کپی شد
حضرت زینب (س) در کلام دانشمندان
کمالات و فضائل دست پرورده های مکتب اهل بیت (ع) و معصومان (ع)، چنان چشمگیر بوده که اهل فضل و دانش را به تحسین واداشته است. در ذیل به برخی از ابعاد وجودی حضرت زینب (س) در نگاه دانشمندان و بزرگان اشاره می شود:
1- علّامه مجاهد سید عبد الحسین شرف الدّین می گوید: «کسى در کرامت و بزرگوارى اخلاقى، پاکى سرشت، پاکى وجود و خلوص جوهر از حضرت (زینب (س))، به جز جدّ او و همان پدر و مادرى که او را به دنیا آوردند، برتر دیده نشده است. او از جمله زنان کمیابى بود که شتاب زدگى او را منحرف، و خشم او را سبک نکرده، هیچ عاملى بردبارىاش را از وى نگرفته و بر او چیره نشده بود. در تیزهوشى، پاکى روح، لطافت احساس، نیرومندى و پایدارى و استوارى دل و جان، آیتى از آیات الاهى و در والاترین شکل شجاعت و بلند پروازى و اوجگیرى روحى بود…».[1]
2- علّامه مجاهد سید محسن امین در وصف زینب (س) می گوید: «زینب (س) از زنان برجسته و والا بود. فضیلتش مشهورتر از آن است که لزومى به یادآورى داشته باشد و به نوشته درآید. برترى و برجستگى شأن و منزلت، نیرومندى برهان، برترى خرد، استوارى روحیه، فصاحت گفتار و رسایى سخنانش که گویا از زبان پدرش امیر المؤمنین (ع) فرو مىریخت، از خطبههاى کوفه و شام وى به خوبى به دست مىآید، و جاى شگفتى از زینب (س) نیست که این چنین باشد؛ زیرا او شاخسارى از شاخههاى درخت پاک نبوّت و از تبار مطهر هاشم بود، جدّش رسول خدا (ص)، پدرش وصىّ آن حضرت (ع)، مادرش حضرت زهرا (س) و برادران او حسنین (ع) بودند، و بىسابقه نیست که شاخه بر همان گونه باشد که اصل و ریشهاش بدان گونه است».[2]
3- علّامه مامقانى نیز می گوید: «زینب و چه زینبى! و تو چه مىدانى که زینب کیست و چیست؟! او زن خردمند خاندان هاشم است، از صفات و ویژگی هاى برجستهاى برخوردار بود که پس از مادرش هیچ زنى دیگر بدان پایه نمىرسید، تا آن جا که گفته شده او صدّیقه صغرى است. او در حجاب و پاکدامنى یکتا بود. در دوران زندگى پدر و برادرانش تا روز عاشورا هیچ مردى چشمش به او نیفتاده بود. او در صبر و پایدارى و نیروى ایمان و پرهیزکارى، نمونه و در فصاحت و بلاغت به گونهاى بود که گویا سخنانش از زبان امیر المؤمنین (ع) فرو مىریزد، که این مطلب بر کسى که در خطبههایش دقّت کند به خوبى روشن است. فضایل او بر کسى که حالات آن حضرت را به ویژه در روز عاشورا و پس از آن مطالعه کند، قابل انکار نیست، امام حسین (ع) بخشى از وظایف امامت را در دوران بیمارى حضرت سجّاد (ع) به او واگذار نموده، آن وصایا و سفارش ها را به وى فرمود و حضرت سجّاد (ع) او را در بیان احکام و برخى دیگر از نشانههاى ولایت، نایب و نماینده خود قرار داد.
برای آگاهی بیشتر از شایستگی های آن حضرت نیکو است، روایت شیخ صدوق را در کتاب «اکمال الدین» و روایت شیخ طوسى را در کتاب «غیبت» مورد مطالعه قرار دهیم! این دو تن به صورت مسند از احمد بن ابراهیم روایت مىکنند که گفت: در سال 282 بر حکیمه دختر حضرت جواد الائمه امام محمّد تقى (ع) وارد شدم و از پس پرده با او صحبت کرده، از دین و آیین او پرسیدم و او نام امام خود را برده، گفت: فلانى پسر حسن. به او عرض کردم: فدایت شوم آیا آن حضرت را به چشم خود دیدهاید یا این که از روى اخبار و آثار مىگویید؟ گفت: از روى روایتى که از حضرت عسکرى (ع) به مادرش نوشته شده است. گفتم: آن مولود کجا است؟ گفت: پنهان است. گفتم: پس شیعه چه کنند و نزد چه کسى مشکلات خود را بازگو نمایند؟ گفت: به جدّه، مادر حضرت عسکرى. گفتم: آیا به کسى اقتدا کنم که زنى وصایت او را بر عهده دارد؟ گفت: به حسین بن على (ع) اقتدا کن که در ظاهر به خواهرش زینب (ع) وصیت کرد و هر گونه دانشى که از حضرت سجّاد (ع) بروز مىکرد به حضرت زینب (س) نسبت داده مىشد تا بدین گونه جان حضرت سجّاد (ع) محفوظ بماند…».[3]
[1]. رحمانى همدانى، احمد، فاطمه زهرا عليها السلام شادمانى دل پيامبر، افتخارزاده، سيد حسن، ص 857، دفتر تحقيقات و انتشارات بدر، چاپ چهارم، تهران، 1381ش.
[2]. همان، ص 857 و 858.
[3]. همان، ص 858 و 859.