Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

جنایات سفیانی پس از خروج

در آخرالزمان آشوبى به وجود مى‏آيد كه مردم سرگرم كشمكش و اختلافات خود می‌شوند، در این زمان سفیانی خروج می‌کند و بر آنها حمله می‌برد و وارد دمشق مى‏شود و لشگریانی به شرق و مدینه می‌فرستد. لشگر اول پس از قتل و غارت و تجاوز، به كوفه وارد می‌شوند و اطراف آن را ويران می‌سازند سپس به شام مى‏روند.

در آن وقت لشكرى با پرچم هدايت، تمامی لشگر سفيانى را به قتل می‌رسانند و اسيران و آن‌چه را به غارت برده‏اند را از آنها پس می‌گيرند.

لشكر دوم پس از ورود به مدينه سه شبانه روز دست به تاراج می‌زنند، سپس به سوی مكه حرکت می‌کنند، وقتى به سرزمین «بيداء» رسيدند، خداوند آنها را در آن زمين فرو می‌برد.

طبرسى می‌گويد: از حذيفة بن اليمان روايت شده است: پيامبر (صلّى اللَّه عليه و آله) از آشوبى كه ميان مردم شرق و غرب پديد مى‏آيد سخن به ميان آورد و فرمود: در اثنائى كه آنها سرگرم كشمكش و دعوا هستند، سفيانى از يابس بر آنها حمله می‌برد تا آن‌كه وارد دمشق مى‏شود، آن‌گاه دو لشكر فراهم نموده يكى را به شرق و ديگرى را به مدينه می‌فرستد. چون لشكر اول به زمين «بابل» می‌رسند، بيش از سه هزار نفر را به قتل می‌رسانند و بیش از صد زن را مورد تجاوز قرار می‌دهند و سیصد جوان رشيد از بنى عباس را می‌كشند. سپس مانند سيل به كوفه وارد شده، حوالى آن را ويران می‌سازند، سپس از آنجا بيرون آمده روى به شام مى‏آورند.

در آن وقت لشكرى با پرچم هدايت بيرون آمده لشكر سفيانى را دنبال می‌كنند تا به آنها رسیده، تمام آنها را به قتل می‌رسانندطورى كه يک نفر از آنها را باقى نمی‌گذارند كه خبرى از آنها ببرد! و اسيران و آن‌چه را به غارت برده‏اند، از آنها می‌گيرند.

سپس لشكر دوم به مدينه آمده سه شبانه روز دست به تاراج می‌زنند، آن‌گاه روى به مكه مى‏آورند. وقتى به سرزمین «بيداء» رسيدند، خداوند جبرئيل را می‌فرستد و می‌فرمايد: برو و آنها را نابود گردان! جبرئيل هم با پاى خود ضربتى به زمين می‌زند و با آن ضربت خداوند آنها را در زمين فرو می‌برد و جز دو نفر از قبيله جهينه كسى از آنها باقى نمی‌ماند.[1]

[1] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ص 186.