکومت، سید قوامالدین مرعشی بود.
مرعشیان قزوین
سادات مرعشی قزوین از دیرباز در این شهر میزیستند، آنها بهدلیل شرایط شهر قزوین، در حال تقیه بودند،اما پس از قدرت گفتن مرعشیان اصفهان در زمان صفویه، آنان نیز از موقعیت اجتماعی بالایی در قزوین برخوردار شدند، تا جایی که بعضی از آنان بهمنصب نقابت سادات قزوین و بعضی دیگر بهسمت تولیت آستانه امامزاده حسین قزوین رسیدند.[14]
شهر قزوین در زمان مرعشیان تحت حکومت هیچ قدرتی نبود و ملوک الطوایف در این منطقه مشغول شورش و غارت بودند. از جمله قدرتهای محلی در آن منطقه میتوان بهقدرتهای زیر اشاره کرد:
۱. سلطان حسین پسر سلطان اویس ایلکانی در آذربایجان.
۲. شاه شجاع مظفری.
۳. عادل آقا.
۴. الموت که در اختیار کیایان هزار اسپی و گاهی اسماعیلیان بود.
بههمین دلیل بزرگان قزوین از مرعشیان خواستند که تحت الحمایه مرعشیان قرار گیرند و این درخواست با موافقت سید فخرالدین مواجه شد و قزوین فتح بهصلح شد و حاکمی عادل برای آن منطقه در نظر گرفته شده و مشغول بهکار شد.[15]
مرعشیان اصفهان
عدهای از سادات مرعشی مازندران در زمان صفویه بهاصفهان مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند. از سادات مرعشی اصفهان خلیفه اسدالله مرعشی معروف به «شاهمیر» بهمنصب تولیت آستان قدس رضوی منصوب شد[16] و نسل وی در اصفهان بهمقام خلیفه سلطانی یا سلطان العلمایی رسیدند و بههمین نام مشهور شدند.[17]
مرعشیان شوشتر
گروهی از سادات مرعشی مازندران بهشوشتر هجرت کردند و در آنجا ساکن شدند. سادات مرعشی شوشتر با ۱۲ واسطه بهسید علی مرعشی میرسند. آنان فرزندان و نوادگان میر نجمالدین محمود بودند.[18] میر نورالله معاصر شاه اسماعیل و نویسنده کتاب «صد باب در اسطرلاب»، از شخصیتهای مطرح این گروه از سادات میباشد.[19]
معروفترین شخصیت از این گروه از سادات مرعشی، قاضی نورالله شوشتری میباشد که نویسنده کتابهای مجالس المؤمنین، احقاق الحق، الصوارم المهرقه، مصائب النواصب و عقاید امامیه است. وی بهجرم تشیع در اکبرآباد هند بهشهادت رسید.[20]
انقراض حکومت مرعشیان
تیمور گورکانی پس از آنکه در سال 795 ق حکومت آل مظفر را منقرض کرد، عزم خویش را براى فتح مازندران جزم نمود. وى پیش از این در بیستم شوال 794 ق سید برکه، یکى از سادات مورد توجه و عنایت خویش را نزد مرعشیان فرستاد. او در بازگشت از مذاکره خویش با مرعشیان، «غیاث الدین» پسر کمال الدین را با خود آورد و چون با ادب و احترام کامل به محضر تیمور مشرف شد، احوال پدر بهمحضر تیمور بهعرض رساند و تقریر کرد که در مقام مطاوعت و فرمانبرداری است و سر بر آستان انقیاد و تسلیم نهاد؛ (اعلام وفاداری و تسلیم به امر تیمور نمود).
اگرچه تیمور توقع داشت که سید کمال الدین، خود بهخدمت وى آید، امّا علیرغم بدگویىهاى اسکندر چلاوى، سید غیاث الدین را احترام کرد و خلعت و انعام بخشید. سید غیاث الدین نیز در سفر جنگى تیمور بهعراق از جمله در یورش وى بههزارجریب وى را همراهى کرد. این تمهیدات اگرچه توانست یورش تیمور بهمازندران را بهتأخیر اندازد، امّا نتوانست مانع آن شود، بهویژه آنکه در این زمان، سعد الدوله طوس بن تاج الدوله زیار، حاکم رستمدار، علیرغم اقدام سیاسى مرعشیان سر بهاطاعت تیمور نهاده بود و پیرکپادشاه، حاکم استرآباد نیز از در نفاق با سادات درآمد.
