searchicon

کپی شد

جایگاه معجزه در اسلام

اساساً باید به این بحث پرداخته شود که چرا پیامبران مختلف دست به معجزه زده اند آیا تمامی رسالت پیامبران ملزم نمودن مردم به متابعت از خود با انجام معجزات بوده است یا معجزه امری تبعی بوده که به اقتضاء شرایط آشکار شده است؟

می دانیم که اظهار معجزات بیرونی در مورد پیامبران مختلف به یک میزان و به یک سیاق نبوده از جمله در اسلام بیشترین توجه به حجت های معرفتی شده و کمترین تکیه بر معجزات بیرونی شده است و در قرآن کریم در تمامی یا در اکثر مواردی که از پیامبر درخواست معجزه نموده اند این درخواست را ناشی از میل به هدایت ندانسته و پاسخ مثبتی به آن داده نشده است چرا که پاسخ به درخواست آنان در واقع نزول عذابی بود که بر هر مجادله ای پایان می داد:

«سائلى از عذاب قيامت كه وقوعش حتمى است درخواست نمود آن عذاب را كسى نمی تواند از كافران دفع كند آن عذاب از طرف خداوند صاحب درجات است فرشتگان و روح الامين براى گرفتن فرمان به سوى او بالا مي روند در روزى كه اندازه آن پنجاه هزار سال است پس تو اى رسول ما بردبار باش و صبر نيكو در پيش گير اين كافران روز قيامت را دور مى‏بينند و ما نزديك مى‏بينيم روزى كه آسمان چون فلزى گداخته شود و كوه‏ها مانند پشم زده متلاشى گردند».[1]

بنابراین در قرآن به ایمان حاصل از معرفت و حجت های معرفتی بیشتر بها داده شده تا مقهور کردن مخالفان با استفاده از معجزات (غیر از چند مورد خاص که نیاز به تأمل دارد) . این روند یعنی تبعی بودن معجزات در رسالت انبیاء در همه ادیان الاهی کمابیش بوده، ولی در اسلام به کمال رسیده و می دانیم که معجزه اصلی پیامبر اسلام، قرآن است که کلام خداوند و کتاب معرفت الله است.



[1]. المعارج،1-9.