کپی شد
جهاد
فهرست
حقیقت جهاد در اسلام
ریشۀ لغوی اسلام در دو کلمۀ “سلم” و “سلام” به معنای صلح و آرامش نهفته است.[1] قرآن در تأیید این حقیقت که اسلام آیین صلح و آشتی و دوستی است فرموده است: “یا ایها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافة و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین”؛[2] ای کسانی که ایمان آورده اید، همگی در صلح و آشتی در آیید و از گام های شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شما است”.
از منظر قرآن؛ صلح پایدار و جهانی و آرامش جوامع بشری جز در سایۀ ایمان به خدا محقق نمی شود و حلقۀ اتصال همۀ اجتماعات بشری، که از نظر زبان و نژاد و ثروت و منطقۀ جغرافیایی و …، متفاوت اند فقط ایمان به خدا است و اگر مسلمانان معتقدند که صلح جهانی و عدالت اجتماعی با حکومت امام مهدی (عج) برقرار می شود، درحقیقت تأکید بر همین امر است.
حتی خداوند در آیه ای می فرماید: “و ان جنحوا للسلم فاجنح لها …”[3]؛ اگر دشمنان خواهان صلح عادلانه بودند، شما بپذیرید.
با این وجود با توجه به اختیار انسان ها در این دنیا، گروهی راه طغیان و سرکشی و ظلم و تعدی به دیگران را بر می گزینند و به فساد و تباهی می پردازند، از این رو ضروری است که یک دین جامع و کامل نسبت به رفع این موانع در مسیر هدایت بشریت، برنامه داشته باشد.
گاهی طغیان ها و سرکشی ها به گونه ای است که چاره ای جز دفاع و استفاده از زور وجود ندارد و به همین جهت جهاد در اسلام تشریع شده است؛ یعنی قرآن دربارۀ کسانی که با منطق نمی شود با آنان سخن گفت و گستاخانه راه هدایت و ارشاد و دعوت پیامبر را سد کرده اند و از روی عناد و دشمنی و آگاهانه با اسلام می جنگ اند، دستور به خشونت و شدت عمل داده و فرموده است: “ای پیامبر با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنها سخت بگیر …”.[4] جامعۀ اسلامی و مسلمانان باید در قلب دشمنان رعب و وحشت ایجاد کنند، تا خیال تجاوز و خیانت و ضربه زدن به مسلمانان به ذهنشان خطور نکند.[5]
البته می بایست مابین فرامین اسلام مبنی بر حفظ آمادگی نظامی و محافظت از مرزها[6] (که صورت دیگری از تأکید اسلام بر حفظ صلح و آشتی و دوستی است) و امر به جهاد در راه خدا که در حقیقت یکی از مهم ترین عبادت های اسلامی و صحنۀ بسیار زیبایی از عشق به خدا و انسان دوستی و مخالفت با پلیدی و ضد ارزش ها است، با جنگ ستیزی و خونریزی و طغیان و ناآرامی، تفاوت قائل شد.
خداوند در بیان اهمیت جهاد فرموده است: “و جاهدوا فی الله حق جهاده …”؛[7] و در راه خدا به گونه ای که شایسته او است جهاد کنید.
از آن جا که در دین مبین اسلام، جهاد برای گشورگشایی و توسعۀ قدرت شخصی تشریع نشده، بنابراین، جهاد یک اقدام رهایی بخش است نه اقدامی ستیزه جویانه. به همین منظور در صورتی که امکان وصول به اهداف جهاد از طریق غیر نظامی میسر باشد، نباید به جنگ متوسل شد، اصولاً لزوم دعوت کفار به اسلام قبل از آغاز جنگ به همین دلیل واجب شده است.