سادات مرعشی نیز با شنیدن این اخبار، بار دیگر سید غیاث الدین را با تحف و هدایاى بسیار بهاُردوى تیمور فرستادند. این عمل؛ یعنى فرستادن سید غیاث الدین، در منابع گوناگون با شدّت و ضعف بیان شده است، لیکن وجه مشترک همه آنها عذرخواهى سید غیاث الدین و عدم پذیرش تیمور است، امّا سید ظهیر الدین مرعشی که مسلما نخستین منبع و اصلىترین آنها است با شرحى مفصل بهاین موضوع پرداخته و میگوید:
سید غیاث الدین عذرخواهى بسیار نمود که ما جمعى از سادات هستیم که در این جنگل مازندران مقیم گشته و بهدعاى دولت مواظبت مىنمائیم و چون پدر اسکندر شیخى نسبت بهولى نعمت خود خیانت کرده او را کشته بود و خود مرتکب امرى گشت که حدّ او نبوده است و بهمناهى مشغول گشت و استخفاف شریعت غرّا مىنمود، تقدیر الهى بر آن جارى شد که جهت ظلم چلاویان بدکردار، ولایت مازندران در تحت اطاعت ما درآید و اهالى آن ملک را از ظلم ظالمان خلاصى پدید آید. اکنون این من حقیر مدتى است که بهطریق جد و آباء خود در این جنگل مازندران با مردم آنچه وظیفه عدل و انصاف است مرعى داشته و بهدعاى دولت شاهان ذوى الاقتدار مشغول هستیم. امید آن است که نظر عنایت مشمول حال این فقیران گردانید از ما بهدعاگویى چیزى توقع ندارید.
در این پیام آمیزش تدبیر سیاسى و غرور آشکار است و اقدامات بعدى سادات و مقاومت آنان در برابر هجوم لشکریان تیمور که از سوى منابع گوناگون تأئید شده بیانگر این ادعا و صحت نوشته سید ظهیر الدین است. عدم تأثیر اینگونه اقدامات سادات بر عزم تیمور این گمان را تقویت مىکند که چهبسا وى از سوى اسکندر چلاوى و شنیدههاى دیگران از ثروت افسانهاى سادات باخبر و در حمله بهمازندران بیش از پیش تحریک و تشجیع شده باشد. چرا که عرض حال سید غیاث الدین «در جمله قبول نیفتاد» و غیر از سید ظهیر الدین دیگران نیز بر این نکته تأکید کردهاند که تیمور غیاث الدین را در بند کرد و جهت نصیحت بهپدر خویش بهسوى وى فرستاد و خود نیز در پى او روان شد. اخبار حرکت لشکریان تیمور که با شدّت و حدّت دهانبهدهان مىگشت، بر سادات آشکار ساخت که تدابیر سیاسى و ارتباط مستقیم آنان با تیمور نیز نتوانست سرنوشت آنان را که رودررویى با تیمور بود عوض کند. اطلاعاتى که از تعداد سپاهیان تیمور بهسادات مىرسید نیز بسیار ناامید کننده بود. چنانکه سید ظهیر الدین چنین انعکاس داده است: لشکر ایشان نسبت بهلشکر تیمور همچون قطره و دریا است.
بنابراین بسیار طبیعى مىنمود که سادات بهانبوه درختان جنگلى که بهنظر مىرسید موضع دفاعى غیر قابل نفوذى باشد، پناه ببرند. تیمور نیز دستور داد تا سپاهیانش از میان و یمین و یسار خارها را جمع کنند و راهها را بگشایند.
سید ظهیر الدین از آگاهى تیمور بهشیوه دفاعى سادات و پیشبینى و تهیه و تدارک وى در جهت انهدام درختان جنگلى خبر مىدهد و همچنین پناه بردن سادات بهجنگل را یکى از عوامل شکست آنان یاد مىکند. بالاخره پس از چند روز، نبرد سنگین دو طرف آغاز شد.
در اخبار آمده است که تیرباران سپاهیان سادات بسیارى از سرداران تیمور را بهکام مرگ کشید، امّا سادات خود نیز کشتگان بسیار دادند. برخی درخواست امان از سوى سید کمال الدین را تأئید مىکنند. البته این پایان کار نبود؛ چراکه شرط تیمور در مورد پذیرش امانخواهى سید کمال الدین و مولانا عماد الدین از فقهاى سادات این بود که؛
هریک از بزرگان و مهتران این ولایت، فرزندان خود را با مال چندساله پیش ما فرستند و چون فرزندان ایشان در کوچها با ما باشند، پدران ایشان را امان دهیم.
