searchicon

کپی شد

جلوگیری از انتشار احادیث

دین مقدس اسلام آخرین و کامل ترین دین الاهی است و برای رشد و تعالی انسان ها چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی برنامه ها و احکام جامعی را در نظر گرفته است که در این میان سنت به عنوان دومین منبع معارف اسلامی، علاوه بر این که مبیّن و مفسر قرآن کریم به شمار می رود، نقش مهمّی نیز در تبیین و شناساندن احکام و معارف اسلامی ایفا می کند؛ زیرا بسیاری از دستورات قرآن مجمل است و با کنار نهادن سنت و احادیث رسول خدا، نمی توان به تفسیر و معنای این آیات پی برد.

علی رغم این که وجود سنت در کنار قرآن به جهت تبیین حقایق قرآنی، ضرورتی انکار ناپذیر است و از سوی دیگر پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) همواره به فراگیری حفظ و نشر احادیث ترغیب و تشویق می نمودند، متأسفانه بعد از رحلت پیامبر اکرم  (ص) بنا به دلایلی؛ نقل، کتابت و نشر احادیث ممنوع گشت و این امر ضربه سنگین و جبران ناپذیری به پیکره امت اسلامی وارد نمود.

پس از رسول خدا، خلفای سه گانه از نشر و ترویج احادیث رسول مکرٌم اسلام ممانعت به عمل آوردند. ممنوعیت حدیث از زمان ابوبکر خلیفه اول شروع شد و در عصر عمر و عثمان با شدت بیشتری ادامه یافت. ذهبی روایت می‏کند که عمر، ابن‏مسعود و ابوالدرداء و ابومسعود انصاری را به جرم نقل احادیث زیاد از رسول خدا محبوس کرد.[1]

بهانه ابوبکر برای جلوگیری از کتابت و نشر احادیث، اختلاف مسلمانان بود. گفت: “شما از پیامبر اکرم حدیث هایی نقل می کنید و گاهی در میان شما اختلاف پدید می آید. اگر وضع به همین منوال ادامه یابد، مسلمانان در آینده به اختلاف شدیدتری مبتلا خواهند شد؛ از این رو، از این به بعد از رسول اکرم حدیثی نقل نکنید و اگر کسی از شما پرسشی کرد، بگویید میان ما و شما همین قرآن کافی است، حلال آن را حلال و حرام آن را حرام بدانید”.[2]

در جریانی دیگر نقل شده است که عایشه می گوید: “پدرم ابوبکر پانصد حدیث از رسول اکرم جمع آوری کرده بود. یک شب دیدم در میان رخت خواب ناراحت است به گونه ای که ناراحتی وی باعث ناراحتی من گردید. چون صبح شد، علت ناراحتی اش را جویا شدم. گفت: دخترم آن احادیثی را که پیش تو است بیاور. بعد دستور داد آتشی برافروختند و تمام آن احادیث را سوزاند و گفت می ترسم بمیرم و این احادیث پیش تو بماند و شاید در میان آنها احادیثی باشد که من از افراد موثٌقی نقل نموده ام؛ ولی در واقع این افراد صالح نباشند و من مسئول باشم”.[3]

در بستر منع تدوین احادیث، جعل احادیث قوت یافت. خلفاء پس از منع حدیث از پیامبر اکرم به ناقلان اسرائیلیات و احادیث جعلی میدان دادند. برخی از خواص و نزدیکان خلفا؛ نظیر ابوهریره، کعب الاحبار، وهب بن منبه، تمیم بن اوس و عبدالله بن سلام در فضیلت تراشی، قصه خوانی و دروغ پردازی آزادی عمل یافتند.[4]

تمیم داری از جمله این افراد است. “عمر برای «تمیم داری» در هر هفته ساعتی معین کرد که پیش از نماز جمعه در مسجد پیامبر خدا حدیث بگوید و عثمان نیز در عهد خود، این مدت را به دو سا عت در روز افزایش داد”.[5]

هر چند که خلفا از نقل احادیث پیامبر اکرم جلوگیری می کردند، ولی خود در جایی که لازم می دیدند به نشر احادیثی هر چند مجعول اقدام می نمودند.



[1]. عسگری، سید مرتضی، پژوهش و بررسی تحلیلی مبانی اندیشه های اسلامی در دیدگاه دو مکتب، ج 2، ص30، علامه عسکری، معالم المدرستین، تجلیل، جلیل، تهران، نشر رایزن، زمستان 1375؛ به نقل از تذکرة الحفاظ، ج1، ص 7.

[2]. تذکرة الحفاظ، ج1، ص 3.

[3]. همان، ص 5.

[4]. ابوریه محمود، اضواء علی السنة المحمدیة، ص 145- 224، قم، دارالکتب‏العلمیه، بی‏تا.

[5]. پژوهش و بررسی تحلیلی مبانی اندیشه های اسلامی در دیدگاه دو مکتب، ج 2، ص 38.