از این رو خداوند جهاد را به منظور سرکوبی مستکبران، رهایی مستضعفان و ایجاد زمینۀ معرفت و آشنایی کسانی که در جهالت و بی خبری نسبت به معارف توحیدی و راه های کسب سعادت دنیا و آخرت، نگه داشته شده اند، واجب کرده است.[8]
علامه طباطبائی در نفی جنگ طلبی و ستیزه جویی اسلام و در بیان فلسفه و حقیقت جهاد می نویسد: غرض از جهاد اقامۀ دین و اعتلای کلمۀ الله است، بنابراین، جهاد عبادتی است که در آن قصد قربت شرط است. جهاد برای برتری جویی بر امول و اعراض دیگران نیست، بلکه برای دفاع از حق انسانیت واجب شده و دفاع ذاتاً محدود است، در حالی که تجاوز خروج از حد است. به همین دلیل، دنبالۀ آیه می فرماید: “لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین”[9]؛ تعدی و تجاوز نکنید به درستی که خداوند تجاوز کاران را دوست ندارد.[10]
در نتیجه اسلام حقیقی، نه تنها دین تعدی و تجاوز و ناسازگاری و جنگ نیست، بلکه دستورات و فرامین آن از جمله جهاد، اقدامی انسان دوستانه و در راستای گسترش صلح و امنیت در پرتو حاکمیت الاهی و نفی حاکمیت طواغیت و مبارزه با ظلم و بی عدالتی است. و در یک جملۀ کوتاه، جهاد یعنی جنگ عادلانه و مقدس برای تحقق ارزش های والای الاهی.[11]
پس در برابر دشمنان و کفر اندیشان، صلح، مشروط است به حفظ عزت و اقتدار اهل ایمان، چنان که حضرت علی (ع) نیز در فرمان استانداری مصر به مالک اشتر می فرماید: “اگر دشمن تو را به صلح فرا خواند و خشنودی خدا در آن بود، آن را رد مکن؛ زیرا صلح مایۀ آسایش سپاهیان تو و راحتی خودت از اندوه ها و دردسرها و امنیت سرزمین تو است، اما پس از صلح، از دشمن خود سخت بر حذر و هوشیار باش؛ زیرا گاه دشمن، خود را نزدیک می کند تا غافلگیرت کند. پس احتیاط کن و دور اندیش باش و به دشمن، خوش بین مباش”.[12]
اما در بین مؤمنان، مطلقاً صلح، یگانه راه انتخابی قرآن است و اسلام با توصیۀ گذشت و رأفت و بخشش، مؤمنان را به برادری و آشتی فرا خوانده است.[13]
قرآن، صلح از روی ترس و سستی و سازش را که مستلزم عقب نشینی از ارزش های اسلامی است، مذمت کرده و به افراد ضعیف الایمان، که برای فرار از جهاد و مشکلات میدان جنگ غالباً صلح را مطرح می کنند هشدار داده و فرموده است: “فلا تهنوا و تدعوا الی السلم و انتم الاعلون و الله معکم …”؛[14] پس شما ای مؤمنان در کار دین سستی روا مدارید، و از ترس، کافران را بر صلح دعوت نکنید، بلکه دعوت به اسلام کنید شما بلند مقام تر خواهید بود و خدا با شما است و از ثواب اعمال شما هیچ نمی کاهد.
از آنچه تا این جا بیان گردید به خوبی روشن می شود که اسلام واقعی، ریشۀ ناسازگاری ها و جنگ ها در جهان امروز نیست، و منطق اسلام چنین امری را تایید نمی کند. اسلام به عنوان کامل ترین و جامع ترین دین با اهداف عالیۀ جهانی و در جهت بیداری و هدایت امت های اسلامی و غیر اسلامی به منظور مبارزه با ظلم و ستم مستکبران، در جهان امروز شناخته شده است،[15] و طبیعی است جریان طاغوت و اربابان زر و زور و تزویر و در رأس آنها استکبار جهانی، اسلام حقیقی را[16] به عنوان بزرگ ترین مانع در رسیدن به اهداف شوم و نامبارکشان می دانند و با تمام قوا و استعداد، در جهت سمپاشی، تخریب و براندازی آن، از هیچ اقدامی فروگذار نکنند و چهرۀ خشنی را از آن ارائه نمایند و اسلام را عامل جنگ ها، خشونت ها و ترورها معرفی کنند در حالی که خود عامل جنگ و ترور و خشونت هستند و مسلمان فقط به دفاع از خود می پردازند.
نقش جهاد در جامعه اسلامی
جهاد در راستاى وظيفه تبليغ و هدايت و اجراى تعاليم اسلام تشريع شده است نه براى اين كه مردم به اجبار ايمان بياورند. همه تجاوز را بد مى دانند اما هر جنگى تجاوز نيست و آن جنگى كه به منظور دفاع از خود يا ملت و حقوق آنان صورت مى گيرد نه تنها بد نيست، بلكه مقدس شمرده مىشود.
در قرآن هم به اين نوع از جهاد اشاره شده است.[17] اما بايد توجه نمود كه حقوق، گاه شخصى و يا محدود به يك ملت است، گاه از محدوده يك شخص و يك ملت فراتر است و مربوط به همه انسان ها مى باشد، مثلاً حق آزادى كه اختصاص به يك ملت و يا شخص ندارد، بلكه حقّ همه انسانهاست كه بايد از اين نعمت بهره مند باشند و دفاع از چنين حقى حتى نياز ندارد كه از طرف مقابل تقاضاى كمكى بشود.
به عبارت ديگر، ممكن است كسى كه در اسارت به سر مىبرد و در غل و زنجير است، خودش متوجه نباشد و تقاضاى كمك هم نكند، اما اگر فردى از اين امر آگاه باشد و توان نجات او را هم داشته باشد، در چنين صورتى اگر به نجات و رهايى او اقدام كند، همه از چنين عملى به عنوان “دفاع مشروع” ستايش مى كنند و چون جنبه شخصى و ملى ندارد و به جنبه انسانى مربوط است با تقدس بيشترى از آن ياد مى كنند.[18]
بنابراين، دفاع از حق فطرى انسان ها لازم و مبارزه با عامل كفر و شرك ضرورى است؛ همان طور كه اگر فرد يا گروهى خواستند به حيات ظاهرى فرد يا جامعه اى آسيب برسانند و آنها را از بين ببرند، دفاع لازم است، به همان صورت اگر فرد يا گروهى درصدد بودند تا حيات معنوى فرد يا جامعه اى را مصدوم نموده و آنها را كافر كنند يا جلوى اسلام (و ايمان) آنان را بگيرند، دفاع لازم خواهد بود.