از اردوى سادات طبل مخالفت بهصدا درآمد و این بار تیمور بهیک جنگ زمینى – دریایى دست زد؛ چراکه پیش از این اسکندر شیخى خبر آورده بود که مهمترین و آخرین پایگاه سادات، قلعه ماهانهسر است. مقاومت سادات در این مرحله بیش از پیش بهدرازا کشید. چندانکه این مدّت در اقوال مختلف از یک هفته تا دو ماه و شش روز گزارش شده است. امّا علیرغم آن که سادات، سنگر ماهانهسر را ناگشودنى مىانگاشتند، تیمور رزمدیدهتر از آنان، شیوه جنگى جدیدى بهکار بست. او دستور داد که کشتىبانان جیحون، کشتى بسازند و نفط و آتش تعبیه کرده و در قلعه اندازند. کشته شدن یکى از سرداران تیمور بهنام خواجه على بهادر بر شدت خشم و درندهخویى وى افزود. در این مرحله تیمور خود مستقیما در عملیات جنگى دخالت کرد.
پس از آن، حصارى پس از حصارى فرومىريخت و مدافعان آن مىگريختند و اين در حالى بود كه سادات هنوز با بهرهگيرى از تيراندازان خود، همچنان مقاومت مىكردند. ديگر هيچ اميدى بهقطع عمليات تهاجمى تيمور وجود نداشت. سادات نيز هيچگونه نيروى كمكى براى خود متصوّر نبودند. ناچار در آن هنگامه نبرد بهرايزنى پرداختند و تصميم گرفتند كه ديگر بار فرستادگانى با تحف و هدايا نزد تيمور بفرستند و از او امان بطلبند. اين گزارش را كه سيّد ظهير الدين ارائه كرده، منابع ديگر تأييد نكردهاند. آنان نوشتهاند تيمور با نبردى كه زبان از شرح حال آن قاصر است، قلعه را گشود. از گزارش مورّخان چنين برمىآيد كه تيمور پس از نبردى بسيار خونين كه بايد آن را يكى از شواهد آشكار سبعيت وى دانست، توانست از قدرت مقاومت سادات بكاهد؛ چراکه استمرار تهديدهاى تيمور، سيّد كمال الدين را بهگشودن دروازه آخرين حصارها وادار ساخته بود. (دوم شوال 795 ه. ق). بدین ترتیب حکومت سادات مرعشی، منقرض گردید.[21]
البته از زمان صفویه بار دیگر مرعشیها نضج گرفته و با حاکمان این طایفه وصلت کردند. مادر شاه عباس اول بانویی از همین خاندان است.[22]
جمعیت و پراکندگی مرعشی
هسته مرکزی مرعشیهای ایران، طبرستان بود و سید قوام الدین مشهور بهمیر بزرگ فرمانروای آنان بود که در قرن هفتم هجری در شهر آمل حکومت میکرد و هماکنون مرقدش در سبزهمیدان آمل، بارگاه و صحن و سرایی دارد.[23]
گروهی از سادات مرعشی مازندران بهشوشتر هجرت کرده و در آنجا ساکن شدند.[24] عدهای نیز از سادات مرعشی مازندران در زمان صفویه بهاصفهان مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند،[25] اما سادات مرعشی قزوین از دیرباز در این شهر میزیستند[26] که پس از قدرت گفتن مرعشیان اصفهان در زمان صفویه آنان نیز از موقعیت اجتماعی بالایی در قزوین برخوردار شدند.[27]
شخصیتهای برجسته مرعشیان
برخی از شخصیتهای برجسته دودمان مرعشی عبارتاند از:
اولىن شخصیت خاندان مرعشی شخصی بهنام مرعش بن عبدالله بن حسن بن حسین بن على بن حسین بن على بن أبى طالب علویّ مرعشی، معروف به ناصر الدین است.[28]
اما اسامی رهبران و حاکمان دولت مرعشیان از زمان تأسیس در سال ۷۶۰ قمری تا آخرین حاکم این دولت در سال ۱۰۰۵ ق بهقرار زیر میباشد:
۱. سید قوام الدین مرعشی مؤسس حکومت شیعی مرعشیان طبرستان و مشهور به میربزرگ ۷۶۰ – ۷۸۱ ق.
۲. سید کمال الدین پسر میر بزرگ ۷۸۱ – ۷۹۵ ق.
۳. سید علی پسر سید کمال الدین ۸۰۹ – ۸۱۲ ق.
