searchicon

کپی شد

جایگاه معجزه در اثبات حقانیت انبیاء

دلایل عمده ای که در هر دوره ای انسان های حق طلب را ملزم به متابعت از هدایت های انبیا نموده است را باید در فطری بودن و انطباق تعالیم انبیا با نیازهای تکاملی بشر جستجو کرد. می دانیم که تعالیم انبیا در طول تاریخ و در هردوره ای در اوج معرفت و درک بشری بوده و مخالفان انبیا هم همگی افرادی نادان و ظالم  بودند که هیچ علاقه ای به تکامل خود و جامعه انسانی نداشتند مگر تکامل در توحش و جهانخواری.

در چنین شرایطی انسان هایی برگزیده ظهور کرده اند که راهنمای مردم بوده و در برابر ظالمان به پا خواسته و منجی مردم در هرعصری بوده اند. هرچند خود به خود انسان های کامل تر در حد ظرفیت وجودی خود نقش رهبری فکری و معنوی مردم را دارند اما هدایت هایی که توسط انبیای بزرگ صورت گرفته باعث انقلابی بزرگ و جهش در سطح آگاهی بشر شده است.

بسیاری از صفات و توانایی ها و علومی که این افراد برگزیده بشری از آن برخوردار بودند خود به خود برای مردم عادی خارق عادت به شمار می آمد اعم از قدرت بیان، علم زیاد (چه در علوم  ظاهری و چه در علوم باطنی و غیبی)، بی گناهی و عصمت و پاکی، مکاشفات و مشاهدات غیبی، جاذبه شخصیتی و  …. در این بین گاه در شرایطی خاص پیامبران به اذن و دستور خدا دست به معجزاتی بزرگ و چشم گیر زده اند تا حجت را بر مردم تمام کنند و بهانه ای برای انکار باقی نماند یا این که در اثر این معجزات شرّ افراد ظالم و زورگو که مردمان ضعیف تر را به استثمار کشیده بودند دفع کرده و پیروان خود را یاری نمایند؛ مثل بسیاری از معجزات که حضرت موسی (ع) داشته است همچون ظاهر کردن اژدها، شکافتن رود نیل و … . و بسیاری از شفا دهی های حضرت عیسی که از سر مهر و شفقت به مردمان بود در واقع مجرایی برای انتقال رحمت و فیض الاهی برای گرفتاران بوده است.

بنابراین دلیل ایمان مؤمنین به پیامبران در هرعصری بیش از آن که مبتنی بر مشاهده معجزات بیرونی انبیاء باشد، ناشی از محتوای تعالیمی بود که برای آن بپا خواسته بودند و در واقع این معجزات در راستای حجت های آشکار دیگری بود که باعث ایمان مردم می شد همچنان که افراد ظالم و کافر با مشاهده این معجزات صرفاً اظهار عجز نمودند، ولی هیچ ایمانی در آنان ایجاد نشد بلکه بر انکارشان هم افزوده شد همچون فرعون و نمرود و… که شاهد بزرگترین معجزات بوده اند.

بنابراین این تصوری اشتباه است که گمان کنیم علت پیشرفت ادیان و پذیرفته شدن آنها در بین مردمان صالح صرفاً مشاهده اموری خارق عادت بوده است که احتمال دارد از هر جادوگر و ساحری نیز آشکار شود و مردم توان مقابله با آن را نداشته باشند، بنابراین هیچ کس از سر اجبار و ارعاب و بدون درک و معرفتی عمیق به هیچ دینی الاهی مؤمن نشده است مگر منافقین که راهی جز اظهار ایمان نداشتند.