کپی شد
جنگ جمل از دیدگاه شیعه
در مورد دیدگاه شیعه نسبت به جنگ جمل به دیدگاه دو تن از علمای شیعه از متأخرین و متقدمین اشاره میشود:
الف) از متقدمین:
دیدگاه شیخ مفید: شیعه معتقد است علت فتنهاى كه اندكى پس از بيعت مردم با امام على (عليه السّلام) – بعد از قتل عثمان – در بصره پديد آمد، حوادثى بود كه طلحه و زبير با پيمان شكنى خود به وجود آوردند. آنها بيعتشان با امير المؤمنين (عليه السّلام) را كه با ميل و رغبت و بدون اكراه انجام داده بودند، شكستند و سپس به بهانه انجام حج عمره از مدينه به سوى مكّه حركت كرده با عايشه كه از نزدیک در مكه مراقب اوضاع سياسى بود، متّحد شدند. سپس كارگزاران فرارى عثمان از شهرهاى مختلف با اموال مسلمانان به آنها پيوسته، بر خونخواهى عثمان هم صدا شدند. سپس كسانى كه در اين فتنه ها به حيرت و سرگشتگى افتاده بودند، آنها را در رسيدن به مقصود آشوبگرانه خود يارى دادند.[1]
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در این مورد خطاب به امير المؤمنين (عليه السّلام) این چنین فرموده بود: «پس از من با ناكثين، قاسطين و مارقين جنگ خواهى كرد». همچنین فرموده بود: «على با حق است و حق با على است. بار الها! حق را هر كجا باشد با علی همراه گردان» و بار ديگر به على (عليه السّلام) فرمود: «خداوند با كسى كه با تو بجنگد سر جنگ دارد و كسى را كه با تو دشمنى كند، دشمن مى دارد». بدين ترتيب ماهيت حقيقى آنان كه با امير المؤمنين (عليه السّلام) به جنگ برخاستند و حقيقت حال اين پيمان شكنان كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) على (عليه السّلام) را به جنگ با ايشان فرمان داده بود، معلوم و آشكار است.
از این رو هر كس كه به عنوان بيعت دست بر دست امام على بن ابي طالب (عليه السّلام) نهاد و سپس بيعتش را شكست، در زمره كسانى است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) حکم عمل آنان را بیان فرموده است. ترديدى نيست كه طلحه و زبير بدين ترتيب، از همان كسانى هستند كه رسول خدا در ابتداى حديث فوق الذكر آنها را ناكثين لقب داد.[2]
ب) از متأخرین:
یکی از دانشمندان معاصر در این زمینه میگوید: اینکه اهل تسنن گفته باشند: صحابه پيامبر (صلی الله علیه و آله) عموما مرتكب هيچگونه گناهى نشدند و معصوم و پاک از هر معصيتى بودند، اين از قبيل انكار بديهيات است، و اگر منظور آن است كه آنها گناه كردند و اعمال خلافى انجام دادند باز هم خدا از آنها راضى است، مفهومش اين است كه خدا رضايت به گناه داده است! چه كسى مىتواند «طلحه و زبير» كه در آغاز از ياران خاص پيامبر (صلی الله علیه و آله) بودند و همچنين «عايشه» همسر پيامبر اسلام را از خون هزاران مسلمانى كه خونشان در ميدان جنگ جمل ريخته شد تبرئه كند؟ آيا خدا به اين خونریزی ها راضى بود؟
آيا مخالفت با على (علیه السلام) خليفه پيامبر (صلی الله علیه و آٔله) كه اگر فرضا خلافت منصوص او را نپذيريم حداقل با اجماع امت برگزيده شده بود، و شمشير كشيدن به روى او و ياران وفادارش چيزى است كه خدا از آن خشنود و راضى باشد.[3]
با اين حال ما چگونه مىتوانيم كسانى را كه فى المثل در جنگ جمل حضور يافتند، و روى امام خود شمشير كشيدند، نه اخوت اسلامى را رعايت كردند، و نه سينهها را از غل و كينه و حسد و بخل پاک ساختند، و نه سبقت در ايمان على (علیه السلام) را محترم شمردند محترم بشمريم.[4]
[1]. مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة (نبرد جمل)، ترجمه: مهدوی دامغانی، محمود، ص 17.
[2]. همان، ص 20و 21.
[3]. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 8 ص 11.
[4]. همان، ج 23، ص 52.