۴. سید مرتضی پسر سید کمال الدین ۸۱۲ – ۸۱۳ ق.
۵. سید علی پسر میر کمال 813 – ۸۲۰ ق.
۶. سید مرتضی پسر سید علی ۸۲۰ – ۸۳۷ ق.
۷. سید محمد پسر سید مرتضی ۸۳۷ – ۸۵۶ ق.
۸. سید عبدالکریم پسر سید محمد ۸۵۶ – ۸۶۵ ق.
۹. سید عبدالله پسر عبدالکریم ۸۶۵ – ۸۷۳ ق.
۱۰. سید زین العابدین پسر کمال الدین ۸۷۳ – ۸۸۰ ق.
۱۱. سید عبدالکریم پسر سید عبدالله ۸۸۰ – ۸۸۲ ق.
۱۲. سید زین العابدین پسر سید کمال الدین ۸۸۲ – ۸۶۲ ق.
۱۳. سید شمس الدین پسر سید کمال الدین ۸۹۲ – ۹۰۵ ق.
۱۴. سید عبدالکریم پسر سید عبدالله ۸۹۹ – ۹۱۶ ق.
۱۵. سید کمال الدین پسر سید شمس الدین ۹۰۵ – ۹۰۸ ق.
۱۶. عبدالکریم پسر عبدالله ۹۱۶ – ۹۳۲ ق.
۱۷. امیر شاهی پسر عبدالکریم ۹۳۲ – ۹۳۹ ق.
۱۸. میر عبدالله پسر سید محمود ۹۳۹ – ۹۶۹ ق.
۱۹. میر سلطان مراد پسر امیر شاهی ۹۶۹ – ۹۸۴ ق.
۲۰. میرزا خان پر سلطان مراد ( آخرین سید مرعشی) ۹۸۴ – ۹۸۶ ق.
۲۱. الوندریو و سید مظفر مرتضایی ۹۸۶ – ۱۰۰۶ ق.[29]
بعضی دیگر از شخصیتهای برجسته دودمان مرعشی عبارتاند از:
- شریف حسن بن حمزه بن علی المرعش، فقیه و محدث امامى سدۀ چهارم قمری، از علویان ساکن طبرستان بود. ابن حمزه خود نیز بهگفته فخر رازی، اهل طبرستان بود و حتى اعقاب او در آنجا مىزیستند.[30]
- سید میر قوام مرعشی مؤسس حکومت شیعی مرعشیان طبرستان و مشهور به میربزرگ.[31]
- سید اسدالله شمس الدین معروف به شاه میر از علمای زمان صفویه که شاگرد محقق کرکی بوده است. وی همچنین از وزرای بزرگ درباره صفویه محسوب میشود که در سال ۹۶۳ ق در قزوین وفات کرد و در حرم امام رضا (علیهالسلام) دفن شد.[32]
- سید علی کبیر فرزند اسدالله شاه میر که منصب صدارت پدرش بهوی واگذار شد و همچنین تولیت آستان قدس رضوی (علیهالسلام) را بر عهده گرفت. وی در مشهد از دنیا رفت و در حرم امام رضا (علیهالسلام) مدفون شد.[33]
- نجم الدین محمود حسینی مرعشی آملی از اجداد قاضی نورالله شوشتری.
قاضی در توصیف جدش میگوید:
«… تحقیق عقیده اهل خوزستان بر وجهی که از دیگر کتب بهنظر قاصر رسیده، آن است که در زمان امویه و عباسیه اکثر اهل خوزستان معتزلی بودهاند و در اوائل قرن هشتم سید اجلّ امیر نجم الدین محمد الحسینی المرعشی الآملی از دارالمؤمنین آمل بهشوشتر آمد و دختر سید عزالدوله را که نقیب سادات حسنی آن دیار بود در حباله نکاح خود درآورده و در آنجا اقامت فرمود و مردم آن دیار را هدایت و ارشاد فرمود. جمعی که دلهای ایشان مستعد هدایت بود، مستبصر گردیدند و …».[34]
- قاضی نورالله شوشتری که جهت تحصیل از شوشتر به مشهد و جهت تبلیغ از مشهد به هند مسافرت کرد. وی در آنجا مسؤولیت قضاوت را برعهده گرفت و کتابهای زیادی تالیف نمود و سرانجام در هند بهشهادت رسید.[35]
- آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی از مراجع تقلید شیعه پس از آیت الله بروجردی است.
