searchicon

کپی شد

حضور امام علی (علیه السلام) در یمن

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در ماه مبارک رمضان سال دهم هجری، حضرت علی (علیه السلام) را به مأموریت یمن فرستاد. آن حضرت (صلّی الله علیه و آله) شش ماه قبل از آن، خالد بن ولید، فرمانده نظامی قریش را (که تازه مسلمان بود)، به نقاط مرزی یمن فرستاده بود تا زمینه نفوذ اسلام در آن جا را فراهم سازد، اما خالد ناکام مانده بود؛[1] به همین جهت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) تصمیم گرفت حضرت علی (علیه السلام) را به یمن بفرستد. مأموریت حضرت علی (علیه السلام) عبارت بود از:

  1. تبلیغ اسلام در یمن.
  2. سفر به منطقه مسیحی نشین نجران (واقع در شمال شرقی یمن) و اخذ مطالبات و جزیه[2] از آنها.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) به دستور پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) همراه عده ای از مسلمانان آماده حرکت شد.[3] رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به بدرقه آنها آمده با دست های مبارک خود، پرچمی مخصوص درست کرد و به امیرالمؤمنین (علیه السلام) داد. همچنین عمامه ای به سر علی (علیه السّلام) بست و به او فرمود: «برو و به این سو و آن سو توجه نکن؛ (مستقیم رهسپار سرزمین یمن شو) و چون به آن جا رسیدی، قبل از جنگ، با هرکس که برخورد نمودی، این گونه بگو: آیا مایلید لااله الاالله بگویید؟ اگر قبول کردند، بگو: آیا نماز می گزارید؟ اگر قبول کردند، بگو: آیا اجازه می دهید از اموالتان مقداری به عنوان صدقه برای فقرایتان جدا کنم؟ اگرپذیرفتند، پس چیز دیگری از آنها نخواه.[4] به خدا قسم! اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت بکند، بهتر است از هر آن چه خورشید بر آنها طلوع و غروب می کند».[5]

در ضمن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به ایشان سفارش نمود: در نماز رعایت حال ضعفا را بنماید. همچنین نسبت به مسیحیان نجران، امر به ملاطفت فرمود. آن گاه نامه ای را که خطاب به اهل یمن نوشته بود، به او داد که با خواندن آن، یمنی ها را به اسلام دعوت کند.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ماه رمضان رهسپار این سفر تبلیغی شد و بعد از طی مسیری طولانی در بیابان های حجاز، سرانجام قبل از ماه شوال یا در اوائل آن ماه به کوهستان های حاصلخیز یمن رسید؛ سرزمینی در حجاز که تنها نقطه دارای فرهنگ و تمدن بود.

سپاه تبلیغی اسلام به محل سکونت قبیله بزرگ «حَمدان» رسید. سپاه خسته از سفری طولانی بود. آن روز مهمان دامان گرم قبیله پرمهر حمدان شد و شب را نیز در آغوش طبیعت زیبای جنوب حجاز، استراحت نمود. سحرگاهان روز بعد، امیرالمؤمنین (علیه السلام) شروع به مرتب نمودن صفوف لشکریان نمود و نماز صبح را به جماعت و در اوج شکوه و عظمت بپاداشت. حمدانی ها مات و مبهوتِ نیایش سحرخیزان تازه وارد بودند. خورشید آرام از پشت کوه ها بالا آمد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) قبیله حمدان را فراخواند و آنها گرد آمدند. آن حضرت به حمد و ثنای الهی پرداخت، سپس نامه پیامبر (صلّی الله علیه و آله) را قرائت کرد. سخنان پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) بر قلب های قبیله حمدان نشست و آنها اسلام آوردند. اسلام آوردن سریع قبیله بزرگ و مهم حمدان، آن چنان شادی آفرین بود که امیرالمؤمنین (علیه السلام) بلافاصله این خبر مسرت بخش را در نامه ای به پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) نوشت و با پیکی به مدینه فرستاد.[6]

[1]. مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، محقق و مصحح: مؤسسة آل البيت (عليهم السلام)، ج 1، ص 61.‏

[2]. مالیات و حقوقی که اهل کتاب ساکن سرزمین های اسلامی باید به دولت اسلامی بپردازند. مسیحیان نجران بعد از جریان مباهله با پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله)، متعهد پرداخت آن شده بودند.

[3]. حلبی، علی بن إبراهيم، السيرة الحلبية (إنسان العيون في سيرة الأمين المأمون)، ج 3، ص 323.

[4]. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقيق: مارسدن جونس، ج 3، ص 1079.

[5]. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، محقق و مصحح: جمعى از محققان‏، ج 21، ص 361.‏

[6]. همان، ج 21، ص 363.