از اين رو جنگ و جهاد نيز كه از مهمترين برنامه هاى دينى اسلامى به شمار مىرود، حتماً بايد همراه با شاخصه هاى اصلى آن كه رحمت و احياى حقوق انسانى و دفع خارهاى راه سعادت و حيات معنوى مى باشد، در نظر گرفته شود. “لولا دفع اللَّه الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض و لكن اللَّه ذوفضل على العالمين”[19] “لولا دفع اللَّه الناس بعضهم ببعض، لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجدُ يذكر فيها اسم اللَّه كثيراً”.[20] و حفظ زمين از تباهى و صيانت مراكز مذهبى از ويرانى، رحمتى است كه بدون دفع مهاجم و طرد مزاحم ممكن نخواهد بود، لذا دفع اينگونه از موانع و برداشتن اين خارهاى راه و رجم و رمى راهزن ها جزو كارهاى خير و از مصاديق بارز رحمت الاهى به شمار خواهد آمد.[21]
خلاصه اين كه پيامبر عظيم الشأن اسلام، مسئول ايمان مردم نيست ولی وظيفه داشت كه محيط و فضا را براى پذيرش اختيارى ايمان از طرف مردم، فراهم سازد و امر به معروف و نهى از منكر و جهاد ابتدايى هم در همين راستا، در اسلام تشريع شده است.[22]
جهاد در احادیث
علاوه بر آنچه در قرآن کریم در فضیلت جهاد وارد شده، روایات فراوانی نیز در این زمینه وجود دارند که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1. فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ دُيِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَةِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالْإِسْهَابِ وَ أُدِيلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْيِيعِ الْجِهَادِ وَ سِيمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَف.[23]
علی (ع) فرمود: جهاد درى از درهاى بهشت است كه خدا آن را براى دوستان ويژه خويش گشوده است و آن، پوشش تقوا و زره محكم خدا و سپر مطمئن او است. پس هر كه آن را از روی بی اعتنایی ترك كند، پروردگار جامه ذلت بر او بپوشاند، و گرفتار بلا شود، و بر سر او خوارى و زبونى فرو بارد، و نور خرد از دل او رخت كشد، و با بی اعتنایی به جهاد، حق از او رويگردان شود، و خوارى به او روى آورد، و كسى به فریاد او نرسد.
2. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَخْبَرَنِي بِأَمْرٍ قَرَّتْ بِهِ عَيْنِي وَ فَرِحَ بِهِ قَلْبِي قَالَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ غَزَا غَزَاةً فِي سَبِيلِ اللَّهِ مِنْ أُمَّتِكَ فَمَا أَصَابَهُ قَطْرَةٌ مِنَ السَّمَاءِ أَوْ صُدَاعٌ إِلَّا كَانَتْ لَهُ شَهَادَةً يَوْمَ الْقِيَامَة.[24]
پیامبر (ص) فرمود: جبرئیل مرا خبری داد که چشمم از آن روشن و دلم از آن شاد شد. او گفت: ای محمد! هر که از امت تو در راه خدا به جنگی برود، هیچ قطره ای از آسمان بر او نبارد و دچار هیچ سردردی نشود، مگر آن که در روز قیامت به نفع او گواهی باشد.
3. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قِيلَ لِلنَّبِيِّ (ص) مَا بَالُ الشَّهِيدِ لَا يُفْتَنُ فِي قَبْرِهِ فَقَالَ [النَّبِيُ] (ص) كَفَى بِالْبَارِقَةِ فَوْقَ رَأْسِهِ فِتْنَة.[25]
به پیامبر (ص) عرضه داشتند که چرا شهید (مانند دیگران) در قبر خود مورد آزمایش و سؤال قرار نمی گیرد؟! ایشان در پاسخ فرمودند: شمشیرهایی که گرداگرد سر او می درخشیدند، برای آزمایش او کافی است.
4. الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مَنْ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَمْ يُعَرِّفْهُ اللَّهُ شَيْئاً مِنْ سَيِّئَاتِهِ.[26]
امام صادق (ع) فرمودند: هرکه در راه خدا کشته شود، پروردگار گناهانش را به او یادآور نخواهد شد.
5. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِلْجَنَّةِ بَابٌ يُقَالُ لَهُ بَابُ الْمُجَاهِدِينَ يَمْضُونَ إِلَيْهِ فَإِذَا هُوَ مَفْتُوحٌ وَ هُمْ مُتَقَلِّدُونَ سُيُوفَهُمْ وَ الْجَمْعُ فِي الْمَوْقِفِ وَ الْمَلَائِكَةُ تُرَحِّبُ بِهِمْ فَمَنْ تَرَكَ الْجِهَادَ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ذُلًّا فِي نَفْسِهِ وَ فَقْراً فِي مَعِيشَتِهِ وَ مَحْقاً فِي دِينِه.[27]
پیامبر (ص) فرمودند: بهشت دری به نام در مجاهدان دارد که آنان به سمتش رهسپار می شوند و در حالی که شمشیر مجاهدان بر گردنشان آویخته شده و جمعیت در انتظار حسابرسی اند، آن در بر آنان گشوده می شود و فرشتگان به ایشان خوش آمد می گویند. پس هرکه جهاد را رها کند، پروردگار او را دچار خودکم بینی، فقر و بی دینی خواهد کرد.
6. عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) قَالَ الْمَوْتُ طَالِبٌ وَ مَطْلُوبٌ لَا يُعْجِزُهُ الْمُقِيمُ وَ لَا يَفُوتُهُ الْهَارِبُ فَقَدِّمُوا وَ لَا تَتَّكِلُوا فَإِنَّهُ لَيْسَ عَنِ الْمَوْتِ مَحِيصٌ إِنَّكُمْ إِنْ لَمْ تُقْتَلُوا تَمُوتُوا وَ الَّذِي نَفْسُ عَلِيٍّ بِيَدِهِ لَأَلْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّيْفِ عَلَى الرَّأْسِ أَهْوَنُ مِنْ مَوْتٍ عَلَى فِرَاش.[28]
امیر المؤمنین (ع) فرمود: مرگ به دنبال برخی بوده و برخی دیگر خود به استقبال مرگ می روند! آن که در خانه نشسته نمی تواند مرگ را به زانو درآورد و گریزندۀ از جنگ نیز نمی تواند خود را از او پنهان کند. پس بشتابید و منتظر یکدیگر نباشید؛ زیرا راه فراری از مرگ نیست. اگر کشته نشوید، خواهید مرد و سوگند به خدایی که جان علی به دست او است، هزار ضربه شمشیر بر سرم، آسان تر از جان دادن در بستر است.
7. عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ أَتَى رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ (ص) فَقَالَ إِنِّي رَاغِبٌ نَشِيطٌ فِي الْجِهَادِ قَالَ فَجَاهد فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنَّكَ إِنْ تُقْتَلْ كُنْتَ حَيّاً عِنْدَ اللَّهِ تُرْزَقُ وَ إِنْ مِتَّ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُكَ عَلَى اللَّهِ وَ إِنْ رَجَعْتَ خَرَجْتَ مِنَ الذُّنُوبِ إِلَى اللَّه.[29]
مردی نزد پیامبر (ص) آمد و عرضه داشت که من بسیار شور و شوق رفتن به جهاد را دارم! ایشان پاسخ فرمود: پس به جهاد برو؛ زیرا اگر کشته شوی، زنده خواهی بود و نزد خدا روزی خواهی داشت و اگر در این راه به صورت طبیعی بمیری، پاداش تو بر عهدۀ پروردگار خواهد بود و اگر زنده برگردی، گناهانت پاک خواهد شد.
جهاد ابتدائی
چند نکته پیرامون جهاد ابتدایی از آیت الله مهدی هادوی تهرانی
1. تبلیغ اسلام و بیان حقایق آن به زبان منطقی بر هر مسلمانی در حد دانش و اطلاعات او لازم است و از مصادیق هدایت به حساب می آید.
2. وادار کردن کسی به پذیرفتن اسلام از طریق اعمال زور مورد پذیرش ادلۀ اسلامی نیست و با آیه شریفه «لا إکراه فی الدین» سازگاری ندارد.
3. اگر در اثر تبلیغ دین اسلام اکثریت جامعه آمادگی تشکیل حکومت اسلامی را پیدا کردند و زمینه آن فراهم شد، تشکیل چنین حکومتی بر مسلمانان واجب خواهد بود.
4. اگر زمینه تشکیل حکومت اسلامی از طریق پذیرش اختیاری آن از سوی اکثریت مردم وجود نداشته باشد، ولی امکان تشکیل آن به صورت قهری و با اعمال زور فراهم باشد، در حرمت، جواز یا وجوب چنین امری اختلاف وجود دارد.
5. اگر حکومت اسلامی با یک حکومت غیر اسلامی قرارداد هم زیستی مسالمت آمیز داشته باشد، مادامی که حکومت غیر اسلامی به قرارداد پای بند باشد، نقض آن از سوی حکومت اسلامی جایز نیست.
شیعه و جهاد
در هر دین و شریعتی تکالیفی برای مکلّفین قرار داده شده که از بین آنها جهاد سخت ترین شان است. در اسلام نیز مانند سایر ادیان به این امر توجه شایانی شده است، از این رو کسانی که در این راه پیش گام بودند برترین های امت اسلام هستند.[30]
اما افتخارات شیعه در این زمینه را در دو بخش زمان رسول الله (ص) و پس از آن تقسیم می کنیم.
