کپی شد
حقوق مدنی میّت
مرگ به معنای پایان و توقف فعالیتهای قلب و از بین رفتن بدون بازگشت اعمال مغزی است که انسان زنده را به میت تبدیل میکند. پدیدهای که آثار حقوقی چون حال شدن دیون، انحلال عقد نکاح بین میت و همسرش، تعیین وراث متوفی و… را در پی دارد. طبق آنچه حقوق دانان گفتهاند زندگی انسان بین دو حد تولد و مرگ قرار گرفته است. ولی باید توجه داشت که پدیدۀ مرگ، وصف انسانی انسان را زایل نمیکند بلکه صفت زنده انسان را تبدیل به مرده میکند. با توجه به این مطلب این پرسش به ذهن خطور میکند که: حقوق انسان مرده چیست؟ آیا مرگ سبب زوال حقوق انسانی است و یا خلاف این نظر است و چتر حمایت حقوقی پس از مرگ هم بر میت سایه گستر است؟
در شریعت مقدس اسلام آنچه مسلم است این است که میت دارای احترام و حرمت است: «انّ حرمة المیت کحرمة الحیّ»[1] و علاوه بر تکالیف[2]، حقوقی هم دارد که به نظر میرسد آنچه صحت دارد تبعیت این حقوق و تکالیف و منشأ آنها از زمان حیات است، بدین معنا که قاعدۀ کلی و عام این است که اهلیت برای دارا شدن حقوق با تولد آغاز و با مرگ به اتمام میرسد اما این اهلیت، تبعاتی بر پیش و پس خود هم دارد؛ یعنی همان گونه که وصیت بر «جنین» نافذ است و این صحت و نفوذ به تبع قابلیت بالقوۀ وی برای قرار گرفتن در فاصله بین تولد و مرگ است، برای پس از مرگ نیز به تبع داشتن حیات سابق؛یعنی قرار گرفتن در فاصله بین تولد و مرگ، میتوان حقوق و تکالیفی را تصور نمود؛ چنانچه در قانون مدنی ما (ایران) نیز منعکس شده است. البته قانون فعلی ابهاماتی دارد که باید بر طرف شود.[3]
[1]. كلينى، محمد بن يعقوب، كافی، ج7، ص 228، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، تهران، 1407 ه ق.
[2]. در ماده 291 ق.م آمده است: «ابراء ذمۀ میت از دین صحیح است» و یا در ماده 678 قانون مذکور ذکر شده است: «ضامن شدن از محجور و میت صحیح است».