searchicon

کپی شد

جواز بداء از دیدگاه علماء اهل سنت

برخی از عالمان اهل سنت مانند فخر رازی، خیاط معتزلی، علی بن اسماعیل اشعری با اعتقاد به بداء مخالف بوده و حتی آن را از ابتکارات شیعه دانسته و یا آنان را به خاطر اعتقاد به بداء مورد نقد قرار داده‌اند. این انتقادات در حالی است که در منابع روایی اهل سنت نیز بداء با همان مفهوم و توضیحی که در منابع شیعه وجود دارد، آمده است.

در این‌جا به برخی از روایاتی که گزارش کرده‌اند و به برخی از دیدگاه‌ها اشاره می‌شود:

  1. دیدگاه بخاری.

بخاری در کتاب صحیح با واسطه ابو هریره و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت می‌کند که آن حضرت فرمود: «در قوم بنی اسرائیل سه نفر گرفتار سه بیماری مشخص؛ یعنی پیسی، ناشنوایی و نابینایی شده بودند، برای خداوند بداء حاصل شد که ایشان را مورد امتحان قرار دهد».[1]

  1. دیدگاه ابن حجر عسقلانی.

ابن حجر در تفسیر این روایت می‎گوید: «این که در روایت آمده است، «بَدَا لِلَّهِ» معنایش این است که خداوند از اول می‌دانسته، سپس آن را اظهار نموده است؛ نه آن که چیزی بر خداوند مخفی بوده، سپس آن را آشکار نموده باشد؛ زیرا چنین چیزی در حق خداوند محال است».[2]

  1. دیدگاه بخاری ابن ابی حاتم.

ابن ابی حاتم در تفسیر آیه ۴۲ سوره زمر[3] از ابن عباس روایتی با این مضمون نقل کرده است: «اگر برای خدا بداء حاصل شد که روح را بگیرد، آن را گرفته و شخص می‌میرد و یا آن را تا مهلت معین به تأخیر می‌اندازد، پس روح را به جایگاه خویش باز می‌گرداند».[4]

  1. دیدگاه احمد بن حنبل.

احمد بن حنبل در مسندش از عبد الله بن عمرو روایت می کند: «خورشید هر زمان که غروب می کند زیر عرش رسیده پس سجده می نماید و از خداوند اجازه بازگشت می طلبد؛ پس به او اجازه داده می شود، تا زمانی که برای خداوند بداء حاصل شود که خورشید از مغرب طلوع کند، در این هنگام خورشید مانند هر روز بالا آمده تا به زیر عرش می رسد، سپس اجازه بازگشت می طلبد، اما به او اجازه داده نمی شود …». [5]

بنابراین ملاحظه می شود که عبارات استفاده شده در این روایات، مطابق با همان عبارتی است که در کتب شیعه استفاده شده و در محتوای بداء بین علمای فریقین اختلافی نبوده است.

[1]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، ج ۴، ص ۱۷۱، ح ۳۴۶۴.

[2]. ابن حجر، احمد بن علی، فتح الباری، ج ۶، ص ۵۰۲.

[3].اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَ الَّتي‏ لَمْ تَمُتْ في‏ مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتي‏ قَضى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‏ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.

[4]. رازی، ابن ابی حاتم، تفسیر  القرآن العظیم، ج ۱۰، ص ۳۲۵۲.

[5]. شيباني، أحمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 11، ص 469.