کپی شد
جنگ احد و مشورت رسول خدا
قبل از وقوع جنگ احد رسول خدا (ص) اصحاب را جمع كرده با آنها مشورت كرد كه آیا از شهر خارج شوند یا در شهر بمانند. البته خود آن حضرت مايل بود كه مردم در شهر بمانند و قريش را به حال خود واگذارند تا اگر به همان حال در بيرون بمانند كه كارى از پيش نخواهند برد و اگر به شهر وارد شدند مسلمانان به دفاع پردازند و آن وقت با آنها جنگ كنند. عبد اللّه بن أبى نيز موافق آن حضرت بود. در مقابل گروهى از مسلمانان كه در جنگ بدر حضور نداشتند و می خواستند غیبت خود را در آن روز تلافى كنند، گفتند: یا رسول اللّه ما را براى جنگ با دشمن از شهر بیرون ببر تا خیال نكنند كه ما از آنها ترسیدیم یا از روى ضعف و ناتوانى در شهر ماندیم.
عبد اللّه بن أبىّ اصرار داشت كه از شهر خارج نشوند و اظهار كرد: یا رسول اللّه در مدینه بمان و بیرون مرو چون ما تجربه كردهایم كه هر گاه دشمنى به شهر ما حمله كرده اگر بیرون رفتهایم بر ما پیروز شدهاند و چون در شهر ماندهایم آنها را شكست دادهایم، اكنون نیز قریش را به حال خود واگذار تا اگر در جاى خود بمانند كه در تنگنائى سخت دچار شوند، و اگر به شهر بریزند مردان از جلو با آنها جنگ كنند و زنان و بچه ها از روى بام ها آنان را سنگسار كنند و بالاخره ناچار شوند از همان راهى كه آمدهاند سرافكنده بازگردند.
ولى پس از گفت وگوهائى كه شد رأى طرفداران بیرون رفتن از شهر غالب شد و با این كه خود رسول خدا (ص) نیز موافق ماندن در شهر بود آنها روى سخن خود پافشارى كردند تا عاقبت آن حضرت را نیز با خود موافق كرده و پس از این كه رسول خدا (ص) نماز جمعه را خواند براى پوشیدن لباس جنگ به خانه رفت و چون یكى از انصار به نام مالک بن عمرو در آن روز از دنیا رفته بود براى این كه به جنازهاش نماز بخواند زودتر از خانه بیرون آمد و پس از نماز میت در حالی كه لباس جنگ پوشیده بود به نزد اصحاب رفت.
در این مدت كه رسول خدا (ص) به خانه رفت و برگشت، عدهاى از آنها كه به بیرون رفتن اصرار داشتند از پافشارى خود پشیمان شده بودند و با خود گفتند: ما چرا باید با نظریه پیامبر خدا مخالفت كنیم و او را وادار به خروج از شهر كنیم؛ از این رو هنگامى كه رسول خدا (ص) بازگشت، آنان گفتند: یا رسول اللّه ما تو را مجبور به خروج از شهر كردیم در صورتى كه حق نداشتیم با تو مخالفت كنیم و تو را مجبور به كارى كنیم اكنون پشیمان شدهایم و اگر مایل باشى ما هم در شهر می مانیم! حضرت فرمود: اكنون دیگر گذشته است؛ زیرا وقتى پیامبرى لباس جنگ پوشید تا جنگ نكند سزاوار نیست آن را از تن بیرون آورد، و به این ترتیب آن جناب با هزار نفر از اصحاب براى جنگ خارج شد.[1]
[1]. ابن هشام زندگانى محمد(ص) پيامبر اسلام، ترجمه، رسولى، سيد هاشم، ج 2، ص 89، انتشارات كتابچى، تهران، چاپ پنجم، 1375ش.
فرم ثبت پیشنهادات و انتقادات
شما می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را درباره این مدخل با ما درمیان بگذارید