کپی شد
جایگاه عقل در قرآن
یکی از عالی ترین و والاترین مفاهیم و تعابیری که قرآن به عنوان رکن اساسی سعادت آدمی معرفی می نماید، عقل است. در بسیاری از آیات که عقل به عنوان شالوده و رکن آن است هدف از نزول آیات الهی را تعقل و اندیشه مردم ذکر می کند و با تعبیر «لعل» که در این گونه موارد برای بیان هدف است، این حقیقت را آشکار می سازد. بعضی دیگر از آیات قرآن مطلب را از این فراتر برده و با لحن سرزنش آمیزی مردم را به خاطر عدم تفکر و تعقل مورد مؤاخذه قرار داده و می فرماید: «أَفَلا تَعْقِلُونَ»[1] و در آیات دیگری همین معنا را به صورت جمله شرطیه ذکر کرده می فرماید: «قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»[2] و «قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ».[3] این سه تعبیر مختلف (لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ – أَفَلا تَعْقِلُونَ – إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ) به وضوح این حقیقت را روشن می سازد که خداوند نیروی تعقل را در اختیار انسان نهاده که برای درک واقعیت ها از آن استفاده کند و اگر نکند در خور ملامت و توبیخ است.
اهمیت عقل و خرد در طریق شناخت حق با اشاره به نشانه های خدا در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و شد شب و روز مشخص می شود. چنانکه درک این آیات برای اولواالالباب میسر است که آن ها اندیشمندانی هستند که فکر و عقلشان به مرحله خلوص رسیده و از شوائب اوهام پاک شده است، آن ها هستند که از دقایق نظام آفرینش آگاه می شوند و در ماورای آن جمال دل آرای خدا را می بینند.
همچنین در جای جای قرآن از مراتب معرفت انسان یاد می کند، برای مثال خارج شدن انسان از شکم مادر در حالی که هیچ نمی دانست، نخست «نیروی شنوایی» سپس «بینایی»، سپس «افئده» که با آن واقعیات ماوراء حس را ادراک می نماید و بعد از آن «فؤاد» عقل برافروخته و پخته است و این سیر و صعود به اوج معرفت والای انسانی اهمیت عقل را نشان می دهد.
قرآن در آفرینش، به «نفس» (روح و عقل) انسان و آفریدگار نفس، قسم یاد می کند و سپس می افزاید: بعد از آن که خداوند این روح را آفرید و موزون ساخت راه های فجور و تقوا (کجی و راستی) را به او الهام کرد که این خود اشاره لطیفی است به ادراکات فطری انسان که از روز نخست در درون جان او از طریق تعلیم الهی نهاده شده است.
یکی از دلایل اصلی قرآن کریم برای بهره برداری از نیروی عقل، بحث تذکر است. تذکر به معنای حفظ و یادآوری مطالب، یکی از کارهای مهم عقل است که اگر نبود انسان از علوم خود هیچ بهره ای نمی برد.
همچنین در این جا به تعبیرات مختلف در قرآن بر می خوریم: بعد از آن که در یک استفهام انکاری می پرسد آیا «نابینا» با «بینا» یکسان است؟[4] با لحن سرزنش آمیزی می گوید: آیا فکر نمی کنید؟! و فکر در واقع به معنای تجزیه و تحلیل مسائل مختلف برای راهیابی به عمق آنها است و طریقی است برای فهم بهتر و بیشتر. باز در این جا تعبیرات متنوع است. گاه می گوید:«لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ» [5]شاید شما اندیشه کنید. گاه می گوید:«لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»[6] برای جمعیتی که تفکر می کنند. و گاه می فرماید: «أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ»؛[7] آیا آنها در دل خود نیندیشیدند؟.
معنای فهم و درک عمیق، یکی دیگر از دلایل اساسی قرآن برای اهمیت درک و فهم صحیح است. گاه «لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ»[8] و گاه «لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ»[9] برای گروهی که می فهمند و در جای دیگر «لَوْ کَانُوا یَفْقَهُونَ»[10] اگر آنها می فهمیدند. و در دیگر مورد «بَلْ کَانُوا لا یَفْقَهُونَ إِلا قَلِیلا»[11] آنها جز کمی نمی فهمند که همه بیانگر اهمیت فوق العاده مسئله تفقه و ادراک عقلی است. همچنین قرآن در آیات زیادی گروهی را که شعور خود را به کار نمی گیرند، با تعبیرات مختلفی مورد مذمت قرار داده است.
.[1] بقره، 109.
.[2] حدید، 17.
[3]. شعرا، 28.
[4]. زمر، 9.
.[5] بقره، 219
.[6] زمر، 43.
.[7] روم، 8.
.[8] انعام، 65.
.[9] انعام، 98.
.[10] فتح، 15.
.[11] همان.