- شوشتری (درگذشته ۱۹۰۵ م) از روحانیان شیعه ایرانی مقیم نجف و از شاگردان زین العابدین مازندرانی که برای تبلیغ به زنگبار رفت.[36]
ویژگیهای مرعشیان
دودمان مرعشی، خاندانی از آل رسول (صلی الله علیه و آله) و شیعه اثنی عشری بودند. ایشان در برخورد با مردم بسیار مهربانانه برخورد میکردند. عملکرد صادقانه ایشان در احترام بهمخاطب و پایبندی بهقول و قرار حتی در مقابل دشمنان از ویژگیهای بارز خاندان مرعسیان بود. همچنین نحوه خدمات اجتماعی؛ از قبیل آبادانی سرزمینهای متصرفه، ایجاد امنیت اجتماعی و ارائه خدمات به مردم مناطق متصرفه، حضور مستقیم سران این خاندان در صحنههای کارزار جهاد اسلامی، ارتباط نزدیک و صمیمی یزرگ این خاندان در ارائه آموزههای اسلامی و شیعی در جامعه را نیز میتوان از ویژگیهای ایشان شمرد.[37]
کسوت و پیشه مرعشیان
با نگاهی بهآنچه در تاریخ در باره شخصیتهای برجسته خاندان مرعشی آمده؛ میتوان دریافت که پیشه و شغل برخی از ایشان، تحصیل و تدریس علوم دینی بوده است.
همچنین با توجه به حکومت چندین دهه مرعشیان باید گفت که برخی از ایشان اميرانی بودهاند که در مناطق مختلف، حکمرانی و بهنحوی سلطنت میکردند.[38]
اخلاق و صفات مرعشیان
سید قوامالدین مؤسس حکومت مرعشیان که خود را شاگرد سید عزالدین سوغندی میدانست و از طریق آموزههای وی ادامه دهنده راه سربداران بود، در عملکرد خود چنان رفتار نمود که با اخلاق خوب و رفتار مناسب توانست دوست و دشمن را بهسوی خود جذب کرده و قدرت بسیاری در منطقه بهدست آورد. ایشان مردم را بهمذهب و راه و روش خود دعوت کرده و توبه کسانی را که خدمت ایشان میرفتند، به حکم «الحکم بالظاهر» میپذیرفت.[39]
سید قوام الدین با تبلیغ تشیع در منطقه و با رعایت زهد و تقوی بهفرزندان خود تاکید میکرد که در مقام عدل و انصاف با مردم رفتار نمایند و امر بهمعروف و نهی از منکر را شعار خود قرار داده، با مسلمانان با ملاطفت و مهربانی برخورد نمایند. همچنین عملکرد او در مراسم تدفین پیکر سید عبدالله فرزند ارشدش که بهدست دشمنان کشته شد و با همان لباسهای خونآلود دفن گردید، باعث تداعی حال و هوای شهدای کربلا و زنده شدن نام و یاد قیام کربلا شد. این عمل سید، تاثیری عمیق بر آداب و رسوم و مراسمهای عزاداری شیعیان منطقه داشت.[40]
آنچه گفت شد، روش و منش مؤسس و بنیانگذار این سلسله است. شاید بتوان گفت با توجه به تبعیت سایر بزرگان این دودمان از بزرگ خود، آنان نیز شباهتی از نظر اخلاق با سید قوام داشتهاند.
آثار و اقدامات تاریخی حکومت مرعشیان
مرعشیان دارای اقداماتى؛ مانند تأسيس ساختمانهاى عالى و بناهاى عمومى و عام المنفعه؛ همچون مسجد، حمام، بازار و حفر چاههاى آب و تأمين رفاه و امنيت عمومى از اقدامات مرعشیان است. البته اين بناها با اختلاف در زمان، در آثار مورّخان به ثبت رسيده است.[41]
موافقان و مخالفان حکومت مرعشیان
سید قوامالدین مؤسس حکومت مرعشیان، فقیهی بزرگ بوده و حمایت از مردم در مقابل ظلم و جور حکام وقت را سرلوحه قیام خود قرار داده بود. همین امر موجب شد مردم از او حمایت و از موافقان دولت او قرار بگیرند.
این محبوبیت و موافقت را میتوان بهدلیل رفتار مناسب و منصفانه و بدون تبعیض با دوست و دشمن، شرکتدادن مردم در بازسازی و آبادانی شهرها، تقسیم اراضی فتح شده و ثروتهای بهدست آمده بین مردم، حاکم کردن حکام و فرمانروایان عادل و متشرع، حضور فیزیکی خود سید قوام الدین مرعشی با لباسی رزم در بعضی از جنگها و آثار سیاسی و اجتماعی آن، ایجاد عدل و انصاف بین مردم و تلاش بسیار جهت از بین بردن ظلم و جور، از بین بردن طبقات اجتماعی، خدمات اجتماعی فراوان و آبادانی مناطق تحت تصرف بهکمک خود مردم، تبلیغ و آموزش مذهب تشیع در رشد فرهنگی مردم، صداقت در گفتار و رفتار در برابر مردم، عملکرد منصفانه طبق قول و قرار با دشمنان و متخامصان پس از جنگ یا صلح و مشاوره های مکرر بین پدر و فرزندان .
اما در باره مخالفان ایشان باید گفت: در پی موفقیتهای مرعشیان در قلمرو حکومتی خود و قدرت یافتن ایشان، عدهای از مخالفان این حکومت که شامل زمینداران بزرگ محلی، اشراف و حاکمان مناطق اطراف بودند، دست بهپارهای اقدامات بر علیه مرعشیان زدند که مقدمات رویارویی مرعشیان با مخالفان خود را فراهم نمود. این مخالفان بهترتیب عبارتنداز:
۱. کیا جلالیان که در منطقه ساری و قلعه توجی مستقر بودند.
۲. کیا جلال متمیر که در قلعه فیروزکوه مستقر بود.
۳. کیا اسکندر سیاوشی سختکمان که در سواد کوه مستقر بود.[42]
کتابنامه مقاله حکومت مرعشیان
- ابن اسفند، محمدبن حسن؛ تاریخ طبرستان و رویان و مازندران؛ تصحیح: اقبالآشتیانی، عباس؛ اساطیر، چاپ اول، تهران، 1389 ش.
- ابن سعد، محمد؛ الطبقات الكبرى؛ تحقيق: عبد القادر عطا، محمد؛ دار الكتب العلمية، چاپ اول، بيروت، 1410 ق / 1990م.
- ابن صوفى نسابه، علي بن أبي الغنائم؛ المجدی فی أنساب الطالبیین؛ تحقیق: مهدوي دامغاني، أحمد؛ کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، قم، ۱۴۲۲ ق.
- اسلامی، حسین؛ تاریخ معاصر مازندران: ساری در نهضت مشروطه؛ شلفین، چاپ اول، تهران، 1383 ش.
- آژند، یعقوب؛ قیام مرعشیان؛ مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، تهران، 1365 ش.
- آملی، اولیاءالله؛ تاریخ رویان؛ تصحیح: ستوده، منوچهر؛ بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۴۸ ش.
- تقیزاده، محمد؛ شوشتر در گذر تاریخ از عهد باستان تا انقلاب اسلامی؛ ویراستار: سعیدیان، غلامحسین؛ مؤسسه فرهنگی – هنری بشیر علم و ادب، چاپ سوم، 1381 ش.
- حسنى، ابن عنبه؛ عمدة الطالب في أنساب آل أبي طالب؛ انصاريان، قم، 1417 ق.
- حقیقت، عبدالرفیع؛ تاریخ جنبش سربداران و دیگر جنبشهای ایرانیان در قرن هشتم هجری؛ آزاداندیشان، تهران، ۱۳۶۰ ش.
- خاتون آبادی، عبدالحسین؛ وقایع السنین و الاعوام یا گزارشهای سالیانه از ابتدای خلقت تا سال ۱۱۹۵ هجری؛ تصحیح: بهبودی، محمد باقر؛ مقدمه: مرعشی نجفی، سید شهاب الدین و شعرانی، ابوالحسن؛ اسلامیه، تهران، ۱۳۵۲ ش.
- خضری، احمد؛ تاریخ تشیع؛ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ۱۳۸۶ ش.
- رجایی، سید مهدی؛ المعقبون من آل ابی طالب؛ مؤسسه عاشورا، قم، ۱۳۸۵ ش.
- سایت الشیعه.
- سایت ویکی شیعه.
- السمعانى، عبد الكريم بن محمد؛ الأنساب؛ تحقيق: المعلمى اليمانى، عبد الرحمن بن يحيى؛ مجلس دائرة المعارف العثمانية، چاپ اول، حيدر آباد، 1382 ق / 1962 م.
- شوشتری، سید قاضى نور الله؛ إحقاق الحق و إزهاق الباطل؛ مكتبة آية الله المرعشى النجفى، قم، 1409 ق.
- شوشتری، سید نورالله؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل؛ کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، قم، بیتا.
