Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

حجاب در صدر اسلام

آنچه را که از تاریخ استفاده می شود این است که زنان در زمان پیامبر (ص) دارای حجاب بودند، البته نه حجاب کامل. زنان عرب معمولاً پیراهن هایی می پوشیدند که گریبان هایشان باز بود، دور گردن، سینه، در معرض دید بود. روسری هایی که به سر می انداختند، قسمت های پایین آن را به پشت سر می انداختند به طور طبیعی گوش ها و گوش واره ها و جلوی سینه و گردن نمایان بود.[1] نتیجه این که حجاب زنان در زمان پیامبر (ص) این گونه بود که تمام بدن آنان در پوشش بوده، همچنین روسری به سر می انداختند، منتها مقداری از سینه و گردن آنان و جاهایی که محل زینت و موجب تحریک شهوت مردان است، باز بود.

امّا در مورد رعایت کامل حجاب، از سوی زنان یهود و نصاری پس از تشریع حجاب؛ گزارش تاریخی مبنی بر این که رعایت حجاب زنان یهود و نصاری از سوی پیامبر اکرم (ص) اجباری بوده باشد، وجود ندارد، مگر از باب امر به معروف و نهی از منکر که یک تکلیف شرعی بوده و ممکن بود مسلمانان در مقابل بدحجابی نهی از منکر می کردند؛ همان طور که نسبت به بدحجابی زنان مسلمان نهی از منکر انجام می شد.[2]

التبه بدحجابی در آن موقع مشکل چندان حادی نبوده، به طوری که اقتضای اجبار کند، بلکه طبق روایات، گناهانی؛ مانند شراب خواری، ازدواج با محارم، رباخواری و زنا در آن موقع رایج بوده و پیامبر (ص) نیز هنگام انعقاد عقد ذمّه با یهودیان و مسیحیان ترک این موارد را شرط فرمود،[3] و آنان هم متعهد شده بودند که چون در پناه و حمایت حکومت پیامبر (ص) بودند، باید به قوانین و احکام شرعی احترام گذاشته و آشکارا در اجتماع مرتکب این گناهان نشوند. در مورد حجاب هم خود زنان یهود و نصاری حجاب نسبی داشتند و به آن پایبند بودند، و اگر زنان مسيحی و یهودی كشف حجاب می کردند، بر خلاف آموزه ها و دستورات كتاب های آسمانى آنها – البته تحریف نشدۀ آن – بود.



[1]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 19، ص 484 و 485.

[2]. جعفریان، رسول، رسائل حجابیة، ج 1، ص 508، چاپ دوم، قم، 1428 ق.

[3]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 50، انتشارات جامعۀ مدرسین، قم، 1413ق؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج 21، ص 269 و 270، چاپ هفتم، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت.