کپی شد
حمله سپاه یزید به مکه
در سوم ربیعالاول سال 64 قمری، لشکریان شام بهدستور یزید، کعبه را با منجنیق مورد حمله قرار دادند که موجب آسیب رسیدن بهاین مکان مقدس شد، البته پس از این اقدام، خداوند مهلت زیادی برای زندگی به یزید نداد و بههلاکت رسید.
ماجرا از اینقرار بود که پس از آنکه «عمرو بن سعید أشدق» و «عبید الله بن زیاد»، دستور یزید بن معاویه مبنی بر حمله بهمکه را نپذیرفتند، یزید به «مسلم بن عقبه»، دستور حمله را صادر کرد. مسلم بن عقبه با لشكر شام بهقصد قتلعام اهل مدينه و سرکوب قیام آنان حرکت کرد و 28 ذیحجه با حمله بهمدینه، ظلمهای بسیار و قتلعامهای فجیعی انجام داد و پس از آن، بهدستور یزید برای دفعِ قیام عبدالله بن زبير بهسوی مكه حرکت کرد.
ابن اثیر، ماجرا را اینگونه تشریح میکند: «پس از آنکه کار مسلم از کشتار مردم مدینه و غارتشان بهاتمام رسید، با همراهانش برای نابودی ابن زبیر بهسوی مکه حرکت کرد. پس از آنکه بهمنطقه «مشلل» رسیدند، مرگ او را امان نداد و جانش را گرفت. بعد از مرگ او، حصین بن نمیر لشکریان را حرکت داد تا بهمکه رسیدند».[1]
ابن قتیبه نیز در کتاب امامت و سیاست میگوید: «حصین بن نمیر» حرکت کرد تا بهمکه رسید و گروهی را فرستاد تا بخش مسفله (محله پایین) مکه را تصرّف کرده و منجنیقهایشان را در آنجا نصب کنند و بهلشکریانش دستور داد که هر روز تعداد ده هزار سنگ بزرگ و صخره، بهسمت مسجد الحرام پرت کنند».[2]
در منابع تاریخی، آمدهاست: ابن زبیر و یارانش از ۱۳ صفر سال ۶۴ قمری تا ۴۰ روز پس از مرگ یزید در سال ۶۴ ق در محاصره سپاه شام بودند. ابن زبیر در مسجدالحرام مستقر شد و شامیان بر بلندیها و کوههای مشرف بر مسجدالحرام منجنیق نصب کردند[3] و با پرتاب سنگ و گلولههای قیراندود و آتشین، زبیر و افرادش را زیر آتش گرفتند. سرانجام، سنگهای منجنیق به کعبه برخورد کردند و پردههای میان رکن یمانی و حجرالاسود و چوبهای ساج بنای کعبه آتش گرفت.[4] یعقوبی در تاريخ خود نقل کردهاست که ابن زبیر، آتش را خاموش نکرد تا مردم مکه را علیه سپاه شام مصمم کند.[5] گروهها و دستههای گوناگونی از جمله ۲۰۰ حبشی که پادشاه حبشه برای دفاع از کعبه اعزام کردهبود، در کنار ابن زبیر با انگیزه دفاع از مسجدالحرام علیه سپاه شام جنگیدند.[6]
[1]. ابن اثير جزری، على بن محمد، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج 3، ص 139.
[2]. دينوري، ابن قتيبة عبدالله بن مسلم، الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء، تحقيق: شيري، علی، ج 1، ص 232.
[3]. البلاذرى، أحمد بن يحيى، كتاب جمل من انساب الأشراف، تحقيق: زكار، سهيل و زركلى، ج 5، ص 343.
[4]. الأزرقي، محمد بن عبد الله، أخبار مكة وما جاء فيها من الأثار، محقق: الصالح ملحس، رشدي، ج 1، ص 191.
[5]. يعقوبى، احمد بن أبى يعقوب، تاريخ اليعقوبى، ج 2، ص 252.
[6]. كتاب جمل من انساب الأشراف، ج 5، ص 343.