- شوشتری، سید نورالله؛ مجالس المؤمنین؛ کتابفروشی اسلامیه، تهران، ۱۳۷۷ ش.
- ظهیرالدین بن نصیرالدین؛ تاریخ طبرستان و رویان و مازندران؛ مقدمه: مشکور، محمدجواد؛ بهکوشش: تسبیحی، محمدحسین؛ مؤسسه مطبوعاتى شرق، چاپ اول، تهران، ایران، 1361 ش.
- عبیدلی، محمد بن محمد؛ تهذیب الانساب و نهایه الاعقاب؛ تحقیق: محمودی، محمد کاظم؛ حاشیه: طباطبایی حسنی، حسین بن محمد؛ کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، قم، ۱۴۱۳ ق.
- عرب احمدی، امیربهرام؛ شیعیان خوجه اثناعشری در گستره جهان؛ مؤسسه شیعه شناسی، قم، ۱۳۸۹ ش.
- فخر رازى، محمد بن عمر؛ الشجرة المباركة في أنساب الطالبية؛ مكتبة آية الله المرعشى النجفى، چاپ دوم، قم، 1419 ق.
- قمی، عباس؛ الفوائدالرضویة فی أحوال علماء المذهب الجعفریة؛ تهران، کتابخانه مرکزی، ۱۳۶۷ش.
- مجد، مصطفی؛ مرعشیان در تاریخ؛ رسانش، تهران، ایران، 1380.
- مرعشی، سید ظهیر الدین؛ تاریخ طبرستان و رویان و مازندران؛ بهکوشش: بسیجی، سید محمد حسین؛ نشر شرق، تهران ، ۱۳۶۸ ش.
[1]. عبیدلی، محمد بن محمد، تهذیب الانساب و نهایه الاعقاب، تحقیق: محمودی، محمد کاظم، حاشیه: طباطبایی حسنی، حسین بن محمد، ص 250؛ ابن صوفى نسابه، علي بن أبي الغنائم، المجدی فی أنساب الطالبیین، تحقیق: مهدوي دامغاني، ص 209.
[2]. عبیدلی، محمد بن محمد، تهذیب الانساب و نهایه الاعقاب، تحقیق: محمودی، محمد کاظم، حاشیه: طباطبایی حسنی، حسین بن محمد، ص 250؛ ابن صوفى نسابه، علي بن أبي الغنائم، المجدی فی أنساب الطالبیین، تحقیق: مهدوي دامغاني، ص 209.
[3]. شوشتری، سید قاضى نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج 28، ص 14؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبرى، تحقيق: عبد القادر عطا، محمد، ج 5، ص 162.
[4]. حسنى، ابن عنبه، عمدة الطالب في أنساب آل أبي طالب، ص 26.
[5]. مرعشی، سید ظهیر الدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، بهکوشش: بسیجی، سید محمد حسین، ص 187 و 215؛ حقیقت، عبدالرفیع، تاریخ جنبشی سربداران و دیگر جنبشهای ایرانیان در قرن هشتم، ص 270؛ برگرفته از سایت پایگاه علمی فرهنگی اعتقادی الشیعه.
[6]. کیاهای جلالی، جلالیان یا جلال اَزرِک، نام خاندانی از طبرستان بودند که در دوره ملوکالطوایفی با خاندان چلاویان رقابت سختی داشتند. افراد این خاندان از نسل جمال احمد اجل هستند که موجب شکست حمله سربداران بهطبرستان شد. پس از فروپاشی اسپهبدان باوندی، کیا فخرالدین جلالی و کیا ویشتاسب جلالی از این خاندان بهترتیب در ساری و توجی بهحکومت رسیدند. دکتر حسین اسلامی این خاندان را اصالتاً اهل بابل کنونی میداند. اسلامی، حسین، تاریخ معاصر مازندران: ساری در نهضت مشروطه، ج 2، ص 685؛ آژند، یعقوب، قیام مرعشیان، ص 26؛ سایت ویکی پدیا.
[7]. کیا افراسیاب چُلاوی سیاستمدار، شاعر، سپهسالار و فرمانروای طبرستانی از خاندان چلاویان بود. افراسیاب در ابتدا توسط حسن دوم، حاکم دودمان باوندیان، بهمقام سپهسالاری رسید، ولی مدتی بعد با بهقتل رساندن او، حکومت چلاویان را تأسیس کرد و بین سالهای ۷۵۰ تا ۷۶۰ هجری قمری حاکم طبرستان بود.
