searchicon

کپی شد

حالات پیامبر اکرم هنگام دریافت وحی

خداوند در سوره مزٌمٌل که دومین سوره از جهت نزول است، خطاب به رسول خود می فرماید: “در حقیقت ما به زودی بر تو گفتاری گرانبار القا می‏کنیم‏”.[1]

پیامبر هنگام نزول وحی مستقیم، بر خود احساس سنگینی می کرد و از شدت سنگینی که بر او وارد می شد بدنش داغ می شد و از پیشانی مبارکش عرق سرازیر می گشت. اگر بر شتری یا اسبی یا حیوان دیگری سوار بود، کمر حیوان خم می شد و به نزدیک زمین می رسید.

امام علی (ع) می فرماید: “موقعی که سوره مائده بر پیامبر نازل شد، ایشان بر استری به نام “شهباء” سوار بودند وحی بر ایشان سنگینی کرد به طوری که حیوان ایستاد و شکمش پایین آمد”.[2] حالات دیگری نیز از این قبیل برای پیامبر هنگام نزول وحی روی می داد.[3] علامه طباطبائی می نویسد: “اخباری که بر این حالات غیر عادی پیامبر هنگام نزول وحی، اشاره دارند به حد مستفیض می باشند”.[4]

همان گونه که گفته شد؛ این سنگینی موقعی بود که وحی مستقیم و بدون واسطه بر رسول اکرم (ص) فرود می آمد.

امام صادق (ع) در این باره می فرماید: “هنگامی که وحی بدون واسطه ملک بر رسول خدا نازل می شد، این حالات در پیامبر اکرم رخ می داد؛ ولی هنگامی که وحی به واسطه جبرئیل (ع) فرود می آمد، رسول خدا می فرمود: جبرئیل به من گفت…”[5]. یعنی هنگام دریافت وحی توسط جبرئیل حالت پیامبر عادی بود.

این وحی بدون واسطه تنها حالات ظاهری پیامبر را تحت تأثیر قرار می داد و دگرگون می کرد؛ زیرا پس از برطرف شدن این حالت هر آنچه را به او وحی شده بود، در ذهن داشت و بی کم و کاست به مردم ابلاغ می کرد. در وحی مستقیم کلام الاهی در اعماق وجود رسول خدا تأثیر می گذاشت و این تأثیر فراتر از امور طبیعی و حسی بود، از این رو  این وحی تأثیر گذارتر  و سنگین تر از وحی غیر مستقیم بود.

به وجود آمدن چنین حالاتی هنگام دریافت وحی مستقیم می تواند دلایل مختلف داشته باشد:

1. ارتباط انسان مادی با برترین موجود مجرد:

هر چند پیامبران انسان های کاملی هستند، ولی در عین حال انسان اند و در جهان مادی؛ مانند سایر افراد بشر زندگی می کنند. “بگو من بشری همانند شما هستم که به من وحی می رسد که خدای شما خدای یکتا است”.[6] ارتباط با برترین موجود که مجرد از ماده است، برای انسان مادی کاری ساده نیست، به ویژه اگر این ارتباط بدون واسطه باشد، از این رو این حالات غیر عادی هنگام این ارتباط، امری قابل توجیه و پذیرفتنی است.

2. ثقالت و سنگینی معارف بلند اعتقادی و توحیدی[7]:

خداوند در این باره می فرماید: ” اگر ما این قرآن را بر کوه نازل می کردیم مشاهده می کردی که کوه از ترس خدا خاشع و متلاشی می گشت و این مثال ها را در قرآن برای مردم بیان می کنیم که اهل عقل و فکر شوند”.[8]

3. سنگینی اجرای دستورات الاهی در جامعه[9]:

شاهد این بار سنگین الاهی بر پیامبر عظیم الشأن، مصائب و سختی هایی بود که در طول مدت رسالت خود برای برپا ساختن کلمه توحید تحمل کرد.


[1]. مزمل، 5.

[2]. التمهید فی علوم القرآن، ج 1، ص 101.

[3]. مراجعه شود به کتاب: التمهید فی علوم القرآن، ج 1، ص 101- 105.

[4]. طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج 20، ص 139، چاپ پنجم، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1372 ه. ش.

[5]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 18، ص 271، چاپ اول، مؤسسة الوفاء، لبنان، 1404ه.ق؛ برقی، احمد بن محمد بن خالد، محاسن، ج 2، ص 338، دار الکتب الاسلامیة، قم، 1371 ه.ش.

[6]. فصلت، 6؛ کهف، 110.

[7]. المیزان، ج 20، ص 139.

[8]. حشر، 21.

[9]. المیزان، ج 20، ص 139.