در سابق و زمان رسول الله (ص) بیشترین بارِ جهاد بر دوش علی (ع) بود، و حدیث “لا فتی إلا علی لا سیف إلا ذو الفقار” دربارۀ او شنیده شد. در جنگ خندق، و در روزی که به فرمودۀ رسول خدا (ص): «همه اسلام یا همۀ ایمان در برابر همۀ شرک قرار گرفته بود».[31] علی بن ابی طالب (ع) در دفاع از اسلام و کشتن عمرو بن عبدود، شجاع نامدار عرب، شجاعت و اخلاص از خود نشان داد که پیامبر (ص) دربارۀ او فرمود: “لمبارزة علی لعمرو بن عبدود (یوم الخندق) افضل من عبادة الثقلین، او افضل من اعمال امتی الی یوم القیامة”.[32] در این جا تنها یک عمل علی بن ابی طالب (ع) در دفاع از اسلام، بر تمام اعمال امت پیامبر (ص) تا قیامت برتری دارد؛ و در فتح خیبر، پیامبر (ص) در مقابل دو نفر که پیش از او رفتند از میدان نبرد فرار کردند دربارۀ او فرمود: “کرّار غیر فرّار”؛ او پیوسته حمله می کند و پا به فرار نمی گذارد.
علی (ع) علاوه بر جهاد با مشرکان، با سه گروه دیگر نیز جهاد کرد: پیمان شکنان، ستمکاران و شورشگران نافرمان. نبرد با این سه گروه در حدیث رسول خدا (ص) آمده است.
این از ائمۀ شیعه، اما از خود شیعیان کافی است یادآور شویم که در نوع فتوحات، شیعیان علی (ع) شرکت داشتند. یمنی ها از قبیله های مختلف چون حمدان و کنده و … همگی شیعیان علی (ع) بودند و همین سبب شد که گروهی از آنان از یمن مهاجرت کرده، ساکن عراق گشتند تا در فتوحات اسلامی شرکت داشته باشند.
فاتح شام، و دیار بکر و آسیای صغیر ابو أیوب أنصاری میهماندار پیامبر (ص)، شیعۀ خالص علی (ع) بود و هم اکنون قبرش در اسلامبول مزار همگان است. محمد بن أبی بکر که از نظر روح و روان فرزند علی (ع) بود، به دستور آن حضرت برای ادامۀ گسترش اسلام به مصر رفت و به شهادت رسید و پس از وی مالک اشتر برای ادامه مأموریت به مصر اعزام شد که متأسفانه در نیمه راه با دسیسۀ معاویه مسموم گشت و هم اکنون قبرش مزار است.
در دوران خلفا، فاصلۀ شیعه و سنی در حد امروز نبود، بلکه در فتوحات با داشتن گرایش های مختلف، همه شرکت می کردند.
امّا دربارۀ پس از پیامبر (ص)، کافی است که بدانیم مرابطه (مرزبانی) که یکی از وظایف بزرگ مسلمانان است که غالباً به وسیلۀ دولت های شیعه صورت گرفته است.
حمدانیان در شام، فاطمیان در شمال آفریقا و علویان در طبرستان و دیلمان و گیلان مرزبانان اسلام بودند. دولت های شیعه در هند در مبارزه با بت پرستی و تشکیل دولت اسلامی برای خود سرگذشت مفصلی دارند، و اکبرآباد در هند مرکز دولت های شیعه بود.
کسانی که علاقه مندند از جهاد نظامی شیعه در جهان آگاه شوند به کتاب “جهاد الشیعة” نگارش دکتر “سمیرة مختار اللیثی” چاپ دار الجیل مراجعه کنند.
نبرد صفویان در جنوب ایران با پرتغالی ها و نبرد ایرانیان با روس و انگلیس در شمال و جنوب ایران، از صفحات زرین جهاد شیعه با کافران است. وقتی پرتغالی ها، بندرعباس را اشغال کردند، و نام آن را “بندر گمبرون” نهادند، شاه عباس صفوی با نیروی ایمان شیعیان آن جا را پس گرفت و نام آن را “بندرعباس” نهاد. جهاد نادرشاه با هندیان بت پرست یکی از بزرگ ترین صفحات تاریخ جهاد اسلامی با بت پرستان است.
در این قرن (چهاردهم)، آن گاه که انگلستان عراق را اشغال کرد، مرجعیت شیعه به پیشوایی آیت الله محمد تقی شیرازی توانست، با بر پا کردن “ثورة العشرین” در سال 1920 میلادی این سرزمین اسلامی را از وجود زالو صفتان انگلیسی پاک گرداند و به این کشور استقلال بخشد.
در این چند سال اخیر بزرگ ترین ضربه را شیعیان لبنان بر پیکر اسرائیل وارد ساختند و مقاومت اسلامی لبنان در چند مرحله اسرائیل را که تا پایتخت لبنان پیشروی کرده بود به گونه ای خفت بار عقب نشاند و زهر چشمی به آنان نشان داد که تاکنون از مجموع دولت های عربی دریافت نکرده بودند. نیز شیعیان ایران با پدید آوردن انقلاب اسلامی در ایران، کشورهای استعمارگر غربی را از این کشور اسلامی بیرون راندند. و امروز ملت و دولت ایران، در منطقۀ خاورمیانه، بلکه در کل جهان، پرچم مبارزه با استعمار غرب را در دست دارند و تاکنون کشورهای متعددی در این مبارزه از ملت ایران الگو گرفته اند، که ملت های لبنان، فلسطین، عراق، سودان و … از آن جمله اند.