[8]. آملی ، اولیاءالله، تاریخ رویان، تصحیح: ستوده، منوچهر، ص 205.
[9]. مجد، مصطفی، مرعشیان در تاریخ، ص 7۹.
[10]. مجد، مصطفی، مرعشیان در تاریخ، ص 7۹ و 81.
[11]. وشتری، سید نورالله، مجالس المومنین، ج 2، ص 380، به نقل از ویکی شیعه.
[12].عِراق عَجَم در مقابل عراق عرب، عنوانی تاریخی برای نواحی مرکزی ایران بوده است. در مباحث فقهی نیز زمینهای مفتوح العنوة را عراق عجم میگفتند که شهرهای کرمانشاه، همدان، ری و اصفهان را در برمیگرفت. البته یکی از نامهای قدیمی شهر اراک در استان مرکزی، «سلطانآباد عراق» بود که به مرور زمان این نام به «عراق» تبدیل گردید و با مصوبه رسمی دولت در شهریور ۱۳۱۴ ش، اراک جایگزین آن شد. این نام هنوز در فامیل برخی افراد که متولد اراک هستند، وجود دارد.
[13]. ابن اسفند، محمدبن حسن، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، تصحیح: اقبالآشتیانی، عباس، ص 185، به نقل از: ویکی شیعه.
[14]. شوشتری، سید نورالله، مجالس المومنین، ج 1، ص 148، به نقل از ویکی شیعه.
[15]. مرعشی، سید ظهیر الدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، بهکوشش: بسیجی، سید محمد حسین، ص 214، به نقل از ویکی شیعه.
[16]. شوشتری، سید نورالله، مجالس المؤمنین، ج 2، ص 380، به نقل از ویکی شیعه.
[17]. خاتون آبادی، عبدالحسین، وقایع السنین و الاعوام یا گزارشهای سالیانه از ابتدای خلقت تا سال ۱۱۹۵ هجری، تصحیح: بهبودی، محمد باقر، مقدمه: مرعشی نجفی، سید شهاب الدین و شعرانی، ابوالحسن، ص 519، به نقل از ویکی شیعه.
[18]. شوشتری، سید نورالله، مجالس المومنین، ج 2، ص 380، به نقل از ویکی شیعه.
[19]. تقیزاده، محمد، شوشتر در گذر تاریخ از عهد باستان تا انقلاب اسلامی، ویراستار: سعیدیان، غلامحسین، ص 196.
[20]. شوشتری، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، مقدمه ج ، ص 82.
[21]. مجد، مصطفى، مرعشيان در تاريخ ايران، ص 114 – 117.
[23]. شوشتری، سید نورالله، مجالس المومنین، ج 2، ص 380، به نقل از ویکی شیعه.
[24]. همان.
[25]. همان.
[26]. همان.
[27]. مجالس المومنین، ج 1، ص 148.
[28]. سمعانى، عبد الكريم بن محمد، الأنساب، تحقيق: المعلمى اليمانى، عبد الرحمن بن يحيى، ج 12، ص 192.
[29]. ظهیرالدین بن نصیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، مقدمه: مشکور، محمدجواد، بهکوشش: تسبیحی، محمدحسین، مقدمه، ص 40.
[30]. فخر رازى، محمد بن عمر، الشجرة المباركة في أنساب الطالبية، ص 184.
[31]. جایی، سید مهدی، المعقبون من آل ابی طالب، ج 3، ص 296، به نقل از ویکی شیعه.
[32]. همان، ص 228.
[33]. همان، ص 229.
[34]. شوشتری، سید نورالله، مجالس المومنین، ج 1، ص 71، به نقل از ویکی شیعه.
[35]. قمی، شیخ عباس، فوائدالرضویة فی أحوال علماء المذهب الجعفریة، ص 697، به نقل از ویکی شیعه.
[36]. عرب احمدی، امیربهرام، شیعیان خوجه اثناعشری در گستره جهان، ص 340، به نقل از ویکی سیعه.
[38]. ر ک: مجد، مصطفى، مرعشيان در تاريخ ايران، ص 114 – 117.
[39]. حقیقت، عبدالرفیع، تاریخ جنبش سربداران و دیگر جنبشهای ایرانیان در قرن هشتم هجری، ص 256.
[40]. خضری، احمد، تاریخ تشیع ، ج 2، ص 135.
[41]. مرعشيان در تاريخ ايران، ص 85؛ مرعشی، ظهیرالدین بن نصیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، مقدمه: مشکور، محمدجواد، بهکوشش: تسبیحی، محمدحسین، ص 195.