searchicon

کپی شد

جبرئیل و میکائیل در لیلة المبیت

یعقوبی می‌نویسد: «خداى عز و جل در آن شب به جبرئیل و میکائیل وحى کرد که من یکى از شما دو نفر را محکوم به مرگ کرده‌‌ام، کدام یک حاضر است در راه رفیقش از خود بگذرد؟ پس هر دو زندگى را برگزیدند و خداى متعال به آن دو وحى کرد که چرا مانند على بن ابى‌طالب نبودید؟ من میان او و محمد، برادرى انداختم و عمر یکى از آن دو را بیشتر قرار دادم، پس على مرگ را برگزید و زندگى را براى محمد خواست و در بستر او خوابید، اکنون به زمین فرود آیید و او را از دشمنش نگه‌دارى کنید. پس جبرئیل و میکائیل فرود آمدند و یکى از آن دو، بالاى سر و دیگرى در پایین پاى على نشستند تا او را از دشمنش پاسبانى کنند و سنگ‌ها را از او به‌دور دارند و جبرئیل می‌گفت: «بخ بخ لک یا بن ابى طالب، من مثلک؟ یباهى الله بک ملائکة سبع سماوات»؛ «آفرین، آفرین به تو اى پسر ابو طالب، کیست مانند تو؟ خدا به واسطه تو بر فرشتگان هفت آسمان مباهات مى‌نماید».[1]

 

[1]. یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه: آیتی، محمد ابراهیم، ج ‌۱، ص ۳۹۸؛ حلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیة، ج 2، ص 36.