searchicon

کپی شد

جهاد و امر به معروف و نهى از منکر نزد على‏ (علیه السلام)

براى فهم عمیق معناى امر به معروف و نهى از منکر از دیدگاه امام على (‏ع)، باید از معناى رایج و محدود آن خارج شده و به این مسئله از منظر حضرت نگاه شود. تلقى رایج از امر به معروف و نهى از منکر، غالبا خُرد و محدود است و آن را منحصر به حوزه احکام عبادى و پاره ‏اى از مسائل پیش پا افتاده اجتماعى کرده‏ است. حال آن که از نظر امام، معروف به هر کردار و رفتار و اعتقاد پسندیده ‏اى گفته می شود که عقل سلیم انسان بدان حکم و قرآن و سنت آن را تأیید مى‏کند. از این منظر هر خیر و خوبى در دامنه معروف مى‏ گنجد. مانند: آشتى دادن میان زن و شوهر[1]، ارزان ‏فروشى، رعایت انصاف در معاملات و همین ‏طور بسیج عمومى براى جهاد و … .

سنت فقهى مسلمانان بر این قرار است که مباحث امر به معروف در «کتاب الجهاد» و به عنوان بخشى از آن نقل مى‏شود. در صورتى که امام همه نیکى ‏ها و حتى جهاد در راه خدا را در یک طرف مى‏گذارد و امر به معروف و نهى از منکر را از آنها برتر مى‏شمارد و مى‏فرماید: «همه کارهاى نیک و جهاد در راه خدا، در کنار امر به معروف و نهى از منکر، جز دمیدنى به دریاى پهناور نیست».[2] در واقع، جهاد، خود یکى از مراتب و تجلیات امر به معروف و نهى از منکر و یکى از مصادیق بارز و اساسى آن است. البته ایشان در جاى دیگرى، هنگام بیان پایه ‏هاى ایمان، آن را بر چهار پایه استوار مى‏داند که یکى از آنها جهاد است، که خود بر چهار رکن؛ یعنى امر به معروف، نهى از منکر، استوارى در آوردگاه‏ ها (میادین جنگ و جهاد) و دشمنى با فاسقان، قرار دارد.[3] بدین ‏ترتیب این چهار رکن نیز در واقع ناظر به یک حقیقت هستند. چرا که امر به معروف ملازم با دشمنى با فاسقان و ایستادگى در میادین جنگ و گاه نهى از منکر است. پس در این‏جا جهاد عبارت از امر به معروف و نهى از منکر و پایدارى در میادین جنگ و دشمنى با فاسقان است. بدین ترتیب در تحلیل نهایى، جهاد نیز به امر به معروف و نهى از منکر بازمى‏ گردد. پس امر به معروف نه فرعى از فروع جهاد که خود آن، و حتى از آن گسترده ‏تر است.

اساساً امر به معروف و نهى از منکر، به معناى داشتن حساسیت قوى نسبت به حضور منکرات و عدم حضور معروف ‏ها است. مسلمان متعهد یا آن کس که زندگى اجتماعى فعالى دارد، کسى است که همواره در پى تحقق هنجارهاى دینى و آرمان‏ هاى آن در جامعه است و می خواهد آنچه مایه تضعیف آنها مى‏شود، از میان برود؛ از این‏رو خود را موظف مى‏داند تا به‏ هوش باشد و براى تحقق معروف‏ ها بکوشد و در جهت نابودى منکرات عمل کند. این حساسیت گسترده و عمیق (بر حسب لزوم)، گاه به ‏صورت پند و اندرز است و گاه در قالب اقدام عملى و ارائه جلوه درستى از معروف. گاه نیز ضرورت اقتضا مى‏کند که براى حفظ جامعه اسلامى و یا نشر آرمان ‏هاى دینى (که خود از برترین معروف ‏ها است) سلاح برگیرد و به دفاع از آرمان خود برخیزد. پس جهاد نیز یکى از نمونه‏هاى امر به معروف و نهى از منکر است. امام نیز به این مسئله از این منظر مى‏ نگرد.

البته آن‏جا که آنها را در کنار یک دیگر نقل مى‏کند، صرفاً مقصود، بیان نمونه ‏هاى برجسته امر به معروف و نهى از منکر است؛ نه این که این دو ماهیتاً جداى از یک دیگر باشند؛ براى مثال در نامه 47 در وصیت خود به فرزندانش از آنان مى‏خواهد تا با جان و مال و زبان خود در راه خدا جهاد کنند و سپس مى‏فرماید: مبادا امر به معروف و نهى از منکر را ترک کنند که شریران بر آنان چیره خواهند شد.


[1]. ر. ک: نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج ‏12، ص 337.

[2]. نهج‏البلاغه، حکمت 374.

[3]. نهج‏البلاغه، حکمت 30.