علاوه بر جهاد نظامی جهاد قلمی و فرهنگی است که اگر این جهاد نبود، هرگز سربازان فداکار و از خود گذشته در میدان نبرد از جان گذشتگی نشان نمی دادند.
ائمه اهل بیت (ع) از رسول خدا (ص) نقل می کنند که فرمود: “سه چیز است که پرده ها را می شکافد و به درگاه الاهی می رسد:1. صدای قلم دانشمندان. 2. صدای پای جهادگران. 3. صدای ریسندگی زنان پرهیزگار.”[33]؛
هم چنین فرمود: “بالاترین جهاد، گفتن سخن حق نزد فرمانروای ستمکار است.”[34]
پیشوایان معصوم شیعه که به شمشیر ظالمان و یا ستم ستمگران جام شهادت نوشیده اند به خاطر این سخنان حق بود که نزد ظالمان می گفتند، در حالی که گروه های دیگر با خلفای اموی و عباسی سازش کاری داشتند و با آنها کنار می آمدند، به جز افراد نادر که نمی توان روی آنها حساب کرد.
انسان تصور می کند میدان جهاد، بستر نظامیان است، ولی تاریخ بر خلاف آن گواهی می دهد. علما و دانشمندان شیعه به خاطر جهاد فرهنگی و نشر اسلام ناب محمدی، به وسیلۀ ستمگران جام شهادت نوشیده، یا به شمشیر کشته شده اند و یا به دار آویخته شده و احیاناً بدن های آنان را سوزانده اند.[35]
سازگاری جهاد با آزادی انسان ها
اسلام آخرین دین زنده و جهان شمول است که داعیۀ رهبری، هدایت و نجات تمام انسان ها در سراسر جهان و در تمام زمان ها را دارد. به همین دلیل از روز اول مورد خشم و غضب و کینۀ دشمنان متعدّدی بوده است. کسانی که هیچ گونه سازگاری با اسلام ندارند و هیچ گاه وجود اسلام را به عنوان یک آئین زنده و پویا تحمّل نمی کنند؛ زیرا منافع خود را در تضاد با آن می دانند و مترصد فرصتی هستند تا اسلام را برای همیشه از صحنه بیرون کنند. حال اسلام چه واکنشی باید در مقابل دشمنان از خود نشان دهد؟ قطعاً باید برای دفع خطر چنین دشمنانی برنامه مناسب داشته باشد تا بتواند به حیات خود ادامه داده و به اهداف عالی خود که همان نجات و هدایت بشریت است نائل گردد؛ همانند درختی که برای رشد علاوه بر در اختیار داشتن آب و مواد غذایی لازم است از آفات نیز به دور باشد و گرنه نه تنها رشدی نخواهد داشت که ممکن است حیاتش هم به خطر بیفتد. براین اساس است که موضع اسلام در مقابل دشمنان خود به ویژه در مقابل سران و عوامل اصلی آنان یک موضع حساب شده است که صادقانه این موضع را اعلام نموده تا دوست و دشمن تکلیف خود را بدانند. براین اساس همواره پیروان خود را به تحصیل آمادگی کامل برای نبرد و برتری جوانمردانه بر آنان دعوت کرده است. اسلام دین هدایت است و ارشاد همه انسان ها حتی مشرکان و کفار را وظیفه و تکلیف خود می داند و در برخورد با همۀ دشمنان ابتدا از راه ارشاد و نصیحت و دعوت به سوی عدل و ایمان وارد می شود اگر دعوت را پذیرفتند و ایمان آوردند هیچ جنگی با آنان ندارد. حتی اگر ایمان نیاوردند و بر دین خود باقی ماندند، اما شرایط اسلام را پذیرفتند که مانع تبلیغ اسلام نشوند، علیه مسلمانان توطئه نکنند و …باز اسلام با آنان نبردی ندارد؛ مانند همه غیر مسلمانانی که سالیان دراز در کنار پیامبر اسلام و خلفا با آرامش کامل تحت ذمّۀ اسلام زندگی می کردند و از خدمات اسلام بهرمند بودند. جنگ اسلام با دشمنانی است که آشکار و نهان با اسلام اعلان جنگ داده اند. اسلام نبرد بین کفر و ایمان و حق و باطل را یک نبرد طولانی بلکه دائمی می داند، تا زمانى كه کفر، نفاق، بتپرستى، ظلم، فتنه و … بر صفحه جهان باقى نماند.
در حقيقت” اسلام” با كفر دو نوع پيكار دارد: يكى پيكارهاى مقطعى است مانند غزواتى كه پيامبر (ص) با دشمنان داشت كه بعد از پايان هر جنگ شمشيرها به غلاف مىرفت، و ديگر پيكار مستمرى است كه با” شرك و كفر و ظلم و فساد” دارد، و اين امرى است مستمر تا زمان گسترش حكومت عدل جهانى به وسيله حضرت مهدى (ع).[36]
در یک تقسیم بندی می توان گفت گروه هایی که با اسلام مخالفت کرده اند از سه گروه بوده اند:
1.اهل کتاب
2.مشرکان (بت پرستان)
3. منافقان
اسلام با آگاهی کامل از ماهیت هر سه گروه و با توجه به تفاوت هایی که با هم دارند برای مقابله با هرکدام برنامۀ خاصی را اعلام کرده است و مبارزه با هر کدام از آنها به تناسب دارای شدت و ضعف هایی است.
1. اهل کتاب: در آیه 29 سورۀ توبه برنامه اسلام در برخورد با کافران اهل کتاب بیان شده است. در حقيقت اسلام براى آنها يك سلسله احكام حد وسط ميان” مسلمانان” و” مشركان” قائل شده است؛ زيرا اهل كتاب از نظر پيروى از يك دين آسمانى شباهتى با مسلمانان دارند، ولى از جهتى نيز شبيه به مشركان هستند، به همين دليل اجازۀ كشتن آنها را نمىدهد در حالى كه اين اجازه را در بارۀ بت پرستانى كه مقاومت به خرج مىدادند، مىدهد؛ زيرا برنامه، برنامه ريشه كن ساختن بت پرستى از روى كرۀ زمين بوده است؛ ولى در صورتى اجازه كنار آمدن با اهل كتاب را مىدهد كه آنها حاضر شوند به صورت يك اقليت سالم مذهبى با مسلمانان زندگى مسالمتآميز داشته باشند، اسلام را محترم بشمارند و دست به تحريكات بر ضد مسلمانان و تبليغات مخالف اسلام نزنند، و يكى ديگر از نشانههاى تسليم آنها در برابر اين نوع همزيستى مسالمتآميز آن است كه” جزيه” را كه يك نوع ماليات سرانه است، بپذيرند و هر ساله مبلغى مختصر ( حدود و شرايط آن در جای خود بیان شده است) تحت اين عنوان به حكومت اسلامى بپردازند. در غير اين صورت اجازه مبارزه و پيكار با آنها را صادر مىكند.[37]
2. مشرکان (بت پرستان): آیه 5 سورۀ توبه در بارۀ مشرکانی است که توبه نکرده اند.
اين شدت و خشونت نه به مفهوم اين است كه راه بازگشت به روى آنها بسته شده باشد، بلكه در هر حال و در هر لحظه بخواهند مىتوانند جهت خود را تغيير دهند، لذا بلافاصله اضافه مىكند:” اگر آنها توبه كنند و به سوى حق باز گردند و نماز را بر پا دارند و زكات را ادا كنند، آنها را رها سازيد”[38] و مزاحمشان نشويد. و در اين صورت با ساير مسلمانان كمترين تفاوتى را ندارند و در همۀ احكام و حقوق با آنها شريكند.
” زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است”، و كسى را كه به سوى او باز گردد، از در خود نمىراند (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ).
سپس اين موضوع را در آيه بعد با دستور ديگرى تكميل مىكند تا ترديدى باقى نماند كه هدف اسلام از اين دستور تعميم توحيد و آئين حق و عدالت است، نه استعمار و استثمار و قبضه كردن اموال يا سرزمينهاى ديگران.[39]
3. منافقان: آیات 89-91 سوره نسا در بارۀ منافقین نازل شده است و اين شدت عمل كه در آيۀ فوق نسبت به اين دسته از منافقان نشان داده شده به دلیل آن است كه نجات يك جامعه زنده كه در مسير يك انقلاب اصلاحى گام بر مىدارد، از چنگال دشمنان دوستنما ، راهى جز اين ندارد.
برای آگاهی بیشتر نک:
1. سؤال 196 (سایت اسلام کوئست: 1161)، نمايه: ايمان و امر به معروف و… و جهاد ابتدايى.
2. سؤال 113 (سایت اسلام کوئست: 1347)، نمايه: مسئولیت پیامبر (ص) در قبال ایمان مردم.
3. سؤال 130 (سایت اسلام کوئست: 1237)، نمايه: جبر و اختیار.
4. سؤال 57 (سایت اسلام کوئست: 293)، نمايه: دین و اکراه.
[1]. کتاب العین، ج 7 ، ص 267.
[2]. بقره، 208.
[3]. انفال، 61.
[4]. تحریم، 9.
[5]. مصباح یزدی، محمد تقی، پرسشها و پاسخ ها دربارۀ نظام سیاسی اسلام، ص 233.
[6]. “و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة …”،(انفال، 60)
[7]. حج، 78.
[8]. نشریۀ معرفت، شماره 102، مقاله اهداف و جهاد در اسلام، حمزه علی.
[9]. بقره، آیۀ 190.
.[10] طباطبائی، محمد حسین ، المیزان، ج 10، ص 63، بیروت، مؤسسه الاعلمی.
.[11] برای مطالعه بیشتر ر.ک: مرتضی مطهری، جهاد و موارد مشروعیت آن در قرآن، قم صدرا.
.[12] نهج البلاغه، نامۀ 53؛ حسین اسکندری، آیه ها ی زندگی، ج 1، ص 300.
.[15] تحقق انقلاب اسلامی ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام و بسط آرمان های بلند امام خمینی (ره) در توسعۀ این فرآیند مبارک، تأثیر به سزایی داشته است.
[16]. مقصود از اسلام در این جا اسلام ناب محمدی (ص) یا به تعبیری مکتب اهل بیت (ع) است که با ریشه های ظلم و ستم طواغیت هیچ گاه سر سازش نداشته است.
[17]. “قاتلوا فى سبيل اللَّه الذين يقاتلونكم”، (بقره، 190)؛ “اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا…” (حج، 41 – 38)؛ “وقاتلوا المشركين كافة كما يقاتلونكم كافة” (توبه، 36).
[18]. در قرآن هم آمده است: “ومالكم لاتقاتلون فى سبيل اللَّه والمستضعفين…”، (نساء، 75)، چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكانى كه به دست ستمگران، تضعيف شده اند پيكار نمى كنيد. پس براى نجات مظلومين از چنگال اسارت مستكبرين بايد جنگيد و چنين جنگى دفاع از حق انسانى تلقى مى شود و در اسلام فقط جنگ دفاعى تجويز شده است، اما مفهوم جنگ دفاعى از شمول و گستردگى خاصى برخوردار است. (جنگ و جهاد ابتدايى مصطلح نيز ماهيت دفاعى دارد).
[19]. بقره، 251، “اگر خدا بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نمىكرد، زمين تباه مى شد، ولى خدا بر جهانيان فضل و كرم خويش را ارزانى مى دارد”.
[20]. حج، 40، “اگر خدا بعضى را به وسيله بعضى ديگر دفع نكرده بود، صومعه ها و معابد يهود و نصارا و مسجدهايى كه نام خدا به فراوانى در آن برده مى شود، ويران مى گرديد.
[21]. ر.ك: جوادى آملى، عبداللَّه، حماسه و عرفان، ص 23 – 27.
[22]. براى آگاهى بيشتر رجوع شود به: تفسير الميزان، ج 2، ص 61 – 71 ؛ ج 2، ص 342 – 343 ؛ ج 6، ص 162 – 165.
[23]. نهج البلاغه، ص 69، خ 27، انتشارات دار الهجرة، قم، بی تا.
[24]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 5، ص 8، ح 8، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش.
[25]. همان، ج 5، ص 54، ح 5.
[26]. همان، ج 5، ص 54، ح 6.
[27]. همان، ج 5، ص 2، ح 2.
[28]. طوسی، ابا جعفر، الأمالی، ج 1، ص 216، ح 378، انتشارات دار الثقافة، قم، 1414 هـ ق.
[29]. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج 1، ص 206، ح 152، چاپخانه علمیه، تهران، 1380 هـ ق.
[30] نسا، 95؛ َ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً.
[31] کشف الغمه، ج 1، ص 205؛ ینابیع المودة، ص 94 و 95؛ اعلام الودی، ص 194؛ شرح نهج البلاغه؛ ابن ابی الحدید، ج 13، ص 261، 285 و ج 19، ص 61؛ مجمع البیان، طبرسی، ج 8، ص 343
[32] مستدرک حاکم، ج 3، ص 32؛ مناقب خوارزمی، ص 58؛ شرح المواقف، ج 8، ص 371؛ فرائد المسطین، ج 1، ص 256؛ تاریخ بغداد، ج 13، ص 19؛ شواهد التنزیل، ج 2، ص 14؛ تفسیر کبیر، فخر رازی، ج 32، ص 31؛ شرح المقاصد، تفتازانی، ج 5، ص 298؛ مجمع البیان، ج 8، ص 343.
[33] الشهاب فی الحکم و الآداب، ص 22، به نقل از طبری، محمد، پاسخ جوان شیعی، ص 134.:” ثلاثة تخرق الحجب و تنتهي إلی ما بین یدی الله، صریر أقلام العلماء و وطء أقدام المجاهدین، و صوت مغازل المحصنات”
[34] عوالياللآلي ج : 1 ص : 432 حدیث 131،- قال رسول الله ص أفضل الجهاد كلمة حق عند سلطان جائر
[35] امینی، شهداء الفضیلة، به نقل از طبری، محمد، پاسخ جوان شیعی، ص 135.
[36]. مکارم شیرازی ، ناصر، تفسير نمونه، ج21، ص402، دار الكتب الإسلامية، ، تهران، 1374 ش.
[37]. تفسير نمونه، ج 7، ص 351.
[38]. توبه، 5 “فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ”.
[39]. تفسير نمونه، ج 7، ص 293.